مشترکات تصوف و عرفان حلقه / تقدیس ابلیس (قسمت دوم)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعضی از بزرگان متصوفه ابلیس را سیدالموحّدین نامیده[1] و برای نافرمانی او نسبت به فرمان سجده بر حضرت آدم علیهالسلام، توجیهاتی ذکر کردهاند؛ یکی از این توجیهات این بوده که ابلیس دارای فرمان اختصاصی بر عدم سجده بوده است. سنائی اولین شاعری بود که موضوع تقدیس ابلیس را وارد شعر فارسی کرد و بدون اینکه مورد تعرض کسی واقع شود عقائد خویش را بیان کرد. سنایی با تلفیقی از سه مبنای موجود در توجیه عمل ابلیس، یعنی عشق او به خدا، مجبور بودن ابلیس و همچنین فریب خوردن وی توسط خدا، با اشاره به خلقت نوری ابلیس چنین میسراید:
«با او دلم به مهر و مودت یگانه بود سیمرغ عشق را دل من آشیانه بود
بر درگهم ، ز خیل فرشته سپاه بود عرش مجید ، جاه مرا آستانه بود
در راه من نهاد، نهان دام مکر خویش آدم میان حلقه آن دام ، دانه بود
می خواست تا نشانه لعنت کند مرا کرد آنچه خواست، آدم خاکی بهانه بود
بودم معلم ملکوت اندر آسمان امید من به خلد برین جاودانه بود
هفتصد هزار سال به طاعت ببوده ام وز طاعتم هزار هزاران خزانه بود
در لوح خواندم که یکی لعنتی شود بودم گمان به هر کس و بر خود گمانه بود
آدم ز خاک بود و من از نور پاک او گفتم « یگانه من بوم» و او یگانه بود
گفتند سالکان که نکردی تو سجده ای کاین بیت به هر بینش اهل زمانه بود
دانستم عاقبت که به ما از قضا رسید صد چشمه آن زمان ز هر دو چشمم روانه بود
ای عاقلان عشق ! مرا هم گناه نیست ره یافتن به جانبشان بی رضا نبود»[2]
محمدعلی طاهری(مؤسس فرقه عرفان حلقه) برای توجیه سجده نکردن ابلیس برای حضرت آدم علیهالسلام تلاش کرده و همان توجیهات صوفیه را در کتابهایش تکرار کرده است، او در این رابطه مینویسد: «برای به وجود آمدن چرخهی جهان دوقطبی وجود یک عامل تضاد (ملک جاری کنندهی قانون) ضرورت داشت که لازم بود تا پایان چرخهی جهان دوقطبی این نقش را حفظ کند. برای این منظور، خداوند به ابلیس مأموریت داد که به فرمان سجده بر آدم اعتنا نکند و او نیز این مأموریت را پذیرفت و تنها ملکی شد که بر آدم سجده نکرد».[3]
این توجیهات ذکر شده توسط متصوفه خلاف مبانی قرآن و روایات حضرات معصومین علیهمالسلام است. در قرآن کریم ۱۱ بار کلمه ابلیس به کار رفته است که در بعضی از این آیات، خداوند به علت سجده نکردن ابلیس از فرمانش اشاره کرده و تنها علت سجده نکردن ابلیس را تکبر و استکبار او معرفی کرده است و عدم سجده او مرتبط به عشق او به خداوند یا مأموریتی مخفی بر عدم سجده بر حضرت آدم علیهالسلام نبوده و اینگونه مطالب ساخته فکر متوهمانه متصوفه است. «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَیٰ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ»؛[4] «و چون فرشتگان را فرمودیم: «برای آدم سجده کنید»، پس بهجز ابلیس -که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد- [همه] به سجده درافتادند».
پینوشت:
[1]. ابن ابی الحدید مینویسد:«أنه کان یتعصب لإبلیس و یقول إنه سید الموحدین و قال یوما على المنبر من لم یتعلم التوحید من إبلیس فهو زندیق» ،«او (احمد غزالی) نسبت به ابلیس تعصب داشت و میگفت ابلیس سید الموحدین است و روزی بر منبر گفت: هر کس از ابلیس توحید نیاموزد زندیق است» شرح نهج البلاغة، تألیف ابن ابی الحدید، جلد ۱، صفحه ۱۰۷.
[2]. سنایی غزنوی، دیوان سنایی، ص ۲۱۵، به اهتمام: م. رضوی، تهران، سنایی، بی تا.
[3]. طاهری، محمدعلی، انسان و معرفت، ارمنستان، ۲۰۱۱، گریگورتاتواتسی، ص ۲۱۸.
[4]. بقرة/۳۴.
افزودن نظر جدید