شبه معنویت های شرقی
یکی از آموزههای کاذب که وارد کشور ما شده است، پاکسازی کوانتومی است. این آموزه که در حقیقت همان بیانی دیگر از قانون جذب است، اشکالات زیادی دارد. پلورالیسم دینی، مذهب اشتراکی و تنبلی از عوارض این نوع آموزههاست.
باید گفت برخی از شرکت کنندگان در این کلاسها، نه به دلیل درستیِ پاکسازی کوانتومی، بلکه بدلیل «تلقین»، گشایشهای موقت در زندگیشان ایجاد میشود؛ مثلا استرس و تنشهایشان کم میشود. اما سخن در این است که چنین خوشبیینی، هیچگاه به وعده سخنرانان قانون جذب و پاکسازی کوانتومی که قولِ سرازیر شدنِ پول و ثروت و فراوانی و راحتی و سلامتی به زندگی دیگران است، ختم نمیشود.
انسانیت از خداشناسی نمیتواند جداگردد. یا خداشناسی است و یا سقوط در حیوانیت و منفعت پرستی و سبُعیت و درندگی. منفعت پرستی به معنی واقعی کلمه یعنی اینکه آدمی واقعاً بنده شهوت و شکم بوده باشد. یا باید بنده خدا بود و یا بنده شکم و جاه و مقام و پول و زر و زیور، راه سوم ندارد.
با ورود آیین معنوی یوگا با نام ورزش به کشورهای مختلف، آموزههای هندویی نیز که آموزههای مشرکانه است به آن کشورها وارد شده است. همچنین در موارد متعدد دیده شده که اساتید یوگا کشور در بین آموزشهای خود به تعلیم آموزههای هندویی میپردازند.
یوگا آئین معنوی است که از دهه 40 شمسی به صورت رسمی وارد ایران شد. این آئین معنوی بهطور چشمگیری در سالهای اخیر با توسل به رسانهها مخصوصا فضای مجازی محبوبیت یافته است. این تبلیغ رسانهای در حالی صورت میگیرد که اگر به این افراد گفته شود یوگا یک آیین معنوی هندویی و مشرکانه است سریعا موضع گرفته و آن را به ورزشی برای بدن و ذهن تقلیل میدهند.
گفتید اشو اشخاصی را به حقیقت رسانده است؛ ما رسیدن شخص به چیزی را از اساس نفی نمیکنیم؛ بلکه سوال ما این است که چه چیزی کشف شده؟ آیا واقعا حقیقت است یا جهل مرکب؟ وقتی که خود اشو میگوید: «هزارو يك بار خودم را نقض مي كنم» یعنی که به حقیقت نرسیده است آنوقت چطور ممکن است مکتب کسی که خودش به حقیقت نرسیده یا شک دارد رسیده یا نرسیده اشخاصی را به حقیقت برساند؟
زمانیکه این تصویر را در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم؛ یکی از اعضا کامنت گذاشت: کسیکه نتواند بر شهوت جنسی غلبه کند در منجلاب درگیری ذهنی است، این طرز فکر که غیرقابل مهار است به دلیل سستی وجود میباشد و این فرد لیاقت تصمیمگیری ندارد! اما به او پاسخ دادم...
برخی معتقدند یوگیستهای بزرگ زیادی در مدیتیشن، مکاشفاتی در مورد کالبدهای مختلف انسان در ادوار گذشته کردهاند که این خود حقیقتی بر اثبات تناسخ است. ولی با اندکی توجه در مورد ماهیت مکاشفه و رؤیا و پیچیدگی آن نمیتوان به آن استناد کرد و حجیت و دلیلی محسوب نمیشود.
یکی از مؤثرترین راههایی که فرقهها و آیینهای مختلف برای تبلیغ خود انجام میدهند. ایجاد نماد و نشانهای برای خود است. آیین یوگا نیز از این ویژگی استفاده کرده و برای خود نمادهای مختلفی دارد. یکی از این نمادها چرخهای درون است که نوع قرار گرفتن و جایگاه چاکراها در بدن است.
انسان در این دنیا اسیر عشق است و فطرت انسان نیز در این دنیا به دنبال عشق است و باید عشق حقیقی که خداوند است را پیدا کند. ولی در مکتب اشو از واژه عشق تعبیری پست شده و آن را تنها در روابط جنسی معرفی میکند. وی در مسیر سیر و سلوک گاهی مخاطبینش به سوی عشق میخواند و گاهی آنها را از آن پرهیز میدهد.
باور به تناسخ یکی از اعتقادات شبهعرفانهای شرقی مانند یوگاست. علیرغم تعارض با پندارهای ما در مورد معاد، مشاهده میکنیم این پندار در جامعه ما رو به افزایش است. هدفی که جامعهی لیبرالسرمایهداری با ترویج آن به دنبالش این است که بتواند بهراحتی به اهداف خود دست یابد.
معمولاً کسانی که با یوگا آشنا میشوند، در مراحل اولیه آن را به صورت حرکات جسمی میشناسند و ممکن است برای لاغری یا زیبایی اندام و حتی رسیدن به آرامش از آن استفاده کنند، اما به تدریج آن را به عنوان یک ورزش ذهنی و سپس به عنوان یک راه معنوی به کار میگیرند و به مسیری وارد میشوند که از ابتدا تصوری از آن نداشتهاند و بهتر است بگوییم آن را آگاهانه انتخاب نکردهاند.
یکی از اهدافی که برای یوگا درنظر گرفته شده، رهایی از رنج و درد و رسیدن به آرامش است. و این کار را با خاموش کردن ذهن و اندیشه انجام میدهد. ولی نظر اسلام بر این است که رنج درد همیشه در زندگی انسان وجود داشته و راه فراری برای آن نیست و این مشکلات باید در زندگی مدیریت شود...
تعریفی که اشو از سلوک و مراقبه دارد، با تعریفی که اسلام میکند، کاملاً مغایر و در تضاد است. وی میگوید تنها راه مراقبه و سلوک رابطهی جنسی است. اگر عاشق زنی شدی با او باش و اگر این شور از میان رفت به دنبال دیگری باش و تنها به عشق قبلی بگو متأسفم. زیرا تنها عشق مهم است.