ريشه‌شناسی واژه «سپاس»

  • 1394/07/19 - 23:47
امروزه د محافل آکادمیک، عرفا و بزران ادب فارسی جایگاهی بس والا دارند، و گفتار آنان (از فردوسی گرفته تا سعدی و حافظ و مولوی و عطار و...) دل‌های محبین را به سوی تعالی سوق می‌دهد. در این میان بخش عظیمی از اشعار و نکات نغز ادبی در شعر فارسی، برگرفته از زبان عربی است و حقیقتاً ادبیات عرب به کمال و بالندگی ادب پارسی کمی شایان نمود. همانگونه که بسیاری از فرهیختگان و اندیشمندان...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امروزه در محافل آکادمیک، عرفا و بزرگان ادب فارسی جایگاهی بس والا دارند، و گفتار آنان (از فردوسی گرفته تا سعدی و حافظ و مولوی و عطار و...) دل‌های محبین را به سوی تعالی سوق می‌دهد. در این میان بخش عظیمی از اشعار و نکات نغز ادبی در شعر فارسی، برگرفته از زبان عربی است و حقیقتاً ادبیات عرب به کمال و بالندگی ادب پارسی کمكی شایان نمود. همانگونه که بسیاری از فرهیختگان و اندیشمندان ایرانی، خود را وقف تدوین و نگارش قواعد ادبیات عربی نمودند. لیکن امروزه عده‌ای می‌‍‌کوشند تا با ساخت برخی کلمات، به هر نحو ممکن واژگان پارسی (یا شبه پارسی) را به جایگزین واژگان عربی کنند. در حالیکه چنین رفتاری، در تضاد با گنجینه‌های ادبی ایران است (چه اینکه اکثر متون ادبی ایران پر است از واژگان عربی). در حقیقت استعمارگران می‌کوشد همان بلایی که بر سر ترکیه آوردند (تغییر اجباری خط و آواها) را به صورتی مشابه بر سر ایرانیان بیاورند تا هویت ایرانی-اسلامی را زایل کنند و در این مسیر، مدتی است که فلسفه بافی و ریشه‌سازی برای برخی واژگان را در دستور کار قرار داده اند. از جمله متنی که مدت‌هاست در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است:

سپاس کلمه ای ایرانیست و یادگار زرتشت که همواره می‌گفت سه چیز را پاس بدارید: پندار نیک (پاس یک)، گفتار نیک (پاس دو)، کردار نیک (پاس سه). پاس = پاسداشت و پاسداری از سه نیک. و ایرانیان با گفتن سه پاس (سپاس) به همدیگر یادآور این سه مورد مهم می‌شدند.

در پاسخ باید گفت:
- آنچه در متن آمده حاصل ذوقیات و بافته‌های ذهنی یک شخص است و هیچ ریشه تاریخی ندارد.
- كلمه سپاس، یک کلمه اوستایی و به گویش گاتهایی (یا دیگر لهجه‌های کهن اوستایی) نيست و از همین روی نمی‌تواند یادگار زرتشت باشد. و واژه سپاس به صورت «سه + پاس» نیست. در زبان اوستایی نیز عدد 3 به صورتِ θri (ثری) و θr (ثر) خوانده می‌شود. برای مثال در اوستا، یسنای 9، بند 8 اژی دهاک با صفتِ سه پوزه (به اوستایی: θri-zafanem) خوانده شده است. در یسنای 11، بند 1 نیز برای عدد 3 از واژه‌یِ θrâyô استفاده شده است. در یسنایِ 19، بند 16واژه‌یِ θri و در یسنای 57، بند 6 برای عبارت «سه شاخه» از واژه‌یِ θry-axshtîshca استفاده شده است.[1]
- واژه «سپاس» نهايتاً يك واژه فارسی ميانه (پهلوی) هست و اصل آن espas بود. واژه «ناسپاس» نیز به صورتِ an espas خوانده می‌شد.[2] يعنی‌ در اصلِ كلمه سپاس (espas) به هیچ روی عدد 3 وجود ندارد و لذا سپاس به معنی سه عدد پاس (گفتار نيك و پندار نيك و كردار نيك) نيست.
- سعدی استاد ادب پارسی، می‌گوید:‌ «سگ حقشناس به از آدمی ناسپاس». که این نشان می‌دهد، ناسپاس در مقابل حق‌شناس هست. پس واژه «سپاس» به معنی «حق شناسی» هست. (نه 3 عدد پاس!)

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به:
Yasna (sacred liturgy), based on edition of Karl F. Geldner, Avesta, the Sacred Books of the Parsis, Stuttgart, 1896.
[2]. مكنزی‌،‌ فرهنگ زبان پهلوی، ترجمه مهشيد ميرفخرايی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1373، برگه 312 و 258

تولیدی

دیدگاه‌ها

همه کامنتها را خواندم و باید بگم که دیدگاه شما هم به اسلام همانقدر متعصبانه است دوست محترم !

بی طرف جان بحث سر سپاس و بی ارتباطيش با زرتشت هست. بحث سر اسلام نيست. لطفا دوباره كامنتها رو بخونيد

درود به همتون منم در این باره میخواستم بگم عربی یا پارسی بودن تفاوت نداره مگر در معانی که یه ایرانیا نمیتونن واژه ها عربی رو خوب بدونن چون هر زبانی بر پایه ریشه ها واژگانیش میتونه معنی دیگر واژه ها رو بدونه چون واژه ها در هر ز بانی به هم وابسته هستند و برای همین خواندن در میان ایرانیان بسیار کم شده چون معنی واژه ها رو خوب نمیدونند براشون گنگه چون بیشترشون بیگانه هستند ما باید شمار واژگان بیگانه رو به کمترین اندازه اش برسونیم تا زبانمون پیشرفت کنه و مردم بیشتر به خواندن رو بیارن و ساده تر سخن بگن همونجور که سعدی و حافظ ترانه هاشون آمیخته ای از واژگان عربی و پارسی هست باید بدونیم که فردوسی کهن ترین ترانه سرای ایران که زبان پارسی رو به سعدی و حافظ رسوند شمار واژگان عربی در شاهنامه اش به اندازه ای کمه که میتونیم بشماریمشون و زیباترین ترانه ها ای رانی اونجاست و کمی از سعدی و حافظ نداره و سعدی فردوسشی رو ستایش میکنه من همشهری سعدی و حافظم گرچه سخن راست باید گفته بشه پس اینکه بگیم پارسی بی عربی زیبییش کم میشه و پیشرفت نداره گفته درستی نیست پارسی زبانی گویا زیبا و شیرین و آزاد نیاز آنچنانی به زبان ها دیگه نداره هر چند همه زبان ها داد و ستد واژگانی داشتن و دارند اینم بهتون بگم که زبان عربی هم بیشتر واژه هاش پارسی هست بسیاری از واژه ها پارسی به زبان عربی و انگلیسی و ترکی و همه زبانها جهان راه پیدا کردند من اگر بخواین میتونم ریشه همشون رو براتون بیرون بیارم تا ببینین بزرگی زبان پارسی چون ایرانیان در باستان پیشرفته تر و با فرهنگ تر از کشورها دیگه بودن واژه هاشون بسیار به زبان عربی و انگلیسی و دیگر زبانها راه پیدا کرده زبان عربی زبان بزرگیه گرچه باید بدونیم پارسی هیچی از عربی کم نداره چه بسا در جاهایی پارسی از عربی بهتر هم میشه هر زبانی کاستی هایی داره و برتری هایی چه بسا واژگان پارسی به قران هم راه یافتن واژه قرآن یه واژه سریانی هست از زبان ها ایران از عراق یا اراک ایران که در سریانی کرانا گفته میشد واژه فیل که نام سوره فیل در قرآن هست از واژه پیل ایران هست اگر به باستان نگاه کنیم پیل بانان ایرانی رو خواهیم دید عربها پیل رو نمیشناختن و سر و کاری باهاش نداشتن چون پیل در بیابان کاربردی نداره و این واژه رو از پارسی به عربی بردند و به قرآن راه پیدا کرد و واژه ها دیگری که اینجا نمیگنجه که بگ با سپاس از همگی خرسند شدم از بودنتون باشه تا دیگه جایی به زبان بزرگ پارسی و دیگر زبان ها ارزشمند جهان گستاخی نکنیم چون رفتار ما گویا منش فرهنگ و نام و نشان کشورمون و مردممون هست میگن مشت نشانه خربار روز بر همگی خوش و خدانگهدار

درست نيست اينگونه بدگمانى وبدبينى به زبان پارسى و كسانى كه ( كه عمرشان دراز باد) براى واژه سازى و بيگانه زدايى اين زبان شيرين تلاش ميكنند اينگونه كج انديشى كنيد

متاسفانه در حق ادبیات و دانش ایرانیان پیش از ورود اسلام توسط بعضی از ایرانیهای خودمون خیلی کم لطفی می شه. زیان عربی بدست ایرانیها و ترجمۀ آثار ادبی پهلوی به غنا رسید. بسیاری از واژگان عربی ریشه در فارسی میانه یا پهلوی داره که بسیاری قبل از اسلام وارد زبان عربی شده بودند و بسیاری توسط ادبای ایرانی حین ترجمۀ آثار پهلوی به عربی وضع شدند که اصل پهلوی از میان رفته و امروز ترجمۀ عربی در دسته. متاسفانه حافظۀ تاریخی ما خیلی ضعیفه ولی به امید خدا خیلی چیزها داره روشن می شه. من با ضدیتی که توسط یک عده متعصب نسبت به وام واژگان عربی در فارسی هست مخالفم و سره نویسی رو یک ظلم بزرگ در حق زبان فارسی می دونم. یک زبان باید با زبانهای دیگه داد و ستد داشته باشه تا بالندگیش رو حفظ کنه.

هر چیزی اندازه داره.درسته هر زبانی شاید کمبودهایی داشته باشه ولی تا اونجایی که بند در وازه نامه های گوناگون پژوهیده ام که زبان پارسی کمبودی که نداشته هیچ بسبود هم داشته و در برابر هر زور واژه ی تازی چندین برابر پارسی داریم ..هزاران گویش در ایران هست مانند کردی لری گیلکی ، سغدی و .... ریشه در زبان های اوستایی دارند و برادران زبان پارسیند اگر بنا باشه پارسی با کسی بده بستان داشته باشه با زبان های بومیه نه زبان بیگانه و لنگی چون تازی که هنوز هم که هنوزه کمبودهای ژرفی داره و در کار خودشم لنگه.زبان پارسی از تبار زبان هندواروپاییه و برادر زبان انگلیسی و .... که توانمندی ژرفی در واژه سازی داره که بی همتاست .بسیاری از وام واژه ها زور واژه اند نه وام واژه...مانند فکر کردن و حرف زدن که هرگزی نیازی نبود اندر پارسی شوند. ما منیتن،اندیشیدن، پنداشتن و واژیدن ،سخنیندن و سخن گفتن و ..... رو داشتیم و داریم و نیازی به این دوتا وام واژه ننگین نیست که این هم ریشه در برخی چامه سرایان تازی پرست داره که برای به رخ کشیدن سواد یا تازی دانی خود این واژگان ننگین اندر پارسی نموده و دستگاه واژه سازیش را زمین گیر کرده اند.و زمین گیر شدن دستگاه وازه سازی یک زبان = با مردن آن.پارسی باید هرچه زودتر پالوده شودو بس.

1. موضوع مقاله پیرامون ریشه واژه «سپاس» است. ولی سخن شما پیرامون مقایسه عربی و فارسی! به نظر میرسد که کفگیرتان به ته دیک خورده و حرفی نمانده که بزنید! به همین خاطر تلاش میکنید موضوع را عوض کنید ! 2. جناب پژوهیده ! زبان فارسی مثل هر زبان دیگری کمبودهایی دارد. شما در کل دوران ساسانیان حتی یک متن ادبی ممتاز پیدا نمیکنید که جهانی شده باشد. یا از مرزهای ایران فراتر رفته باشد و مورد استقبال عامه ایرانیان و غیر ایرانیان بوده باشد. با اینکه هیچ کلمه عربی در زبان فارسی آن دوران نبوده، ولی در عصر اسلامی که واژگان عربی بسیاری وارد زبان فارسی شد، زبان فارسی ممتاز شد. آثار ادبی فارسی در این دوران از قفقاز و ترکیه تا هند و حتی چین هم رفت. حتی زنگبار در افریقا هم مدتها مردمش به زبان فارسی صحبت میکردند. امروز آثار ادبی از شاعران ایرانی که به عربی هم شعر گفتند و بسیاری از کلمات عربی را به کار بردند در اقصی نقاط دنیا وجود داره. حتی شاهنامه فردوسی هم بر اساس قافیه و ردیف و بحر متقارب سروده شده ! اگه از عروض و قوافی چیزی بدونی ! شما یه اثر ادبی ایرانی نام ببر که ارزش ملی و جهانی داشته باشه و تحت تأثیر زبان عربی نباشه ! (چالش رو داشته باش)!!!!!!! 3. گفتی تازی پرست و ... این فحشها لایق خودت و خونواده ته ! سعدی و حافظ و مولوی و... همه شون شعر به عربی هم دارن ! دیوان و اشعارشون پر از کلمات عربیه ! به قول دهخدا: کسانی که با زبان عربی دشمنی میکنن یا احمق هستن یا مزدور ! (http://www.adyannet.com/fa/news/20494) شاید الان بخای به دهخدا هم فحش بدی. از بی شخصیت کودنی مثل تو همین انتظار هم میره !

بسیار خوب بود. آفرین! چرا باید بجای نگر به تازی گفت نظر؟! بله، تازی پرستان فرهنگ و زبان پارسی، نماد فرهنگ فرهیخته ایرانی را هدف گرفته‌اند و از آغاز یورش ددمنشانه تازیان خونخوار میخواستند آنرا نابود کنند! فرهنگ ایرانی در برابر بی فرهنگی درنده خویان تازی نشان برتری و پیشرفت بود! افسوس که ایرانیانی اینچنین بر فرهنگ شگرف خود پشت کردند و مزدور اربابان تازی خود برای آلوده کردن فرهنگ و زبان شدند! فرهنگ و زبان ایرانی اگر از کینه ددمنشانه تازیان بیابانگرد در امان‌میماند در راه خود پیشرفت مینمود و نماد فرهنگ ایرانی می ماند.

جناب ناشناس، سخنان شما تا دویست سال پیش، جایگاهی نداشت. بزرگترین منابع ادبی و عرفانی ایران پر است از واژگان عربی. دیوان حافظ مملو از کلمات عربی است (باور نمی‌کنید؟ شما را به چالش دعوت میکنم که غزل 18 دیوان حافظ را بازنویسی کنید، بدون اینکه کلمه‌ای عربی به کار ببرید. به ظرطی که از زیبایی و ظرافت غزل چیزی کم نشود. اگر می‌توانید... که هیچ گاه نمیتوانید). بوستان و گلستان سعدی پر از واژگان عربی است. مثنوی معنوی و دیوان شمس و حتی رباعیات خیام و اشعار عطار و ... همگی پر از واژگان و عبارات عربی هستند. زبان عربی باعث شکوفایی زبان فارسی شد. وگرنه زبان پارسی میانه، زبانی بود تقریباً نازا. توجه کنید که امروز هزاران صفحه از متون پارسی میانه مانده است ولی این هزاران صفحه سر جمع به اندازه 5 صفحه دیوان حافظ هم ارزش ندارد. یک برگه از دیوان حافظ می‌ارزد به همه‌ی آن متون پارسی میانه. یک صفحه از دیوان شمس شرف دارد به همه متون پارسی میانه. حتی فردوسی هم شاهنامه را در وزن بحر متقارب سرود که یک وزن و سبک شعری عربی است. عرض می‌کردم. سخنان شما تا دویست سال پیش، جایگاهی نداشت. تا اینکه انگلیسی‌ها و یهودی‌ها آمدند و عده‌ای مزدور را به کار گرفتند تا مهمترین آثار ادبی عرفانی ایرانی-اسلامی که هویت مردم این سرزمین است را نابود کنند. شما یا جزو این مزدوران هستید. یا فریب‌خورده هستید.

سلام به همگى متأسفانه هم كشوريا ما عادت به قبول كردن ندارند و سر هر حرف بى مدركى سخت جبهه ميگيرن وتلاش ميكنن رقيبه قانع كنن، خواهشن سعى كنيد از اطلاعات هم استفاده كنيم من اطلاعات زيادى ندارم ولى با توجه به اينكه يكى از دوستان گفت سپاس به معناى حق شناس تست از طرفى هم حق شناسى با ٣ پاس بدست مى آيد

متاسفم برای ایرانیان عرب پرست.خودفروش.استخوان های اعراب جمع میکنن قبر میسازن زیارت میکنن از جان و مال و ناموس میگذرن برا اینکه استخوانی رو زمین نمونه از اعراب..

1. استخوان یک عرب یا غیر عرب، اگر «مرد خدا» باشد، هزار بار شرف دارد بر جان و مال و ناموس نژادپرستان آریاگرا. 2. در شاهنامه فردوسی آمده است که فریدون جدّ زرتشت، شدیداً عرب پرست بود و معتقد به برتری عرب‌ها بر ایرانیان بود (هر چند از دید ما، ملاک برتری تنها در انسانیت و تقوا است، نه نژاد و قومیت). اسناد عرب پرست بودن فریدون جد زرتشت بنا بر شاهنامه: http://www.adyannet.com/fa/news/12972 و http://www.adyannet.com/fa/news/12803 ادامه: 3. در همین مملکت افرادی وجود دارند که در نزدیکی مرودشت، دور یک بنا جمع شدند و به این امید که درون آن استخوان‌های یک خونخوار بت پرست قرار دارد، سجده می‌کنند. غافل از اینکه استخوانی که در این سقف این بنا بود، مربوط به یک سگ بود: (http://www.mehrnews.com/news/943771/%DA%A9%D8%B4%D9%81-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%82%D9%81-%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4) ادامه: 4. امروزه از حیث علمی اثبات شده که DNA ایرانیان و عرب بسیار شبیه به هم است و این دو همخانواده شمرده می‌شوند (http://www.adyannet.com/fa/news/20482) پس این بحث‌های قومیتی و نژادپرستی از ریشه باطل است و تنها از میان افراد کندذهن طرفدارانی دارد. تمام/

رحمت به شیر پاک مادرت

سپاس یک کلمه از زبان های آریایی هست و طبق متن درسته اون اسپاس بوده که درواقع چون آریایی ها از سمت روسیه به ایران اومدند ریشه ی کلمه ی سپاس روسی و یا گسترده تر آریایی هست. همین الان یک روس زبان برای تشکر از شما از کلمه ی "Spaciba" استفاده میکنه که درواقع همان اسپاسیب قدیم هست که بدون تغییر در طی اعصار هنوز نیز استفاده می شود.

درود، نويسه ى شما به خوديه خود گوياست ، ك سپاس را ب حق شناس برگردان كرديد و حق شناس چه معنايى دارد جز اينكه سه پاس زرتشت را پاس داريم ، حق شناس يا سپاس يعنى حق را ك در سه پاس زرتشت امده پاس داشت ، ضمنا در نويسه ى شما امده استاد سخن با كلمات پارسى و ع ر ب ى اشعارشان را سرودند پس حق بديد احتمالا در اين بيت يا كل كتب شعرى شاعر بهتر از شما داند چ كلمه اى استفاده كند تا بهتر باطن سروده و وزن و قافيه ى شعر را پاس دارد و ...!!!

سپاس مزخرف نگو و به شعور مخاطبین توهین نکن ! نظرت رو خوندم فکر کردم مثل اصحاب کهف چند صد سال خوابیده بودی ! بهتره با زبان رایج حرف بزنی ! بعدش گفتی «حق شناس يا سپاس يعنى حق را ك در سه پاس زرتشت امده پاس داشت» این چه حرف مسخره و احمقانه ایه که میزنی ؟ من که از زرتشت بدم میاد (مثلاً) ولی حق شناس زحمتهای پدر و مادرم هستم. پس حق شناسی اصلا ربطی به شعارهای زرتشت نداره و یک امر انسانی هست! پس سعی نکن ضعفهای زرتشت رو با هر زر و زور و تزویری ماست مالی کنی! بعدش فرض کن کسی زبونش بسته هست! ولی با رفتارش از دیگران قدردانی میکنه ! یا فرض کن کسی دست و بالش بسته هست! فقط با زبونش از دیگران حق شناسی میکنه ! پس برای حق شناسی نیازی به اون 3 پاس نیست !!! با 1 پاس هم میشه حق شناسی کرد ! خیلی راحت ! می بینی که حرفهای بچگونه و فریبکارانه ت به راحتی قابل نقض هست!

پروردگارا؛ فرهنگى عنايت فرما كه به كمك آن بتوانيم با همديگر سخن بگوييم.

سلامی گرم ب همه دوستان با عرض معذرت فقط خواستم گویای این مطلب باشم ک اعتقادات چیزی شخصی است و ب نظر بنده حقیر این بحث علمی هستش بیاید با تعصب الودش نکنیم مگر جز اینه که تمامی ادیان و مذاهب خواهان این مطلب هستند ک ب انسان بودن و یکی بودن خلقت توجه کنیم !!

درودوسلام.hello.خدمته همه دوستان .بهتر نیست بجا این همه بد دهنی بد حرفی و اوردن یه سری جملات از کتابها و سایتهایی که هر ادمی میتونه این کارو کنه یکم فکر کنین .منظورم اینه خیلیا میتونن متن درست کنن کتاب بنویسن ولی کذب فکر میکنین نوشتن یه کتاب یا درست کردن یه سایت یا حتی نوشتن یه جمله کذب از یه بزرگ ایرانی یا عرب کار سختیه دوستان یکبار هم که شده دست از این تعصب گرایی بردارین چکار داریم کی عربه کی عجمه کی ترکه کی لره ...بعضی ها برای منافع مذهبشون یا دینشون یا کشورشون دست به همه کار میزنن ولی ننگ بر کسی که ریشه دروغ را در یک جامعه میدواند دوستان کشورهای اروپایی یا امریکایی یا حتی کشورهای کومنیست که خدا ندارند مگر پیشرفت نکردند مگر رفاه و ازادی ندارند …خیلیا الان میگن این بحث چه ربطی دارد....توضیح میدم دوستان فکر کنین بخدا این همه شعار این همه تعصب این همه نژاد پرستی که من در بین ایرانیان میبینم در بین هیچ کشوری نمیبینم.یکی میگه من ترکم یکی میگه من لرم اون یکی عربه اون یکی کرده ......بخدا تا هزار سال این حرفا رو بزنین چیزی عایدمون نمیشه جز بدبختی وپست رفت اصالت خوب چیزیه ولی نه در این حد که ما چشمامونو ببندیم یه باد به غب غب بندازیم بگیم ما اینیم ما اونیم.بسه بخدا کشور ما از دست همین چیزا داره روز به روز عقب گرد میکنه ما همه ایرانیان چه ترک .لر.عرب.بلوچ.کردو....باید فقط تلاش کنیم جامعمونو از این دردها نجات بدیم دست از این شعارها و تعصبات برداریم و فقط تفکرو تلاش داشته باشم روزی میرسه همین افعانستانه خودمون هم از ما جلو میزنه وما هنوز تو فکر عربو عجمیم بیان دقت کنین چه کسانی از این تفرقه ها سود میبرن .بخدا همه ما انسانیم ادمیم فکر کنین فکر فکر .....بسلامت.سپاس .bye

جناب اردشير زماني ما از اطلاعات شما و جناب غلام داريم نهايت استفاده و آگاهي رو ميبريم سپاس از هردوي شما عزيزان اما در تمام طول نوشته هاي شما كاملن مشهود هست كه بجاي روشنگري در موضوع سعي داريد آقاي غلام را شكست دهيد و در حالي كه كاملن مشخصه ايشون اطلاعات و مطالعه بسيار زيادي دارند شما مرتب ايشان رو به كم سوادي و در حد دبستان متهم و تحقير ميكنيد مثل شما مثل كسيست كه ميخواهد چيزي را به كسي ياد بدهد اما با منت شما فقط ميخواهيد ثابت كنيد كه ايشان نميداند و لي شما ميدانيد پاينده باشيد

جناب سماع عزيز شما به يكي از دوستان فرموديد مزخرف نگو و و حرف مسخره و احمقانه نزنيد و بسيار بي ادبانه از ايشون خواستي كه توهين نكند ؟؟ اين ديگه چه رسمشه ؟؟ معني كار خودتون توهين نيست ؟؟ بعد ميگويي كه از زرتشت بدتون مياد مثلا كه اگر هم نميگفتي از نوشته ات ميشد اينو فهميد فقط نميدونم پس چرا داريد به تحليل موضوعي مي پردازيد كه به زرتشت هم ربط دارد در حالي كه از ايشون بدتون مياد ؟؟ بعد هم مي فرماييد كه سپاس و حق شناسي ربطي به گفته هاي زرتشت ندارد و هر كسي مي تواند حق شناسي بكند حتي با يك پاس هم مي شود سپاس كرد . جسارت به قرآن نباشه كه خودم بسيار قرآن ميخوانم حالا اگر كسي به شما بگويد كه راستگويي يك امر انساني است و نيازي نبوده كه در قرآن بيايد و هيچ ربطي به حضرت محمد ندارد و هر آدمي خودش ميدونه كه راستگويي كار خوبي است و دروغگويي كار بديست و هركسي هم كه به قرآن ربطش بده مزخرف گفته به نظرت اين كار درستيه در حالي كه در كتاب زرتشت هم بارها كلمه سپاس بكار رفته است ؟؟؟؟ به راستي چرا اين همه تعصب و بد زباني ؟؟؟

چرا اینجا همه ب هم فحش میدن؟ واااااااااااااااه..

سپاس واژه ای روسی است.

دعوا نکنید هر چه راخداوند در مصحف خود فرموده اند را فرا گیرید و به زبان و قلم بشر نادان لا اعتماد له . بهترین واژه به جای دو پاس یا سپاس همین واژه حمد خداوندی است. واژه حمد یکی از واژگان کلیدی در حوزه مفاهیم عبادی در قرآن کریم است. این واژه در فرهنگ لغات عربی و تفاسیر قرآن به لحاظ معنای صریح به ثناء و ستایش تفسیر شده است، اما به لحاظ معناهای جانبی در منابع سنتی رابطه آن با معنای شکر و سپاس و هم‌چنین معنای مدح محل بحث بوده است. به نظر می‌رسد با توجه به ابهام مطرح در معنای این ماده، خصوصاً در حوزه معانی جانبی (و نه معنای صریح) تدقیق معنای آن با روش‌های نوین معناشناختی برای درک ملموس‌تر آن ضرورت دارد. در این مقاله ماده حمد با رویکرد زبان‌شناسی تاریخی- تطبیقی و با استفاده از منابع زبان‌های سامی ریشه‌شناسی شده و در نهایت مشخص شده است که معنای اشتیاق معنای کهن‌تری است که در دوره‌ای متقدم در زبان سامی از این ریشه فهمیده می‌شده، کاربرد این ماده در معنای اشتیاق در متون زبان‌های شاخه شمالی مرکزی از زبان‌های سامی ثبت ‌شده است ---------------- منابع: - قرآن کریم.##کتاب مقدس (1895م). ترجمه و چاپ جماعت بریتش وفورن بیبل سوسائیتی دارالسلطنه لندن. (عکس نسخه کتابخانه مجلس).##ابن اثیر، مبارک بن محمد (1367ش). النهایة فی غریب الحدیث و الأثر. قم: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان‏. چاپ چهارم.##ابن درید، محمد بن حسن (1988م). جمهرة اللغة. بیروت: دار العلم للملایین.##ابن سیده، على بن اسماعیل (1421ق). المحکم و المحیط الأعظم. بیروت: دارالکتب العلمیة.##ابن‏عاشور، محمدطاهر (1420ق). التحریر و التنویر. بیروت: مؤسسة التاریخ العربی.##ابن فارس، احمد بن فارس (1404ق). معجم مقاییس اللغة. قم: مکتب الاعلام الاسلامی.##ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو (1419ق). تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر). بیروت: دار الکتب العلمیة منشورات محمدعلى بیضون.##ابوعبید، قاسم بن سلام (1990م‏). الغریب المصنف. تونس: الموسسة الوطنیه للترجمة و التحقیق و الدراسات بیت الحکمه‏.##ازهرى، محمد بن احمد (1421ق). تهذیب اللغة. بیروت: دار احیاء التراث العربی.##آلوسى، سید محمود (1415ق). روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم. بیروت: دارالکتب العلمیه.##پاکتچی، احمد (1379). «آفریقا- زبان‌ها». در دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی. ویرایش کاظم موسوی بجنوردی. تهران: مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی. جلد 9. 456-463.##الجرجانی، علی بن محمد (1385). الحاشیة على الکشاف. قاهره: شرکة مکتبة ومطبعة مصطفى البابی الحلبی و أولاده بمصر.##جوهرى، اسماعیل بن حماد (1376ق). الصحاح. بیروت: دار العلم للملایین.##راغب اصفهانى، حسین بن محمد (1412ق). مفردات ألفاظ القرآن. بیروت: دارالقلم‏.##زمخشرى، محمود (1407ق). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل. بیروت: دار الکتاب العربی. چاپ سوم.##زمخشرى، محمود بن عمر (1417ق). الفائق فی غریب الحدیث. بیروت: دار الکتب العلمیة.##شوکانى، محمد بن على (1414ق). فتح القدیر. بیروت: دار ابن کثیر.##صاحب، اسماعیل بن عباد (1414ق). المحیط فی اللغة. بیروت: عالم الکتب.##صینى، محمود اسماعیل (1414ق.). المکنز العربی المعاصر. بیروت: مکتبة لبنان ناشرون‏.##طبرسى، فضل بن حسن (1372ش). مجمع‌البیان فى تفسیر القرآن. تهران: انتشارات ناصرخسرو. چاپ سوم.##طبرى، ابوجعفر محمد بن جریر (1412ق). جامع البیان فى تفسیر القرآن. بیروت: دار المعرفه.##طوسى، محمد بن حسن (بی‌تا). التبیان فى تفسیر القرآن. بیروت: دار احیاء التراث العربى.##عسکرى، حسن بن عبدالله (1400ق). الفروق فی اللغة. بیروت: دار الافاق الجدیدة.##فخر رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر (1420ق). مفاتیح الغیب. بیروت: دار احیاء التراث العربى. چاپ سوم.##فراهیدى، خلیل بن احمد (1409ق). کتاب العین. قم: نشر هجرت. چاپ دوم.##مشکور، محمدجواد (1357). فرهنگ تطبیقی عربی با زبان‌های سامی و ایرانی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.##ولفنسون، اسرائیل (1929م). تاریخ اللغات السامیة. قاهره: بی‌نا. - A Hebrew - English Bible According to the Masoretic Text. and the JPS 1917 Edition. http://www.mechon-mamre.org/. last updated: 26 May 2014.##http://www.mechon-mamre.org/p/pt/pt0101.htm##Beeston A.F.L. (1982). Sabaic Dictionary. Beirut.##Bennett, Patrick R. (1998). Comparative Semitic Linguistics: A Manual. Eisenbrauns.##Black, Jeremy (2000). A Concise Dictionary of Akkadian. Londen: Oxford. 2nd printig.##Campbell, Lyle (2013). Historical Linguistics: An Introduction. Edinburgh University Press.##Clauson, Gerard (1972). An Etymological Dictionary of pre-thirteenth-century Turkish. Oxford: Clarendon Press.##Costaz, L. (1984). Syriac-English Dictionary. Beirut. Dar El-Machreq.##Dillmann, A. (1865). Lexicon Linguae Aethiopicae. Lipsiae.##Dolgopolsky, Aharon (2008). Nostratic Dictionary. McDonald Institute for Archaeological Research. University of Cambridge.##Drower, E.S. & R. Macuch (1963). A Mandaic Dictionary. Oxford: Clarendon press.##Gelb, Ignace J. (1956). The Assyrian Dictionary. The University Of Chicago.##Gesenius, W. (1955). A Hebrew and English Lexicon of the Old Testament. Oxford.##Hoftijzer, J. and Jongeling. K. (1995). Dictionary of the North-West Semitic inscriptions. 2 Volumes. Leiden/New York: Brill.##Jastrow, M. (1950). A Dictionary of the Targumim. the Talmud Babli and Yerushalmi and the Midrashic literature. New York: Pardes Publishing House. Reprint.##Leslau, W. (1987). Comparative dictionary of Ge'ez (Classical Ethiopic). Wiesbaden: Otto Harrassowitz.##O'Leary, De Lacy, b. (1872). Comparative grammar of the Semitic languages (1923). London: K. ‎Paul. Trench. Trübner.##Orel, V.E. & Stolbova, Olga V. 1995). Hamito-Semitic Etymological Dictionary: Materials for a reconstruction. Leiden: EJ. Brill.##Payne Smith, J. (1903). A compendious cyriac dictionary. Oxford: Clarendon.##Redhouse, M.R.A.S, J. W. (1880). A Turkish and English lexicon. London: Bernard Quaritch.##Shoeler, Gregor (2006). "Who is the author of Kitab al-ayn?" in: Shoeler. Gregor. The Oral and the Written in Early Islam. London: Routledge.##Wright, William (1830-1889); Smith, W. Robertson (William ‎Robertson) (1846-1894). Lectures on ‎the‎ ‎comparative‎ grammar‎ ‎of‎ ‎the‎ ‎Semitic‎ ‎languages (1890).‏‎ ‎Cambridge: ‎University‎ ‎Press.

درود. من خودم همیشه تاریخ را با بن‌مایه خوندم و پژوهش های بن‌مایه‌دار را هم میخونم. و همیشه هم از واژه‌های پارسی بهره بردم. باید بگم که این پژوهش خوب و خرسندکننده بود. سپاس. بدرود.

درود بر همه من همه کامنت ها رو خوندم و گیج شدم. و این که لطفا واقعا بگین کدوم یکیش درسته چون من همیشه از سپاس استفاده میکنم و الان در مورد ریشه این کلمه گیج شدم و اگر بخوام برای کسی توضیح بدم میخوام که درستش باشه

سلام. واژه سپاس یک واژه پارسی هست. بسیار هم خوب است. همانطور که واژه های «ممنون» و «متشکرم» که عربی هستند بسیار زیبا و خوب هستند و مانند سپاس دارای انرژی مثبت هستند. واژه سپاس به معنی 3 پاس نیست. و ربطی به شعار 3گانه «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» نداره. بلکه اصل این واژه اسپاس بود به معنی تشکر و قدردانی.

انسانیت برتمامی دین ومذاهب برتری دارد،شمااگرمیخواهیدبدانیدکدام دین بهتریابرحق است،بایدبدون تعصب به خروجی دین هاتوجه کنیدونتیجه گیری کنید،ماهادرزمان گسترش واجرای دین اسلام وزرتشت ویهودومسیحی نبودیم ولی خروجی کارو که الان میتونینم بی طرفانه تشخیص بدیم وقضاوت ونتیجه گیری کنیم،البته اگه کمی اطلاعات عمومی وشناخت مناطق جغرافیایی تون خوب باشه وتواجتماع ودرون همه مردم ومشکلات مردم باشیدمنظورم ومتوجه میشید،درضمن من ازکسایی که نون مفت پدراشون ومیخورن هیچ انتظاروتوقعی ندارم حتی اگه بانظرم مخالفت بشه یاحتی بهم توهین کنند،ودرآخریادبگیریم انسان باشیم وازوجدان وانسانیت پیروی کنیم

انسانیت "به تنهایی" یک شعار پوچ و بی‌مایه هست. امریکا و انگلیس با شعار انسانیت به عربستان بمب میدهند و عربستان هم سر مردم یمن می‌ریزد و تابحال 90 هزار غیر نظامی کشته شدند. رسان های بزرگ جهانی هم کاملاً ساکت هستند. اما اگر یک گربه در جایی از اروپا زخمی شود همین رسانه ها داد و هوار راه می‌اندازند. می‌بینید که چقدر مسخره و تهوع آور هست. انسانیت یعنی "انسان بودن" و انسان هم در جای خود نوعی حیوان است. انسان ماهیتاً پر از حرص و طمع و خودخواهی و حسادت هست. و اندکی عقل و اندکی عاطفه! با این تفاصیل، اساساً انسانیت چندان هم آش دهان سوزی نیست. بیشتر به درد شعار میخورد.

شهدای دفاع مقدس بهترین و پاک ترین های تاریخ ایران بودند. وصیت‌نامه‌هاشون رُ بخونید. همت، باکری، کاوه، چمران، همین‌هایی که با دست خالی، این آب و خاک رُ... ناموس شما رُ حفظ کردن. جان خودشون رُ فدا کردن... وصیت‌نامه‌هاشون رُ بخونید. اینها تربیت شده های مکتب قرآن و اهل بیت بودند. همه شون شما رُ به قرآن و اهل بیت وصیت کردن. از شما خواستن اهل بیتی باشید. وصیت نامه‌ها رُ بخونید و بعد درباره حرفم قضاوت کنید. رسم ادب نیست که به ایمان و باور شهدا توهین کنید. توهین به اسلام و قرآن، یعنی توهین به ایمان و اعتقادات شهدا. یعنی لگد زدن به شهدا. اونها مسلمون واقعی بودند. همه بهشون مدیون هستیم. به قبرهاشون توف نندازید. به کفن و لباس خون آلودشون لگد نزنید. وصیت نامه هاشون رُ بخونید و ببینید که اونها با همه وجود مسلمون بودند. اهل قرآن بودند. اهل روضه امام حسین بودند. اهل دعای توسل و دعای کمیل بودند. اسلام اون قدر قوّت خدایی داره که تونسته همچین جوون‌های پاکی تربیت کنه. قرآن و اهل بیت اون قدر برکت دارند که پاک ترین جوون‌های تاریخ این کشور رُ تربیت کردند. اسلام واقعی یعنی این. شما به چهارتا دزد و ریاکار نگاه نکنید. اونها بی‌دین هستند. اگه مسلمون بودن که در امانت، خیانت نمیکردن. شهدا دست همه ما رُ بگیرن. یا علی

اصلا مهم نیست ریشه این واژه چیه. به متن شما هم کاری نداریم. ما زین پس در نظر میگیریم سپاس یعنی پاسداشت سه چیز و با هر بار سپاس گفتن یادآوری کردیم پاسداشت سه چیز. ریشه تاریخی نداره؟ خوب از الان داره. مگه ما خودمون تاریخ نخواهیم شد؟ اتفاقا بافته های ذهن خرکس بوده خیلی قشنگ و پر مغز و عالی بوده. دمش گرم.

کسانی که به "دروغ" برای واژه‌ها، فلسفه "می‌بافند" و تخیلات خود را به اسم تاریخ به خورد دیگران می‌دهند، «تاریخ نخواهند شد» بلکه جایشان در زباله دان تاریخ است.

سپاس ريشه اش در زبان روسي است بمعني تشكر. سپاسينا

من کاری به این حرفها ندارم و مطمئنم روح کورش بزرگ به همتون داره میخنده فقط میدونم تمام دنیا دین زرتشت رو یک دین پاک ک منزه میشناسن و تا الان که پیش اومدیم دین اسلام کار خاصی انجام نداده که بخوایم ازش طرفداری کنیم من مسلمانم ولی اجباری

پاسخ به «زنده باد»: 1. عزیز، شما با این طرز تفکر اصلا مسلمون نیستید (نه به اجبار، نه به اختیار). نامسلمون هستید. من به شما پیشنهاد میکنم کتاب «کارنامه اسلام» دکتر زرینکوب رو بخونید. چرا 99 درصد دانشمندان ایرانی، مربوط به دوران اسلامی هستند؟ 99 درصد هنرمندان و ادیبان بزرگ هم... چون در دوران قبل از اسلام، در ایران، کسب دانش منحصر در طبقات بالای جامعه بود. سایر مردم مجبور بودند به شغل پدرانشان باشند و هر استعدادی در طبقات پایین جامعه سرکوب میشد. همین کتاب کارنامه اسلام رو بخونید. تمام دانشهای امروز دنیا، از ریاضیات و فیزیک گرفته تا پزشکی و داروسازی و... همه و همه مدیون تلاشهای دانشمندان مسلمان است. 2. اینکه میگویید «تمام دنیا دین زرتشت رو یک دین پاک میدانند» حرف نادرست و عوامانه ای هست. شخصی می‌رود ته چاه. میگوییم چرا رفتی؟ میگوید: "همه" گفتند برو! درباره حرف شما اولاً همه دنیا حتی خدا را قول ندارند. در این جهان قشنگ 1 میلیارد و اندی، منکر خدا هستند! پس "هیچ چیزی" وجود ندارد که "همه" قبول داشته باشند. ثانیا بسیاری از دانشمندان زرتشتی شناس دنیا طبق سند و مدرک، معتقدند که زرتشت معتاد به حشیش بود (نظریه نیبرگ را بخوانید). زرتشت در اوستا رسما گیاه بهنگه (حشیش) را ستایش میکند. سرچ کنید در همین سایت سندش را گذاشتیم. طبق روایات زرتشتی، زرتشت با دختر خودش همبستر می‌شد. سرچ کنید سندش را ارائه کردیم. لطفا نگید "همه دنیا" فلان گفتند.

صبح که از خواب پا شدم گفتم به شیرین ترین بیان خداوند رو وصف کنم . خواستم کلمه سپاس یا شکر رو ریشه یابی کنم که آیا این کلمات معنی درخوری برای خالق من هستند که با توجه به توضیحات مهربانانه شما بهم متوجه شدم . ممنون از توضیحات شما مثل اینکه باید دنبال واژه جدیدی بگردم.

با درود به دوستان گرامی. اگر گروهی از انسان ها در خرد گروهی خود، خم و چمِ نوینی رو برای واژگاه های خودشون برمیگزینند، دیگر شاید ماندن در دیدگاه های گزشته، در خرد آنها برآیند به سامانی نداشته باشه. شماره ۳ برای یادآوری از پاسداشت ِِ گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک. با سپاس از کوشش ها و روشنگری های شما

کلا روحیه جنگ‌جویی دارید شما ظاهرا ، مهرگان عزیز ،آقا غلام و..نظراتشون روگفتن شاید شما در درون خودتون احساس خلا وپوچی دارید که باشنیدن نظر مخالف بهم میریزید و توهین میکنید ، بقول دوستمون مهرگان منفعتی داره براتون تاابن حد نگاه متعصباانه ؟؟ در علم تواضع هم هست که فک کنم شما باهاش بیگانه اید دعوتتون میکنم به آرامش چون نگارنده متن هستید لزوما عالم نیستید وحق باشما نیست

پیش از سعدی، فردوسی در شاهنامه میگوید: نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جانست و آن سه پاس سه پاس تو چشم است وگوش و زبان کزین سه رسد نیک و بد بی‌گمان شاید سپاسگذار در اینجا بدین سان است که: من چشم و گوش و زبانم را پیشکش شما میکنم، در اختیار شما می گذارم، تقدیم میکنم. البته جای اندیشه و پژوهش بیشتر هست در این زمینه. سه پاس ؛ سه نگهبان تن یعنی گوش و چشم و زبان : نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جانست و آن سه پاس سه پاس تو گوش است و چشم و زبان کز این سه رسد نیک و بد بی گمان . فردوسی . لعت نامه دهخدا: سپاس - رعایت . احترام . حرمت . ملاحظه : چه باشد جان بنزد من که اندر راه عشق تو بپاس غم بگردانم هزاران بار داس ای جان . سوزنی  با دوستی هم که اشاره کردند از واژه اسپاسیبا روسی هست موافق نیستم چون زبان روسی ریشه اسلاویک دارد و زبان فارسی ریشه هندواروپایی که هردو متفاوت هستند. شاید روس ها این واژه را از فارسی زبانان گرفتند.

روزی خواهد آمد که شرمسار می شوی از بی حرمتی به ادیان ارزشمند دنیا بر پایه دین خود تو وا مثال تو دین را به آلودگی می کشند با نادانسته سخن گفتن برای جلب توجه گذرا هر روز کمتر باد شمارگانتان آمین

سلام و درود بر شما که جواب خرافات یه عده باستانگرا رو با منابع معتبر میدید... کلا بعضی ها عادت کردند به پذیرفتن چرندیات

سپاس از همه دوستان ما همه فقط یک خدا داریم و همه پیامبران که هزاران پیامبر بودن فقط و فقط برای یکتا پرستی بوده و اصل ادیان چه بودا و چه مسلمان و .... یکی است و توحید که همان یکتا پرستی و یاد آوری انسانیت به مردم بوده و لغات و مصادیق و هر لغتی که حس انسانیت تو جامعه گسترش بدهد خوب و قابل تقدیر است

با سه رام / سَلام ( سِه رام : ۱- یِکتایی ۲- پیام بَری ۳- بازگَشت = ۱- توحید۲- نَبُوَّت ۳- مَعاد) ریشه یابیِ واژه یِ سِپاس: سِپاس : سِ - پاس سِ : پیش وَند به مینه یِ تَمام ، کَمال ( پُرَنده ، پُرکام ، کامار ) پاس = نِگَه بانی ، پادمانی سِپاس :سِ پاس = بِسیار خوب نِگَه بانی کَردَن وَ بَرایِ هَمین دیگَران می گُفتَند:سِپاس وَ با بازگُفت، آن را دوباره می سُتودَند یا دانگِه می گُفتَند. واژه ای پارسیِ دانگِه هَم ریشه با : اِنگِلیسی : thank آلمانی : Danke ریشه یابیِ دانگِه : دان : اَز دانِستَن ، گِه : پَس وَندِ نام ساز که دَر واژه یِ شِکَنجه : شِکَن اَز شِکَنیدَن یا شِکَستَن وَ گِه که به چِهرِ - جه دَرآمَده ، به کار رَفته اُست . دانِگه به این مینه اَست که اَرزِشِ کارِ تو را می دانُم .دَر زَبانِ پارسیِ نو دُر بَرخی واژه ها واتِ گ به ج دِگُریده می گَشته اَست. اَفروزِش دَر باره یِ نامِ : مَه مَد مَه = بُزُرگ ، مَد = اَندیشه < مَه مَد= بُزُرگ اَندیشه دانگِه اَز خاندِ( خواندِ ) نِگَرنِوِشته !

باسلام خدمت دوستان وتشکر از نظرات همگان بعنوان دکتری زبان وادبیات فارسی عرض میکنم انچه از این واژه و کاربرد آن برداشت می شود قدردانی و تشکر در قبال اعمالی است که از سوی دیگران به انسان می رسند و اصلا جای بحث و چالش نیست در ضمن برخی از واژگان به مرور در فرهنگ ها جایگزین و یا منسوخ می شود و این امر طبیعی است چون انسان ها در حال تغییر هستند همچنین تمامی ادیان در تکامل انسان ها از جانب پروردگار و از سوی پیامبران بر انسان ها عرضه میشد تا اینکه اسلام عزیز کاملترین و برترین دین اعلام شد

به نص صریح قرآن کریم عربی فصیح ترین زبان است

مقاله خوبی بود و ظاهرا هم درسته. ممنون. این جریان و بحث های بی‌اساس و ابدی چیه درباره دین؟؟ مسلما هیچ فرد‌معتقدی سریع دینش رو‌عوض نمیکنه و مقاومت میکنه و‌گاه فحش هم میده.

سپاس تو گوش است و چشم و زبان کزین سه رسد نیک و بد بیگمان فردوسی

سلام. با نظر شما کاملا مخالفم. از پیامهایی که از شما خواندم حس کردم شماهم کاملا نژاد پرستین . شما مانند ایرانی پرستان عرب پرستین. انسان پرست نیستین . شما انسانها رو بر اساس دینشان قضاوت میکنین. برای شما مهم نبود که ریشه واقعی سپاس رو مشخص کنین بیشتر کوبیدن فرهنگ ایران مدنظرتان بود . این رو از کلماتی که به توهین به ایرانیا نسبت دادید میگم. حالا مفهوم سپاس بشه حق شناسی یا پاسداشت گفتار نیک و کردار نیک پندار نیک چه فرقی میکرد. دوتاش احترام به ذات پاکه . شما افکارتون هنوز خامه و صلاحیت تفسیر ندارین

اونچه در این مطلب اومده یک بحث مستند هست. جناب فرید به جای پرداختن به مسئله اصلی، نیّت خوانی میکنند و با تهمت و افترا میخان کارشون رو پیش ببرن.

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.