جریان های افراطی
سید ابوالفضل برقعی با استناد به آیه 18 سوره مبارکه جن و فراز« فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا»، ادعا میکند که توسل، دعای غیر الله و شرک است در صورتی که مراد از «دعا» در این آیه، عبادت غیر خداوند است و شیعه هیچگاه اینچنین اعتقادی نداشته است.
مدعیان قرآنبسندگی ادعا میکنند که قرآن برای هدایت بشر کافی و میتوان تمامی عقائد و حتی احکام را از قرآن استخراج کرد. طرح این دعا از جانب طرفداران این جریان درحالی است که این افراد در عمل، خلاف این مبنای خود عمل کرده و هر کجا که نتوانسته از ظاهر آیات، حکم را استخراج کنند با استناد به فعل و سنت نبوی، حکم را استخراج کردهاند و این تناقضی است آشکار.
«سید ابوالفضل برقعی» با استناد به آیه 51 سوره عنکبوت، ادعا میکند که قرآن برای هدایت بشر کافی است. این در حالی است که آیه مورد استناد برقعی هیچ دلالتی بر مدعای وی ندارد؛ زیرا طبق نقل مفسران، آیه فوق در پاسخ به کافران مکه نازل شده است که مطالبه معجزه داشتند و خداوند متعال در این آیه، قرآن را برای معجزه و نشانه الهی کافی دانسته است.
سید ابوالفضل برقعی یک از چهرههای شاخص جریان انحرافی قرآنبسندگی است که عصمت را به معنای ناتوانی در ارتکاب گناه معنا کرده است و این امر سبب شده که عصمت انبیا را منکر شود، در حالی که عصمت داشتن هیچ منافاتی با اختیار شخص معصوم ندارد.
افرادی سالها به غصب خلافت چشم دوخته، برای تصاحب آن نقشه ها کشیده و به محض رحلت پیامبر (ص) با حضور در سقیفه به نزاعی سخت پرداخته و تمام کوشش خود را برای تصاحب آن صرف کردند؛ برخی صحابه نیز از حضور در سقیفه خودداری ورزیده و حتی با منتخب سقیفه به شدت به مخالفت پرداختند.
ضربهای را که افرادی مانند «یاسر الحبیب» به مذهب تشیع میزنند، دشمنان قسم خورده شیعه، نظیر وهابیت به شیعه نزدهاند! نمونه بارز آن، ماجرای اسپایکر عراق است که گروه تروریستی داعش، قریب به ۱۷۰۰ نفر از شیعیان عراق را در یک روز اعدام کرد. هر کسی را که میکشتند، میگفتند این است جزای عایشه فی النار یاسرالحبیب!
سید ابوالفضل برقعی از روحانیان معاصر ایران است که به دلیل گرایش به جریان قرآنیون، از عقاید شیعی فاصله گرفته و به نظریات اهلتسنن و گاه وهابیت نزدیک شده است. یکی از نشانههای دوری برقعی ازمذهب تشیع و نزدیکی او به اهلسنت و به ویژه وهابیت، دیدگاه او درباره بزرگان شیعه است. برقعی به صراحت «ابنتیمیه» ملعون را بر «شیخ صدوق» ترجیح داده است.
«سید مصطفی حسینی طباطبایی» یکی سردمداران فرقه قرآنیون معاصر است که در برخی از آثار خود به بررسی و نقد روایات شیعه پرداخته است. وی در مسئله وضو مانند وهابیت و سلفیت عمل میکند و در هنگام وضو به جای مسح پا، پا را به صورت کامل میشوید. این در حالی است که خداوند متعال در قرآن تصریح کرده است که وظیفه مسلمان مسح پا است.
«سید مصطفی طباطبایی» یکی از چهرههای شاخص جریان انحرافی و افراطی قرآنیون است که با استناد به بخشی از آیه 76 سوره مبارکه انعام، عصمت حضرت ابراهیم علیهالسلام را منکر میشود. این در حالی است که وقتی به صدر آیه و همچنین آیات قبل و بعد این آیه مراجعه میکنیم، میبینیم که این گفتگوی حضرت ابراهیم علیهالسلام با مشرکان، از باب مماشات و نشان دادن نرمش در بحث، برای رد عقیدهی طرف است، نه اینکه عقیدهی قلبی او باشد.
سید مصطفی طباطبایی ادعا میکند مخالف خشونت و اعمال افراطی و تکفیری داعش و سایر گروهکهای تکفیری است. این ادعای متناقض و مخالف است با آنچه که در کتب و سخنان این شخص آمده است. زیرا او در یکی از آثارش به صراحت حکم به مشرک بودن شیعه کرده و بدترین فتواها را نسبت به شیعیان داده است. صدور این سخنان و فتاوا از جانب وی، در حالی است که امروزه گروههای افراطی و تکفیری نظیر داعش، به خاطر صدور اینچنین سخنانی حکم به کافر بودن شیعیان کرده و کشتن شیعیان و همچنین تجاوز به مال و ناموس شیعیان را حلال میدانند.
«سید ابوالفضل برقعی»، کسی است که رسانههای وهابیت با بزرگنمایی در مورد شخصیتش، از وی با عناوینی همچون علامه یاد میکنند؛ این اقدام رسانههای فارسیزبان وهابیت، صرفاً اقدامی است از سر ناچاری. این رسانهها برای پیشبرد برنامههای خود، دست به دامن هر شخصی که اندک اختلافی با اعتقادات شیعه داشته باشد، میشوند.
«سید مصطفی طباطبایی» یکی از چهرههای شاخص جریان انحرافی و افراطی قرآنیون است که ادعا میکند کوچکترین اثری از روضه خوانی و دو ماه دیوارها را سیاهپوش کردن و بر سر و سینه کوبیدن در قرآن نیست. این در حالی است که بحث عزاداری و گریه کردن در قرآن مطرح شده است.
کشورهای غربی برای به انزوا کشاندن انقلاب ایران و جوانان دیندار و مومن، به گسترش و ساخت فرقههای افراطی نظیر «تشیع لندنی»، برای اختلافافکنی و تفرقه میان مذاهب اسلامی پرداختهاند.
«مصطفی طباطبایی» در مناظره با «آيتالله حسینی قزوینی» تصريح كرد كه شيعيان را به خاطر نذر و قربانی كه برای امامان میكنند، مشرک نمیداند. اين سخنان را هم از روی «تقيه» و يا «شيرين زبانی» به زبان نرانده است…اما همین شخص، در ديگر سخنرانیها و آثار خود، به صراحت شيعيان را به همين دلیل مشرک دانسته است.