مشترکات تصوف با شیخیه/ نائب خاص امام زمان علیهالسلام
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در عصر غیبت کبری به خاطر سرگردانی مردم در این دوران و عدم ارتباط شیعیان با امامزمان عجلاللهتعالیفرجه، زمینه سوءاستفاده برخی افراد فراهم شده، به گونهای که عدهای مدعی امامت و مهدویت بوده و عده دیگر مدعی نیابت خاصه آن حضرت شدهاند. نورالدین چهاردهی (یکی از متخصصین فرقهشناس) به اشتراک صوفیه و شیخیه در زمینه قائل بودن به نیابت خاصه در زمان غیبت کبری اشاره کرده و مینویسد: «اگر اندکی دقت شود، روشن میشود که این داعیه همان ادعای رکن رابع است با این تفاوت که شیخیه مانند صوفیه در هر دور وجود یک رکن رابع را ضروری میدانند».[1]
کما اینکه بزرگان صوفیه بخصوص اقطاب فرقه صوفیه گنابادی از این سرگردانی شیعیان سوءاستفاده کرده و ادعای نیابت خاصه آن حضرت داشته و گاهی نیز تلویحاً مقام ولایت را برای خود قائل شدهاند. سید هبة الله جذبی (یکی از بزرگان صوفیه گنابادی) در «رساله باب ولایت» مینویسد: «بزرگان، عرفا را نمایندگان حق و نایب امام علیهالسلام و مجازین درایت و مأمورین اصلاح نفوس و تهذیب اخلاص و تصفیه روح و متوجه نمودن خلق بهسوی خدا میدانند و اجازه آنها را به وسایط صحیحه متصل به امام علیهالسلام رسانند و امر و طاعت دستورات آنها را امر الهی میدانند، چنانکه علمای اعلام را نمایندگان حق و نایب امام علیهالسلام در تبلیغ احکام و وظایف شرعیه دانند و باید اجازه روایت آنها هم به وسایط غیر مخدوشه به امام علیهالسلام متصل گردد.» [2] از کلام جذبی این نکته فهمیده میشود که صوفیان فرقه سلطان علیشاهی از جمله مدعیانی هستند که نیابت خاصه را برای قطب خویش امری مسلّم میدانند.
شیخ مرتضی محجوبی از مشایخ فرقه گنابادی نیز در سخنرانی خود صراحتاً قطب خود را نایب از طرف امام زمان عجلاللهتعالیفرجه معرفی کرده و گفته: «پیر زمان قطب بعد از غیبت آن اعقل و اکمل عالم، انسان کامل و قطب زمان است که از طرف امام مفترض الطاعه برای خلق خدا از طرف صاحبالزمان بیعت میگیرد».[3]
همانطور که بیان شد اعتقاد وجود نائب خاص برای امام زمان عجلاللهتعالیفرجه، خاص صوفیه نبوده؛ بلکه شیخیه نیز این اعتقاد را داشته و قائل به «رکن رابع» هستند؛ حاج محمد کریمخان در «مجمع الرسائل» در این رابطه مینویسد: «چنین شیخی در ملک خدا که هست، نایب خاصّ اسلام و بر همه کس تسلیم امر او فرض است. نایب خاصّ، مسلّم یک نفر است، حال ما اصطلاح کردیم اسم او را ناطق گذاریم و امّا در ظاهر، میان علماء هم بسا میگوییم ناطق یکی است و مراد: این است که حامل علم [احمد احسایی] مرحوم «اعلیاللهمقامه» یکی است؛ نایب خاصّ امام، یک نفر است و در سلسلهی ما (حامل علم شیخ) هم یک نفر است».[4]
این عبارت نشان میدهد که منظور از ناطق و رکن رابع، عالمان و مجتهدان نیستند؛ بلکه همان نائب خاصّ و مصطلح است که در موارد دیگر اشاره میشود که شیخ احمد، معارف را به صورت مستقیم از ائمه میگیرد و دیگران (حامل علم او) از شیخ میگیرند، معلوم میشود ادعای نیابت خاصّ توسط شیخیه، امری انکارناپذیر است.
این در حالی است که طبق اعتقاد شیعه امامیه، باب نیابت خاصه در عصر غیبت کبری بسته شده و طبق توقیع شریف علی بن محمد سَمُری وظیفه ما در مقابل کسانی که ادعای نیابت خاصه میکنند این بوده که آنها را تکذیب کنیم؛ حسن بن مُکَتِّب از امامزمان عجلاللهتعالیفرجه نقل کرده است که «سَیَأْتِی شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَی الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِییِ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَاذِبٌ مُفْتَر»؛[5] «کسانی از شیعیان میآیند که ادعای مشاهده کنند، آگاه باشید که هر کس قبل از خروج سفیانی و ندای آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگویی بیپرواست».
پینوشت:
[1]. کتاب باب کیست و سخن او چیست، نورالدین چهاردهی، آفرینش، ص ۴۵.
[2]. جذبی سید هبه الله، رساله باب ولایت و راه هدایت، حقیقت، تهران، ۱۳۸۱، ص ۱۱۵
[3]. سخنرانی مرتضی محجوبی، ۲۰ / ۱۱ / ۱۳۹۶.
[4]. محمد کریمخان، مجمع الرسائل «فارسی»، ص ۲۳۴ .
[5]. ابن بابویه، محمد بن علی، کمالالدین و تمام النعمة، اسلامیه، تهران، دوم، 1395ق، ج ۲، ص ۵۱۶.
افزودن نظر جدید