ودایع الهی نشانه شناخت ولی خدا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد اسماعیل صلاحی قطب خود خوانده دراویش گنابادی گویا دوباره به مهمل بافی افتاده و ادعاهای گزافی در مورد خود و اقطاب صوفیه مطرح کرده است. وی در جدیدترین صحبتی که در شرح رساله صالحیه داشته است ادعا کرده که صاحب و حامل ودایع الهی است. صلاحی در توضیح این ادعای خود و در تشریح ودایع الهی میگوید: «علم الاسماء یعنی همان تأثیراتی که از این اسما برمیخیزد صاحب آن علم دارد و خودش مظهر همه آن تأثیرات است. کما اینکه وقتی فرشتگان اعتراض کردند به خلقت حضرت آدم و گفتند أَتَجْعَلُ فیها مَنْ یفْسِدُ فیها وَیسْفِک الدِّمَاءَ آیا در زمین کسی را قرار میدهی که باعث سفک دماء شود و باعث فساد و افساد شود. خداوند در جواب فرمود به آدم خطاب کرد که أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ به اسما آنها خبر بده. یعنی قوای ملکوتی هرکدام از فرشتگان بهواسطه آن علم الاسمائی که به او آموخته شده بود. خود او صاحب تمام این قوای ملکوتی بود، قوه جبرائیلیه، عزرائیلیه، اسرافیلیه, میکائیلیه و الی غیرنهایه. همه قوای ملکوتی که هرکدام از این فرشتهها مظهر هر یک از این قوهها بودند داشت و آنچه خوبان عالم داشتند تنها و یکجا داشت. وقتی همه این قوههای ملکوتی را نمایش داد فرشتهها فهمیدند که او بزرگتر از آنهاست. لذا خطاب به خداوند فرمودند: لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ما نمیدانستیم که آنچه همه دارند او یکجا دارد. این ودایع همین است. یکی از پسران مشایخ سابق از من سؤال کرد و گفت تصویر ودایع رو برای من بفرست، درحالیکه تصویر آن در سینه ما است. به قول یکی از دراویش میگفت باید تصویر خودت رو بفرستی چون خود شما مظهر همه این قوای ملکوتی هستی. این سلسله اجازه هم معنعن است که از قبلی به قبلی برسد و ادامه پیدا میکند تا به معصوم برسد تا به خداوند.»
صلاحی معتقد است که علم الاسماء همان ودایع الهی است که از حضرت آدم (علیه السلام) سینه به سینه به ائمه اطهار (علیهم السلام) و اقطاب صوفیه و الان نیز به او رسیده است. ادعای گزافی که فقط از اقطاب پرمدعای صوفی برمیآید. صلاحی بهتر است بداند که اولاً ودایع الهی طبق روایات، مخصوص انبیاء و ائمه اطهار (علیهم السلام) است و همواره نزد آنها بوده و هست. ثانیاً حتی در زمان غیبت صغری نیز این ودایع نزد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده و نزد چهار نایب خاص حضرت هم قرار نگرفت. ثالثاً ودایع الهی فقط منحصر در علم یا علم الاسماء به تنهایی نیست ولی اگر بخواهیم از همین منظر هم بحث کنیم شما یا اقطاب سلف شما علمی که جزء ودایع الهی است را دارا نمیباشید، چراکه قرار دادن ودایع الهی نزد هر پیامبر یا امامی درواقع نشانهای است برای اینکه صدق و کذب گفتار مدعی نبوت یا امامت مشخص شود. لذا تمام انبیاء و ائمه اطهار (علیهم السلام) در این نشانهها مشترک هستند و البته ممکن است این نشانهها در هرکدام از ایشان متغیر باشد و با شدت و ضعف همراه باشد، ولی در کل همگی از یک قانون و نشانه واحد شناخته میشوند.
یکی از این نشانهها و ودایع، که از نشانههای انبیاء و اولیاء و اوصیاء الهی است و فرق بین حق و باطل را مشخص میکند، سخن گفتن به تمام زبانها و لهجهها است. چنانچه در تاریخ آمده است که اهلبیت (علیهم السلام) با مردم غیر عرب به همان زبان و لهجه خودشان صحبت میکردند. شخصی میگوید: از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم، با چه چیزی امام شناخته میشود؟ فرمود به چند خصلت… اینکه با مردم به تمامی لهجهها و زبانها صحبت کند. [1]
اهلبیت (علیهم السلام) حتی قادر به سخن گفتن با پرندگان و حیوانات نیز بودند. امام رضا (علیه السلام) به شخصی فرمود: ای ابا محمد! بهراستی سخن هیچکس بر امام نهان نیست، نه گفتار پرنده و جانداران و نه هیچ زندهای که روح دارد، هر که این خصال را ندارد امام نیست.» [2] درنتیجه اگر صلاحی و اقطاب صوفیه که بهدروغ ادعا میکنند که ودایع الهی نزد آنهاست باید بتوانند حداقل به تمام لهجهها و گویشهای ایرانی صحبت کنند، حال آنکه همین صلاحی در سخنرانیهایش برخی از کلمات فارسی بهسختی بر زبانش جاری میشود.
پینوشت:
[1]. ابنبابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، نشر جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم، 1361 ه ق، ص ۱۰۱، ج ۵، ص ۳۴۵
[2]. محمد بن یعقوب بن اسحاق (کلینی)، الکافی، نشر دارالحدیث، قم، ج ۱، ص ۲۸۵
افزودن نظر جدید