افزودن نظر جدید

اولا وقتی می گویی «اگر منظورتون از نداشتن سابقه کشوری ، این است که این مطلب در داخل ایران صورت نگرفته است ، پس خود اشو زرتشت هم که در خوارزم متولد یافته هم از بحث ایران خارج می باشد؟ » پس نشان میدهد دانش چندانی در مورد تاریخ نداری. چون خوارزم از نقاطی است که پیش از هجوم اقوام ترک از منطقه مغولستان و چین به سمت ماوراءالنهر و خوارزم، این سرزمین جایگاه ایرانیان بوده و همیشه بخشی از ایران محسوب میشده و از اوستا تا کتیبه های پادشاهان ایران از آن یاد شده است. ایران باستان و ایران در طول تاریخ، پهنه امروزی کشوری نیست، بلکه یک شاهنشاهی یا همان امپراتوری بوده که سرزمین های زیادی از جمله خوارزم را دربرداشته. ثانیا وقتی می گویی: «یکی از منابعی که در شناخت ایران باستان و تاریخ آن ، مورد استفاده موخان می باشد ، سخن یونانیون می باشد.» پس معلومه چندان از مبانی تاریخ و تاریخ شناختی اطلاعی نداری و فقط داری با جهل و کم دانشی و همان مقدار دانش اندکت مخاطبین رو ازار میدی، چون منابع یونانی که همون کتابا هستن جزو منابعی هستند که اعتبار و موثق بودن آنها قراردادی است و نه مطلق، یعنی ممکن است در آنها دروغ، سوگیری، کینه ورزی و حتی نادانی و جهل هم راه وجود داشته باشد، آنها وحی مطلق از سوی خداوند نیست. و فقط یکی از انواع منابع مختلفند که می شود در آنها شک کرد و حتی استدلالهای اشتباه انسانی در آنها نقش دارند. به همین علت بخشی از تاریخ همیشه در سایه ای از ابهام قرار دارد و هیچ منبع موثقی در مورد آنها نیست و فقط با استدلالهای تاریخی کامل می شوند. به عنوان مثال همین حالا هم بسیاری از تاریخ معاصر ما سوگیرانه و پر از دروغ است و باید با دید گمانه ورزانه در مورد آنها صحبت کرد. به طور کل هیچ امر مطلقی در تاریخ وجود ندارد، جز منابع مستقیم.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.