شبه معنویت های شرقی
به نظر میرسد انحصار اخلاق به یوگا آن هم شاخهای از یوگا یعنی کریایوگا روا نیست؛ زیرا از یکسو امروزه مکتبهای فراونی در حوزهی اخلاق وجود دارند که همه مدعی انحصارند و طبعا ادعای آنها با ادعای یوگاناندا سر ستیز دارد. از سوی دیگر حصرگرایی اخلاقی با ادعا ثابت نمیشود بلکه باید برای آن دلیل و منطق معتبر ارائه کرد.
اعتقاد به اصالت طبیعت و حیات مادی موجب محدودیت دید ماورائی این مکتب است، هر چند که ژرفنگری در لایههای پیدا و پنهان طبیعت را به ارمغان میآورد؛ غایت سیر و سلوک را به شدت ساقط کرده، به نیروی جهانی فرو میکاهد. خدایی که متحرک است و در جایی که با حرکت به آنجا میرسد، نیست. خدایی که از اجزاء متضاد ترکیب شده، به اجزایش نیازمند و وابسته است.
دالایی لاما برای زندگی دنیایی ارزشی بسیار قائل است. اما در تفکر اسلامی طرز نگرش نسبت به دنیا متفاوت است. خداوند انسان را به دنیا آورده است تا بندگی کند نه زندگی. آنچه انسانها شبانهروز انجام میدهند افعال مختلف و متنوعی است که نام زندگی بر آن مینهند. آنها میپندارند که آمدهاند تا زندگی کنند.
تولتک انسان را از تمامی ارزشهای اخلاقی و دینی، قوانین اجتماعی و باورها خالی و تهی میدانند، آنها بر این باورند که، آنگاه که انسان به دنیا میآید هیچ نمیداند و تمامی دانستههای او را جامعه به صورت رؤیا به او میدهد. اما دیدگاه تولتکها مشتمل بر بدبینی زیادی نسبت به انسان است. در این دیدگاه انسان موجودی بیاراده و بسیار ضعیف فرض شده است.
مرگ پایان زندگی انسان نیست، بعد از مرگ حیاتی دیگر یا مرحلهای دیگر از حیات انسانی آغاز میشود. لذا مرگ یک امر واقعی است و باید نسبت به آن نگاهی واقعبینانه داشت نه اینکه با رویکردی کاربردی و با اصالت بخشیدن به انسان (اومانیسم) و این جهان (سکولاریسم) از مرگ هم به عنوان ابزاری برای بهبود وضعیت انسان در دنیا استفاده برد.
در این آیین مسجد و معبد و بت و رسم و ختنه کردن وجود ندارد. شیخکبیر در اشعار خود از توحید سخن میگفت و معابد مسلمانان و هندوان و مسیحیان را مقدس میشمرد. کبیر، «رام» هندی و «الله» اسلامی را یکی میدانست و به تناسخ اعتقاد داشت و مانند هندوها دعا میکرد که از گردونهی کرمه و توالی مرگ و تولد، رهایی یابد...
آيين کریشنا مورتی كه برگرفته از يكى از كهنترين آيينهاى هندى است، معتقد است كه آزادى و نجات انسان، براى رسيدن به غايت خويش، فقط از راه خويشتنشناسى تحقق مىپذيرد. وصول به غايت و حيات حقيقى انسان، با انجام دادن مراسم قشرى عبادى و رياضتهاى طاقت فرسا، حاصل نمىشود بلكه فقط با كشف و شهود مىتوان به واقعيت مطلق نايل آمد.
در معنويتى كه اشو مطرح میکند، دو ركن وجود دارد: مراقبه و سكس! اشو بر اين عقيده است كه افرادى كه آزادانه به ارضاى تمايلات جنسى اقدام كنند، بعد از گذشت مدتى، اين مسئله را رها كرده، وا میگذارند چون برايشان مسئلهای عادى و پیشپاافتاده خواهد شد. درواقع، اشو به اين خاطر دستور به روابط آزادانه میدهد كه ذهن، انسان را رها كند و انسان با قلبش خدا را بيابد.
امروزه دیگر فرقهسازی، تنها بحث ترویج افکار انحرافی، خرافهگرایی و توسل به موهومات مطرح نیست، و تنها در قالب دین و مذهب ساختگی مثل بهائیت و وهابیت شکل نمیگیرد بلکه ممکن است از فرقهی جدیدی مانند مکتب اکنکار، فالون گونگ، رامالله و همهی گروههای شبه عرفانی یا ورزشی به نام یوگا، هیپنوتیزم و ... نیز شکل فرقه به خود بگیرد.
استکبار جهانی با راهاندازی فرقههای مختلف در تعداد بسیار زیاد و در سطح وسیع، قصد پیچیده کردن مسیر وصول به حق را دارد. به طوری که طالب مسیر حق با باورهای ضدونقیض مواجه میشود. انتظاری که از دین وجود داشت کسب معرفت نسبت به خویشتن و خالق هستی بود ولی در عرفانهای نوظهور این هدف اصیل تنزل یافته و به کسب آرامش در زندگی تبدیل شده...
به طور کلی مدیتیشن دو هدف کاذب که عبارتاند از: درک و بینش متفاوت از حقیقت و دیگری حل مسائل زندگی است دنبال میکند؛ در صورتی که پیگیری کمال مطلق (آرامش) با ساحت محدود مدیتیشن که خلاصه در جسم است امکان ندارد. با مقایسه و پیگیری مراحل مدیتیشن و سلوک الهی در مییابیم که ساحت عرفان اسلامی در مقایسه با مدیتیشن، فراگیرتر، یعنی تا بینهایت است.
دالایی لاما اعتقاد دارد دین امری فردی است، اما با تغییر افراد به تغییر جامعه و اجتماع میانجامد. وی از آنجا که حقیقت و طبیعت انسان را در همهجا و همه زمانها یکسان میشمارد، مذاهب مختلف را برای جامعه مطرح میداند؛ زیرا به نظر او مذاهب مختلف در واقع با رنج و مسائل اساسی انسان سروکار دارند. از آنجا که طبیعت انسان و رنج، یکسان باقی ماندهاند، مذاهب نیز هنوز موضوعاتی مطرحاند.
فنگشویی به نظامی از قوانین کهن چین تعلق دارد. از هزاران سال پیش چینیها خانههای خود را به کمک آن «مکانی برای خوشبختی» میساختند و میآراستند. تا چندی پیش فنگشویی تنها در جنوب آسیا و بیشتر در هنگکنگ، ژاپن، تایوان، کره، تایلند، سنگاپور و مالزی رواج داشت. بهطور مثال، هنگکنگ در معماری کاملاً تحت تأثیر فنگشویی بوده است، چنانکه نود درصد خانهها...
اساس مکتب ذن، بوداست و این آیین مملو از ایدههای فرهنگ هندو است. نفی منطق و عقلانیت از دیگر مؤلفههای آیین بودیسم است. آیین ذن با هرگونه تعقل، خردورزی و ذهنگرایی مخالف است. ذن در میان تمامی مکتبها و فلسفههای شرق تنها مسلکی است که تأکید فراوان بر نفی منطق و تحلیلهای عقلی دارد. در این رابطه با دو گونه تعبیر مواجه میشویم...