جریان های افراطی
جریان انحرافی و افراطی «تشیع لندنی» یا «شیعه انگلیسی» بعد از آغازعملیات «طوفان الاقصی»، واکنشهای مستقیم و غیرمستقیم منفی را نسبت به این عملیات آغاز کرد. این درحالی است که امروزه میبیینیم بسیاری از چهرههای علمی جهان اسلام نسبت به این عملیات واکنش نشان داده و این عملیات را مرحمی دانسته بر زخمهای جنایات رژیم غاضب صهیونیست که بر پیکره مردم مظلوم و بی دفاع غزه وارد کرده است .
برخی از دشمنان شیعه این شبهه را مطرح میکنند که چرا در جنگ جمل که «عایشه» دختر ابوبکر مردم را علیه خلیفه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تحریک و آتش جنگ را شعلهور کرد و بیش از بیست هزار نفر از مسلمانان را به کام مرگ فرستاد، ولی توسط حضرت علی علیهالسلام کشته نشد. سرخسی در کتاب المبسوط خود این مطلب را اینگونه پاسخ میدهد که وقتی زنی از اهل بغی دستگیر شود، اگر جنگیده باشد حبس میشود تا هیچیک از اهل بغی باقی نماند؛ ولی کشته نمیشود.
یکی از شاخصههای اصلی جریان انحرافی و افراطی «تشیع لندنی» جابهجا کردن اصول و فروع دینی و به حاشیه کشاندن مباحث دینی است. اینان مطالب مهم و اصلی را به حاشیه میرانند و مطالبی را برجسته نموده و اصل نشان میدهند که میتوانند که به وسیله آنها پیروانشان را به مخاصمه با مخالفانشان فراخوانند.
یکی از شاخصههای جریان «تشیع لندنی»، این است که سعی و تلاش بسیاری جهت ترویج افراطگری در کیفیت و کمیت عزاداریها دارد؛ یعنی از یک سو عزاداریها را به سمت اعمال، خشن وهن آمیز و غیر قابل توجیه هدایت میکنند و از دیگر سوی، به گسترش و افزایش روزهای عزا و سوگواری در طول سال میپردازند؛ اما چیزی که مسلم است این که چنین رفتارهایی با بسیاری از آموزهای دینی همخوانی ندارد و متأسفانه گسترش و تبلیغِ فزاینده این روشها و عدم مخالفت صریح علما با آن موجب شده است.
پروژه تشیع لندنی، نقشه همان دشمنان اصلی است؛ توطئه شومی که یک شاخهاش در لباس داعش سر برآورده است، شاخهای در هیبت «وهابیت و جاهلیت»؛ حال آنکه امامان معصوم شیعه علیهمالسلام مظهر عقلانیت و عدالت هستند. تیغ شیعه در برابر جبهه کفار و دشمنان اسلام از نیام بیرون میآمد و میآید. شیعه انگلیسی تیغ بر روی برادر مسلمان خود میکشد و در برابر کفار و مستکبران خضوع میکند. شیعه انگلیسی در یک کلام «بیخاصیت» است.
محصولات فرهنگی این جریان، بیشتر چهرهای سکولار از دین اسلام را ارائه میکند و در نگاه مخاطبین این جریان، دین اسلام به عنوان دین «آخرت» شناخته میشود. طرفداران این جریان، همچنین از یک سو با بیان تهمتهای گوناگون اجتماعی، سیاسی و مذهبی به تخریب جریان اصیل فقاهت و مرجعیت در تشیع میپردازند؛ از دیگر سوی، با ابزارهای رسانهای فراوان، «آیتالله سید صادق شیرازی» را به عنوان تنها مرجع اعلم و دارای صلاحیت مذهبی معرفی مینمایند.
یکی از مهمترین رویکردها و مبانی فکری جریان تشیع لندنی، تحریم علوم عقلی و مخالفت با عقلگرایی است که نتیجه این رویکرد ظاهرگرایی شدیدی است که این گروه به آن دچار شده است؛ زیرا رهبران این جریان مباحث عقلی را حرام و ممنوع میدانند و در تمام موضوعات دینی، همچون اعتقادات، اخلاق و احکام متمسک به نقل میشوند.
یکی از شاخصههای جریان انحرافی و افراطی «تشیع لندنی» این است که اسلام را در تبری دروغین خلاصه میکنند و تمامی مطالب دینی را به سمت آن سوق میدهد؛ از دیدگاه شیعه لندنی، تبری، مخاصمه و مواجهه با اهلسنت و توهین و دشنام به آنها و مقدسات آنها معنا میشود.
یکی از ویژگیهای برخی از رهبران و طرفداران جریان انحرافی انجمن حجتیه مخالفت با علوم عقلی، فلسفه و عرفان است؛ به عنوان مثال؛ شیخ محمود در یکی از جلسات درس خود میگوید: «فلسفه چیز مهمی نیست بلکه اضر به مطالب و حقایق وجدانی و دشمن بزرگ معارف الهی است».
بسیاری از طرفداران انجمن سعی دارند با استناد ناقص به برخی خاطرات شخصیتهای انقلابی، تأیید و همراهی بسیاری از چهرهها و شخصیتهای بزرگ انقلاب اسلامی از جمله شهید مطهری را با خود مطرح کنند. این درحالی است که وقتی به مستندات مورد ادعای انجمن مراجعه میکنیم متوجه میشویم که این سخنان شهید مطهری، برای هدایت انجمن بوده است، نه در راستای این که بگویند انجمن حق و عملکرد سیاسی آن صحیح است.
جریان افراطی «شیعه انگلیسی»، جریانی است که بر پایه مبانی و تفکراتی از جمله مخالفت شدید با علوم عقلی به ویژه فلسفه شکل گرفته است و طرفداران این جریان، عقل نظری و صِرف عقل را حجت ندانسته و علوم عقلی که بر پایه عقل نظری ایجاد شده را بیراهه و خارج از اسلام میدانند.
یکی از اشکالات وارده بر انجمن حجتیه عدم اعتقاد آنان به ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور امام زمان عجّلاللهفرجه است و بهترین دلیل برای نسبت دادن این ادعا به انجمن حجتیه سخنان خود شیخ محمود حلبی است که در یکی از سخنرانیهایش برای توجیه سکوت و عدم مبارزه با ظلم میگوید: «اول شما یک افسر و یک پیشوا و رهبر معصوم پیدا کنید، رهبری که بتواند اداره اجتماع کند؛ آن وقت بر من هم واجب است منبر را ول کنم هفت تیر به کمر ببندم، بروم جلو».
یکی از اشکالات وارده بر انجمن حجتیّه، عدم اعتقاد آنان به ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور امام زمان عجّلاللهفرجه است. آنها میگویند که باید منتظر بود تا حاکم الهی معصوم ظهور نموده و تشکیل حکومت اسلامی دهد.حضرت آیتالله مصباح در پاسخ به این ادعای انجمنیها فرمودند چرا برای تصرف در اموال امام صبر نمیکنید تا امام زمان بیاید؟!
از جمله مبانی رهبران و طرفداران «انجمن حجتیه»، عدم اعتقاد به ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور امام زمان عجّلاللهفرجه است. این در حالی است که در زمان غیبت امام معصوم علیهالسلام که حد مطلوب و ایدهآل حکومت میسر نیست باید نزدیکترین مرتبه به حد مطلوب را تأمین کرد و کسی که بیش از سایر مردم واجد این شرایط باشد باید زعامت و پیشوایی جامعه را عهدهدار شود و چنین کسی جز فقیه جامعالشرایط شخص دیگری نخواهد بود.