دین و جامعه از نظر دلایی لاما
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از نظر دالایی لاما آیین بودا، هم شیوهای از اندیشه و رفتار است و هم شیوهای برای دگرگونی اندیشه و رفتار. اما گاه افراد آن را چندان جدی نمیگیرند. او در ادامه میگوید بنابراین اگر نخواهم که بنابر آرمانهای بودایی دگرگونی یابم و همچنان ندا دردهم که آیین بودا «دین من» است، آنگاه در حال بهرهوری از آیین بودا هستم؛ چرا که به توان دینی آن نیاز ندارم. به همین شیوه، زمانی که میگویید «من یک مسیحی هستم»، همه مسیحیت را به پشتیبانی خود فرا میخوانید و هرگز از این سنت تأثیر نپذیرفته و به هیچرو از آن دگرگون نشدهاید. هنگامی که فردی از همه رو نادان و نومید یا کینهجو، از دین بهره جوید، فاجعهآمیز است. کاری که باید انجام دهید، این است که خود را بیازمایید و یک مسیحی به جایآورنده آیین و پیروی درستکار به شمار آورید. تنها در این زمان است که فرد تغییر یافتهای خواهید شد.
به نظر دالایی لاما، کسانی که تنها بر صحیح بودن آیین و دین خود پای میفشارند، در اشتباهاند. او معتقد است دیندارانِ درستکاری یافت میشوند که از روی نادانی و نشناختن سایر دینها، تنها دین خود را باور دارند و ادیان دیگر را نادرست میشمرند. به نظر او سرچشمهی این نادانی در دو چیز است: گاه از آموزشهای دینی است، اما بیشتر به دلیل آشنا نبودن با سایر دینها و ناآگاهی از ارزشهای ژرف آنهاست. بنابراین راهحل این مشکل آن است که اولا افراد آیین خود را با خلوص نیت و درستی انجام دهند و از سویی تا آنجا که میشود، میان ادیان گفتوگو و تبادل اندیشه صورت گیرد.[1] بیشک این راهحلها به مساهلهی دینی منجر خواهد شد.
البته مطالبی که دلایی لاما در مورد دین و معنویت بیان میکند، جنبهی فردی دارد، اما او معتقد است به نوعی در جامعه و اجتماع نیز مطرح میشود. وی از خوشبختی در زندگی شخصی سخن میگوید؛ زیرا بر این باور است که خود فرد کلید تمامی آرامش است. برای ایجاد تغییر در هر جامعهای، باید فرد ابتدا از خود شروع کند. اگر فرد، شایسته و آرام و به دور از دردسر باشد، این امر سبب پیدایش فضایی مثبت در خانواده میشود.[2] بنابراین او اعتقاد دارد دین امری فردی است، اما با تغییر افراد به تغییر جامعه و اجتماع میانجامد. وی از آنجا که حقیقت و طبیعت انسان را در همهجا و همه زمانها یکسان میشمارد، مذاهب مختلف را برای جامعه مطرح میداند؛ زیرا به نظر او مذاهب مختلف در واقع با رنج و مسائل اساسی انسان سروکار دارند. از آنجا که طبیعت انسان و رنج، یکسان باقی ماندهاند، مذاهب نیز هنوز موضوعاتی مطرحاند.[3]
او معتقد است حتی اگر افراد اندکی در جهت صلح و آرامش و شادمانی درونی بکوشند و با مهربانی و مسئولیت با دیگران رفتار کنند، فضای جامعه از این حرکت مهرآمیز پاک خواهد شد. او میگوید، غرقه شدن در اعمال و فرایض معنوی، شما را با رنج و محنت دیگران روبهرو میسازد و سبب میشود همدردی عمیقی در دل احساس کنید و در راه غلبه بر مشکلات دیگران بکوشید. انسان مخلوقی اجتماعی است و توجه به کاستیهای یکدیگر شالوده زندگی جمعی به شمار میآید.[4]
او ادامه میدهد، گاه احساس میکنیم اعمال فرد مهم نیست. اما حرکت جامعه ما (اجتماع یا گروه مردم) به معنای به هم پیوستن انسانهاست. تا زمانی که هر فرد احساس مسئولیت نداشته باشد، کل جامعه قادر به حرکت نیست. بنابراین مهم این است که معتقد باشیم تلاشهای فردی با معناست. ازاینرو، همگی باید تلاش کنیم.[5] از منظر وی هرگونه به تغییر و تحول انسانی مستلزم تغییر در هر یک از اعضای آن است.[6] او میپندارد جهان کوچک شده و مفاهیمی چون ما و آنها کمتر مطرح است. دنیای امروز به گونهای است که افراد همچون اعضای بدن به هم وابسته شدهاند. از اینرو اگر بخواهیم به واسطه نژادها و ادیان در پی اختلافات باشیم، همیشه اختلاف وجود دارد، ولی ما در سیارهای کوچک زندگی میکنیم و چنانچه دیگران رنج بکشند، ما نیز سرانجام رنج خواهیم برد.[7]
پینوشت:
[1]. زندگی در راهی بهتر، دالایی لاما، نشر ماهی، 1381، ص 95-96.
[2]. کتاب عشق و همدردی، دالایی لاما، تهران، علم، 1384، ص 11-12.
[3]. همان، ص 82.
[4]. کتاب کوچک عقل و خرد، تهران، 1382، هامون، ص 14 و 42.
[5]. کتاب خرد، ترجمهی میترا کیوان مهر، تهران، 1384، ص 100-101.
[6]. کتاب کوچک عقل و خرد، تهران، 1382، هامون، ص 97.
[7]. زندگی در راهی بهتر، دالایی لاما، نشر ماهی، ص 132.
برای اطلاع بیشتر؛ نگرشی بر آراء و اندیشههای دلایی لاما، محمد تقی فعالی، سازمان ملی جوانان، ص 226.
افزودن نظر جدید