شبه معنویت های بومی
در اسلام با توجه به آیات و روایات ذکر و یاد خدا در همهی لحظات زندگی مؤثر و ثمر دهندهاست. تا جایی که حدّی برای آن تعریف نکردهاند. اما با بررسی آراء و نظرات محمد علی طاهری، خلاف این کلام هویدا میشود. وی با أدنی مناسبتی سعی کرده است مریدان خود را از یاد خدا غافل کند.
بعد از اینکه داوطلبان عضویت در تشکیلات و فرقه حلقه در مقابل طاهری و مکتبش تسلیم شده، سوگندنامهای را امضا کرده و لایهی محافظی به آنان تفویض شد، در آخرین مرحله توان درمانگری (اتصال فرادرمانگری) به آنان تفویض و واگذار میشود. بعد از واگذاری توان درمانگری از سوی طاهری، آنان به یکباره درمانگر میشوند و مردم جامعه را مورد آزمایش این توانِ آسیبزای خود قرار میدهند.
حلقویها درمان در این فرقه را هدف نمیدانند، بلکه آنرا وسیله و نشانهای در رسیدن به کمال و عرفان میدانند. اهمیت این اتصالات که نوعی عبادت عملی حلقویها محسوب میشود، به منظور درمانگری، رسیدن به معنویت، عرفان و دستیابی به کمال است و این اتصالات که اساس عرفان حلقه را تشکیل میدهد، باعث نامگذاری این فرقه به عرفان حلقه شده است.
با بررسی مبانی و اندیشههای فرقهی انحرافی حلقه به آموزههایی برمیخوریم که با ادیان مختلف اشتراکهایی دارد و این آموزهها کاملا مخالف با دین مبین اسلام است. همچنین در این پیشفرضها و مبانیها مشترکاتی با فرقههای ضاله از جمله وهابیت دیده میشود. از جملهی این اشتراکات، عدم اعتقاد به توسل، رجعت و زیارت اهلقبور و نهی از حزن و اندوه برای مرگ عزیزان است.
غم و اندوه برای مرگ عزیزان حالتی است که در همه انسانها وجود دارد و زیارت اهلقبور تذکر و یادآوری مرگ است و این خود، موجب بازداشتن انسان از بازیهای دنیایی است و زمینهساز عبرتآموزی برای انسان است. اما محمد علی طاهری بنیانگذار فرقهی انحرافی حلقه سعی دارد مریدان خود را از رفتن به قبرستان و یا حزن و اندوه برای مرگ عزیزان را منع کند.
ملائکه و فرشتگان موجوداتی باکرامت، صاحب عقل و شعور و دارای وظایف گوناگونی هستند که همواره در حال عبادت و تسبیح پروردگارند. وظیفه فرشتگان بعد از عبادت واسطه بودن بین پرودگار و جهان هستی است. ایمان به وجود فرشتگان از واجبات دینی و در ردیف ایمان به خدا و پیامبران و کتب آسمانی جای دارد.
اصلیترین شباهت فرقه ساینتولوژی و ایدئولوژی عرفان حلقه در موجودات درون روح انسان یا ویروسهای غیرارگانیک است که آنرا جن تعبیر میکنند و فردی که وارد این فرقهها میشود میبایست ابتدا با گذراندن مراحل سخت، این موجودات را از خود دور کند، در ساینتولوژی این مراحل به مراتب سختتر از عرفان حلقه است.
طاهری درمان و عرفانش را توأمان و دستیابی به هر دو را از راه اتصال به شبکهی شعور کیهانی میداند، اگر اثبات بشود که ادراکات شهودی و عرفان طاهری نه تنها الهی و رحمانی نبوده بلکه به کمک جنیان و یا روشهایی مثل انرژی درمانی و تلقین و همراه با غلو است، میتوان بر اساس یک قیاس استثنایی، نتیجه گرفت که درمان او هم غیرعرفانی است و تنها وسیلهای برای نابودی دیانت مسلمانان است.
محمد علی طاهری بنیانگذار فرقه انحرافی حلقه، بخلاف آنچه در منابع و نصوص اسلامی و مسحیت آمده از پولس به نیکی یاد میکند. این در حالی است که پولس در شهادت استفان اولین شهید مسیحیت نقش بسزایی داشت. هنگامی که در تعقیب عدهای از مسیحیان بود در نزدیکیهای دمشق ندایی مسیح را میشنود و به او ایمان میآورد، سه سال به عربستان میرود و سپس به تبلیغ مسیحیت خود ساخته میپردازد!
حضرت سلیمان فرزند و وارث حضرت داود (علیهالسلام)، یكی از پیامبران بزرگی است كه هم دارای مقام نبوت بود و هم دارای حكومت بینظیر و بسیار وسیع. خداى تعالى مُلكى عظيم به او داد، جن و طير و باد را برايش مسخّر كرد و زبان مرغان را به وى آموخت. یکی از دعاهای حضرت سلیمان در قرآن، توفيق شكرگزارى در برابر نعمت های خداوند بوده است.
در عرفان حلقه اعتقاد بر ایناست که بین اجزاء جهان هستی پیوندی برقرار است و هستی به منزلهی یک پیکر واحد است. آنان از رهگذر این پیوند نظریهای با نام «اینتریونیورسال» را طراحی کردهاند و آن را بیسابقه دانسته و در موردش غلو کردهاند. در واقع وحدت، تن واحده بودن هستی و تفکر اینتریونیورسال همگی واژههایی متفاوت هستند که جملگی میخواهند یک حرف را بگویند.
در عرفان حلقه برای بهرهبرداری از کمکهای ماورائی، وحدت با دیگران و تشکیل حلقۀ وحدت ضروری دارد. پس یکی از ابعاد مهم ماوراء در عرفان حلقه، بهرهبرداری از رحمت عام الهی است. همچنین اگر فرد در حلقۀ وحدت در نیاید به درمان و عارف شدن نائل نمیآید. و از دیگر خصوصیات وحدت در عرفان حلقه، رسیدن به کمال و تعالی در این عرفان از راه وحدت است.
یکی از ادعاهای گزاف و عبث محمدعلی طاهری این است که بیماری، مجهولی است که علم پزشکی، عهدهدار تبدیل آن به معلومی لطیف و مطلوب شده است. طاهری به خلاف تواضع موجود در دنیای درمان و پزشکی که معترف به عجز خود در درمان برخی بیماریهاست. قاطعانه و بلکه متکبرانه مدعی آن است که در مکتبش کسی حق ندارد هیچ بیماری را لاعلاج بداند و او تکیه میکند که یک اصل در مکتب ایشان است.
در عرفان کیهانی منظور از همراهی و معیّت خدا (قرار گرفتن به عنوان عضو چهارم) کدام نوع است؟ اگر معیّت قیومیه منظور باشد دیگر شرطی ندارد و نیاز به تشکیل حلقه نیست تا اول سه عنصر فراهم شود و سپس خدا به عنوان عضو چهارم به این حلقه بپیوندد و اگر معیّت تشریفیه منظور باشد؛ چرا در عرفان کیهانی گفته میشود که همه انسانها صرف نظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب، و عقاید شخصی، میتوانند جنبه نظری آن را پذیرفته و جنبه عملی آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند ؟