آئین نوظهور و کاذب اُشو از زبان خود اُشو

  • 1395/06/10 - 21:56
در معنويتى كه اشو مطرح می‌کند، دو ركن وجود دارد: مراقبه و سكس! اشو بر اين عقيده است كه افرادى كه آزادانه به ارضاى تمايلات جنسى اقدام كنند، بعد از گذشت مدتى، اين مسئله را رها كرده، وا می‌گذارند چون برايشان مسئله‌ای عادى و پیش‌پاافتاده خواهد شد. درواقع، اشو به اين خاطر دستور به روابط آزادانه می‌دهد كه ذهن، انسان را رها كند و انسان با قلبش خدا را بيابد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_  يكى از كسانى كه در روزگار ما سعى كرد مذهب تانترا را به جهان معرفى كند و موفقیت‌هایی هم به دست آورد، فردى است به نام باگوان راجنيش كه به درخواست خودش، اشو ناميده شد.
اشو علاوه بر این‌که از آيين تانترا تأثیر گرفته، از كسانى همچون شيخ كبير و بودا نيز متأثر شده و پاره‌ای از تعليمات جلال‌الدین مولوى هم در آثار او منعكس شده است. او عقايدى همچون تناسخ و روح كيهانى را نيز پذيرفته است.
اشو از همان دوران كودكى بسيار متمرد و عصيان گر بوده و روحى ساختارشكن داشته است. وى در دوران دانش‌آموزی، روزى پاهايش را روى ميز قرار داد و در جواب معلم كه به او اعتراض كرد، گفت: مهم ميز است كه به رفتار من اعتراض ندارد. اين مسئله‌ای است بين من و ميز... این‌طور بهتر می‌توانم مطالب نامفهوم شما را بفهمم.[1]
يكى از مهم‌ترین نظريات اشو، رسيدن به حقيقت از راه سكس است.[2] اين دستور، يكى از دستورهاى مذهب تانتراست كه اشو با تمام وجود، به ترويج آن پرداخت. او ادعا می‌کند كه بعد از مرگ، تنها راه ورود به ملكوت خداوند، سكس است.
پرسش و پاسخ با اشو
سؤال ۱: نظر شما درباره خدا چيست؟
اشو: از نظر من، عشق مهم است و خدا چون ابزارى براى رسيدن به عشق است، اهميت دارد. اصولاً خدا، هدف من نيست و من به خدا، علاقه‌مند نيستم.
سؤال ۲: جامعه شناسان و متخصصان علم تربيت بر استحكام خانواده تأکید دارند و اصلاح جامعه را متوقف بر اصلاح خانواده می‌دانند و علاوه بر اين، خانواده، كانون تداوم نسل و تربيت فرزندان است. آيا مخالفت شما با ازدواج و توصيه شما به روابط آزاد جنسى، باعث فروپاشى نظام خانواده نمی‌شود؟ با توجه به اينكه تجربه نظام كمون خانواده در كشورهاى كمونيستى، با شكست روبه‌رو شد چرا شما دوباره آن را مطرح کرده‌اید؟
اشو: من معتقدم كه جهان بايد به وحدت برسد و مرزها برداشته شوند، بنابراين، من از حكومت واحد جهانى حمايت می‌کنم.
بساط ملت‌ها بايد برچیده شود و لازمه اين كار، از بين رفتن خانواده است. ازدواج، ريشه همه مشكلات است. در كمون پيشنهادى من، از ازدواج، خبرى نيست. شايد شنیده‌اید كه خانواده، مظهر عشق است اما من می‌گویم خانواده، مخالف عشق است. خانواده با كشتن عشق، زنده است اجازه نمی‌دهد عشق رخ دهد.[3] در خانواده جهانى، براى بچه‌دار شدن، به‌جای ازدواج رسمى، تلقيح مصنوعى جايگزين می‌شود و اصولاً بچه‌ها به كمون (خانواده همگانى) تعلق دارند نه به پدر و مادرها. آن‌ها اگر عاشق فرزندان خود هستند، فقط حق‌دارند آخر هفته را با فرزندان خود بگذرانند.[4] تلقيح مصنوعى، تنها شيوه علمى براى داشتن بهترين اولاد است. ما بايد اين انديشه كهنه را از سرمان بيرون كنيم كه می‌گوید: من پدر هستم. ما بايد اين انديشه را خلق كنيم كه من، بهترين فرزند را انتخاب کرده‌ام... به اين طريق، بايد ارزش‌ها را دگرگون كرد... تو ديگر نبايد نگران باشى كه چه كسى اسپرم و چه كسى زهدان خود را براى پرورش جنين در اختيار قرار می‌دهد.[5] به‌این‌ترتیب، چون كودك از طريق آميزش جنسى به عمل نمی‌آید، آميزش جنسى به‌صورت کام‌جویی و لذتى محض، درمی‌آید و ديگر هيچ مسئوليت يا خطرى با آن همراه نيست.[6]
(قابل‌ذکر اين كه آنچه اشو در جملات بالا از آن دفاع می‌کند همان چيزى كه تحت نام «كمون» توسط کمونیست‌ها تبليغ می‌شد و آنچه كه در نظام كمونيستى به شكست انجاميد توسط اشو تبليغ می‌گردد. جالب‌تر این‌که حتى مترجمين كتب اشو هم اين ايده اشو را برنتابیده‌اند.)
سؤال ۳: نظر شما درباره دين و دین‌داری چيست؟
اشو: همه آیین‌ها بر پايه دستاويزى ساختگى بنا شده است همه شیوه‌های دروغين هستند... می‌توان دستاويزهاى تازه‌ای به بار آورد و دین‌های تازه‌ای پديد آورد. دستاويزهاى كهنه، فرسوده می‌شوند. دروغ‌های كهنه، از رنگ و بو می‌افتند و دروغ‌های نوترى، نياز خواهد بود.[7]
سؤال ۴: گويا شما قرائت خاصى از عشق و وفا داريد و نظر ویژه‌ای در مورد ارزش‌های اخلاقى جامعه و پاى بندى به آن‌ها داريد لطفاً اين نظر را توضيح دهيد.
اشو: ازنظر من، پاى بندى به ارزش‌های اخلاقى، نتيجه ترس و امنیت‌جویی است و در حقيقت، اين ارزش‌ها، ابزارى هستند كه سياستمداران و روحانيون، براى تحكيم قدرت و تأمین منافع خود، درست کرده‌اند.[8] ازنظر من، لازم نيست شخصى به شخص ديگر وفادار بماند. نمی‌گویم اگر زنى را دوست دارى، با او زندگى نكن با او باش اما نسبت به عشق، صادق و وفادار بمان نه نسبت به شخص... وقتى عشق ناپديد می‌شود، وقتى شادى از ميان می‌رود، آن‌وقت، به حركت ادامه دهيد... از همان لحظه‌ای كه احساس می‌کنید ديگر از چيزى خوشتان نمی‌آید و آن چيز، گيرايى و جاذبه‌اش را ازدست‌داده است و شما را خوشحال نمی‌کند، از آن دست‌بردارید فقط بگوييد: متأسفم.[9]
سؤال ۵: در درون هر انسانى، کشش‌ها و میل‌هایی وجود دارد كه منشأ برخى، فطرت خدايى انسان و ريشه برخى ديگر، غرايز مادى انسان و هواها و خواهش‌های نفسانى است. گويا شما درباره اجابت خواسته‌های درونى، نظريه ویژه‌ای داريد لطفاً نظر خود را بفرماييد.
اشو: به صداى قلبتان توجه كنيد و از آن پيروى كنيد به خاطر داشته باشيد كه من تضمين نمی‌کنم كه آن ندا هميشه شما را به راه راست هدايت كند بيشتر اوقات، شما را به گمراهى می‌برد. اين حق شماست كه آزادانه به گمراهى برويد. اين، بخشى از كرامت شماست حتى در مقابل خداوند بايستيد... گاهى زيباست كه حتى با خداوند هم مخالفت كنيد. این‌طوری، مستحكم می‌شوید.. درستى و نادرستى امور را كنار بگذاريد. چيزى كه امروز درست است، ممكن است فردا غلط باشد.[10]
سؤال ۵: در تمامى اديان الهى، عالم قيامت و رستاخيز، پذيرفته شده است هر چند در آن‌ها نسبت به جزئيات عالم قيامت، اختلافات اندكى آمده است اما اصل معاد و بهشت و برزخ را همه اديان الهى مطرح کرده‌اند و به شهادت تاريخ، تمامى پيامبران الهى، بر اين حقيقت، تأكيد کرده‌اند. از شما نقل‌شده كه اين موضوع را به‌گونه‌ای عجیب‌وغریب، تحليل کرده‌اید كمى توضيح دهيد.
اشو: خداوند، قبلاً در مورد تو قضاوت كرده و اين، چيزى نيست كه قرار باشد در آينده اتفاق بيفتد بلكه قبلاً اتفاق افتاده، در مورد مسئله روز رستاخيز، نگران نباش نيازى به ترس نيست... همان لحظه كه خداوند تو را آفريد، در مورد تو قضاوت هم كرده.[11] تو، مخلوق خدا هستى. اگر اشتباهى رخ بدهد، او مسئول توست نه تو. اگر تو به گمراهى روى، او مسئول است نه خودت. تو چطور می‌توانی مسئول باشى؟ اگر تو نقشه‌ای بكشى و غلط از آب درآيد، كسى نمی‌تواند بگويد خود نقشه مقصر بوده است.[12]
حقيقت آن است كه اشو يكى از مأموريت خود را مبارزه با اديان الهى قرار داده است و از آنجا كه متأسفانه اطلاع چندانى از اديان، به‌ویژه دين مقدس اسلام نداشته است همه اديان را با يك ديد می‌نگرد و به همه حمله می‌کند. قابل‌توجه این‌که اشو به نفى امور بسيارى پرداخته است. نفى مسجد، نفى عبادت، نفى توبه و زهد، نفى دين، نفى شريعت، نفى خانواده، نفى فلسفه و... البته يك چيز را اثبات كرده و آن هم خود اشو می‌باشد و خودش را هم تبلیغ‌گر يك امر قرار می‌دهد و آن هم عشق، البته عشق زمينى آميخته با سكس و هرزگى است.
خاتمه
می‌توان گفت كه نتيجه و حاصل سخنان اشو و پيام نهايى مكتب وى، اين است:
اى انسان‌هایی كه اهل گناه هستيد و احياناً از گناه خود پشيمان می‌شوید و گاهى دست‌وپا زدن فطرتتان، زير چکمه‌های هواى نفس به شما تلنگرى می‌زند با آسودگى، گناه كنيد و عذاب وجدان نداشته باشيد و این‌گونه بپنداريد كه همين گناهان و معصیت‌ها، راه رسيدن به خداست. اى انسان‌ها به اين جرقه‌ها و بارقه‌های الهى، بی‌توجه باشيد تا عيش دنیایی‌تان كامل شود بدون هیچ ندامتى.

پی‌نوشت:

[1] . اشو، شهامت، تهران: نشر فردوس، ۱۳۸۰، ص ۴.
[2] . اشو، آفتاب در سايه، تهران: نشر نسیم دانش، بی‌تا، ص ۵.
[3] . اشو، آينده طلایی، تهران: نشر نسیم دانش، ص ۳۴.
[4] . همان ص ۹۹، ص ۳۵
[5] . اشو، آينده طلايى، تهران: نشر نسیم دانش، ص ۳۶.
[6] . اشو، آينده طلايى، تهران: نشر نسیم دانش، ص ۳۷.
[7] . اشو، مراقبه هنر و جد و سرور، تهران: نشر فردوس، ۱۳۸۰، ص ۴۱.
[8] . اشو، آينده طلايى، تهران: نشر نسیم دانش، ص ۴۲ و ۴۲.
[9] . اشو، ساراها، تهران: نشر حم، ۱۳۸۳ ص ۴۳
[10] . اشو، شهامت، تهران: نشر فردوس، ۱۳۸۰، ص ۲۶ و ۴۴.
[11] . اشو، شهامت، تهران: نشر فردوس، ۱۳۸۰، ص ۴۵.
[12] .  همان، ص ۱۲۷.

جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: محمد‌تقی فعالی، آفتاب و سایه‌ها...

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.