عرفان و درمان در حلقه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بنیانگذار فرقه انحرافی حلقه مدعی است روشهای درمانی او موسوم به «فرادرمانی» و «سایمنتولوژی»، روشهایی با ماهیتی عرفانی و منطبق با عرفان ایران است. او در اینباره گفته است: «فرادرمانی، نوعی درمان مکمل است. که ماهیتی کاملا عرفانی دارد و شاخهای از «عرفان کیهانی (حلقه)» بهشمار میآید. این رشته با قدمتی سیساله، بنابر ادراکات شهودی استوار بوده، توسط نگارنده (محمدعلی طاهری) بنیانگذاری شده و اصول آن با عرفان ایران بهطور کامل منطبق است.»[1]
«سایمنتولوژی» یک روش تقلیدی و برگرفته از فرقهی خرافی «ساینتولوژی» هابارد است و بنابراین محصول ادراکات شهودی طاهری نیست و اصلا نمیتواند عرفانی هم باشد.[2]
اما فرادرمانی هم به این دلایل نمیتواند روشی درمانی با ماهیتی عرفانی باشد. چرا که؛
الف) ماهیت عرفان حلقه؛ عرفان حلقه فرقهای است که از دو بُعد به ظاهر عرفانی و درمانی تشکیل یافته است. ایندو بُعد آنچنان در هم تنیده شدهاند که جدایی آنها از یکدیگر امکانپذیر نیست و تصور یکی منهای دیگری محال است.
ب) آلی بودن درمان و أصالی بودن عرفان در این فرقه؛ در فرقهی کیهانیِ حلقه درمان ابزاری است برای نائل آمدن به عرفان و هدف غایی و نهایی این فرقه رسیدن به کمال و عرفان از مسیر درمان است.
طاهری در اینباره گفته است: «درمان برای بیمار به عنوان یک حرکت عرفانی برای متحوّل کردن او به کار گرفته میشود، زیرا در این مکتب شفای جسم بدون تحولات مثبت درونی، فاقد ارزشهای لازم است و اتصال بیمار به شبکهی شعور الهی، توجه او را به منبعی هوشمند جلب کرده و زمینهی ایجاد تحولات درونی را برای او فراهم میکند.»[3]
و در جایی دیگر افزوده است: «نظر به اینکه در فرادرمانی، در واقع مسیری عرفانی طی میشود با مسائلی برخورد میشود که زبان خاص خود را دارد که در تلوری مطرح و در عمل اثبات میشود نتیجهی نهایی اینکه فرادرمانی هدف نیست، بلکه وسیلهای است که به کمک آن به خودشناسی نایل شویم و هدف اصلی، رسیدن به کمال و ایجاد تحولات فردی است.»[4]
ج) بُطلان عرفانی بودن روشهای درمانی حلقه؛ برای اثبات غیر عرفانی بودن روشهای درمانی فرقهی حلقه با توجه به درهم تنیدگی روشهای درمانی و عرفانی آنان، با یک قیاس استثنایی منطقی میشود غیر عرفانی بودن روشهای درمانی آنان را اثبات نمود.
از آنجایی که طاهری درمان و عرفانش را توأمان و دستیابی به هر دو را از راه اتصال به شبکهی شعور کیهانی میداند، اگر اثبات بشود که ادراکات شهودی و عرفان طاهری نه تنها الهی و رحمانی نبوده بلکه به کمک شیاطین و یا روشهایی مثل انرژی درمانی و تلقین و همراه با غلو است، میتوان بر اساس یک قیاس استثنایی، نتیجه گرفت که درمان او هم غیرعرفانی است و تنها وسیلهای برای نابودی دیانت مسلمانان است. زیرا هنگامی که مسلمانان، درمان او را عرفانی بپندارند، شیوهی دینداری خود را همانند با مکتب و باورهای انحرافی طاهری بنا میسازند.
در جای خود بارها ناهمخوانی آموزههای طاهری با اسلام و عرفان اثبات شده است، پس درمان او نه تنها الهی نیست، بلکه غیرعرفانی است و یا ابزاری است در دست شیطان. اگر درمان در فرقهی حلقه، صادق و الهی باشد، عرفان آنان نیز حقیقی است. اما عرفان آنان حقیقی نیست (با شاخصههای اسلامی تطابق ندارد و کاملا التقاطی است).
نتیجه: پس درمانشان صادق، الهی و حقیقی نمیباشد.
با این استدلال میشود اثبات کرد که روشهای درمانی طاهری نه تنها عرفانی نیستند بلکه طاهری به شکل کاملا عامدانه و به دروغ این روشها را عرفانی معرفی نموده است.
پینوشت:
[1]. انسان از منظری دیگر، محمد علی طاهری، نشر ندا، تهران، ص 72.
[2]. مقالهای با موضوع «اثر پذیری محمدعلی طاهری از فرقه ساینتولوژی»
[3]. انسان از منظری دیگر، محمد علی طاهری، نشر ندا، تهران، ص 75.
[4]. همان، ص 77-78.
برای اطلاع بیشتر به؛ سایت نجات از حلقه، مقاله «نه عارف نه طبیب»، مراجعه کنید.
افزودن نظر جدید