مواجهه با مرگ و رنج در نگاه دالایی لاما (عارف سازمان سیا)

  • 1395/06/13 - 16:26
مرگ پایان زندگی انسان نیست، بعد از مرگ حیاتی دیگر یا مرحله‌ای دیگر از حیات انسانی آغاز می‌شود. لذا مرگ یک امر واقعی است و باید نسبت به آن نگاهی واقع‌بینانه داشت نه این‌که با رویکردی کاربردی و با اصالت بخشیدن به انسان (اومانیسم) و این جهان (سکولاریسم) از مرگ هم به عنوان ابزاری برای بهبود وضعیت انسان در دنیا استفاده برد.

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ از دیدگاه بوداییان، رنج و مرگ به عنوان مظهری از رنج، حقیقتی انکارناپذیر در زندگی دنیایی است. دالایی لاما معتقد است: «کهن سالی، جوانی، بیماری، تندرستی و مرگ، زندگی را از بین می‌برد. این حقیقتی انکار ناپذیر است. نمی‌توان از مرگ فرار کرد. درست مثل این است که برای فرار از مکانی که به وسیله چهار کوه سر به فلک کشیده احاطه شده، تقلا کنید.»[1]
این‌که انسان بتواند به گونه‌ای مناسب با این رنج و دیگر رنج‌های خود کنار آید، مسئله‌ای پیچیده و بغرنج است. به نظر دالایی لاما عقل سلیم برای این مشکل دو روش را پیشنهاد می‌کند: اول این‌که از مواجهه با آن بپرهیزیم و موضوع مرگ را از ذهن خود خارج سازیم، هرچند واقعیت آن مشکل، هنوز وجود خواهد داشت و از آن کم نخواهد شد. روش دیگر آن‌که با این مسأله مستقیما رودررو  شویم و ضمن تحلیل آن، مرگ را برای خود به صورت موضوعی آشنا درآوریم و بفهمیم که آن بخشی از زندگی است و امری استثنایی نیست.
تحلیل و بررسی:
در این رابطه دو نکته قابل ذکر است:
الف) پذیرش مرگ به مثابه یک واقعیت: دالایی لاما با مرگ دو روش را پیشنهاد می‌کند: یکی پاک کردن صورت مسأله است، بدین معنا که موضوع مرگ را از ذهن خود خارج سازیم. توصیه او، راه دوم است و آن پذیرش مرگ است. با مرگ باید مستقیم مواجه شد و ضمن تحلیل آن، مرگ را به صورت موضوعی آشنا درآورد. مرگ جدای از زندگی نیست بلکه بخشی از آن محسوب می‌گردد و بهتر است به جای گریز از آن، معنای آن را دریافت تا راحت‌تر بتوان با آن مقابله کرد. انسان باید از دردها و رنج‌های خود بکاهد. بهترین روش برای کاستن از میزان رنج ناشی از مرگ، پذیرش آن به صورت بخشی از زندگی است. در این صورت با مرگ آشنا شده، آمادگی لازم را برای رودررو شدن با آن به‌دست می‌آوریم.
چنین نگرشی نسبت به مرگ، نگاه کاربردی است. اگر انسان را براصل رنج استوار بدانیم و یکی از پدیده‌های رنج‌آور برای انسان را مرگ به حساب بیاوریم، طبعا برای کاهش دردها و آلام انسانی باید با آن روبه‌رو شد و ضمن رویارویی مستقیم باید حالت پذیرش نسبت به آن داشت. این توصیه بدین معناست که باید مرگ را پذیرفت تا رنجمان کاهش یابد.
نگاه دیگر این است که مرگ یک واقعیت حتمی و قطعی است که تمام انسان‌ها آن‌را خواهند چشید: «كُلُّ نَفْسٍۢ ذَآئِقَةُ ٱلْمَوْتِ.[آل عمران/185] هر کسی مرگ را می‌چشد.» این پدیده به عنوان یک واقعیت در آینده‌ی زندگی هر انسانی خواهد آمد، مرگ پایان زندگی انسان نیست، بعد از مرگ حیاتی دیگر یا مرحله‌ای دیگر از حیات انسانی آغاز می‌شود. لذا مرگ یک امر واقعی است و باید نسبت به آن نگاهی واقع‌بینانه داشت نه این‌که با رویکردی کاربردی و با اصالت بخشیدن به انسان (اومانیسم) و این جهان (سکولاریسم) از مرگ هم به عنوان ابزاری برای بهبود وضعیت انسان در دنیا استفاده برد.
ب) یاد مرگ یا خانه: در قرآن کریم محور تمامی فضیلت‌ها و ارزش‌ها، ایمان و عمل صالح قلمداد شده است. ایمان مراتب دارد، عالی‌ترین قله‌ی رفیع ایمان، مقام اخلاص است. اخلاص در قرآن به دو گونه مطرح شده است؛ گاهی مؤمن نیت خویش را در کارهایش خالص می‌گرداند که به او «مخلِص» می‌گویند و این اولین مرحله‌ی اخلاص است. اخلاص مرتبه‌ی رفیع‌تری دارد و آن این‌که ذات، تمام هویت، باطن و درون انسان کاملا از آلودگی‌ها پاک شده و حتی یاد غیرخدا در آن نباشد، بلکه عمیق‌ترین لایه‌های وجودی انسان به یاد او و با او باشد. شخصی که به چنین اوج ایمانی دست یافته باشد «مخلَص» نامیده می‌شود. لذا مخلَصین عالی‌ترین درجات و بالاترین مراتب قرب ایمان و زیبایی را دارا می‌باشند.
در قرآن کریم تنها در یک مورد، راه‌کار وصول به این مقام آسمانی بیان شده است: «إِنَّآ أَخْلَصْنَٰهُم بِخَالِصَةٍۢ ذِكْرَى ٱلدَّارِ.[ص/46] ما آنها را با خلوص ویژه‌ای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود!» در این آیه شریفه، دو نکته‌ی زیبا وجود دارد: یکی این‌که مکانیسم نیل به کمال عالی انسانی، یاد آخرت، اعلام شده است. اگر مؤمن بخواهد به کمال انسانی نزدیک گردد و راه قرب پیش گیرد، توجه به جهان دیگر و بهشت و دوزخ، بهترین راهکار است. یاد قیامت آرزوها را می‌میراند، از هوای نفس می‌کاهد، انانیّت را در انسان زائل می‌کند و راهی به سوی قرب الهی در اختیار انسان می‌گذارد. بنابراین از یک‌سو آن‌چه در قرآن و اسلام مطرح است، یاد آخرت است و اگر در برخی احادیث یاد مرگ هم مطرح شده است، از آن روست که مرگ سر پلی برای ورود به حیات دیگر است و الا اگر کسی اعتقاد به جهان دیگر نداشته باشد یاد مرگ چه فایده‌ای برای او دارد؟ برای چنین شخصی یاد مرگ چیزی جُز دلهره، اضطراب و نگرانی در پی نخواهد داشت.
از سوی دیگر در این گونه بیان‌های قرآنی و روایی، هرگز یاد آخرت یا مرگ جهت بهبودی دنیای انسان مطرح نشده است. یاد مرگ برای بهینه‌سازی وضعیت دنیا نیست بلکه هدف آن ساختن بهشت و آخرت مطلوب است.
نکته دوم که در آیه‌ی پیش گفته وجود دارد که این خانه‌ی انسان، آخرت است، تمامی انسان‌ها فقط یک خانه دارند که آن جهان دیگر است. قرآن حتی نمی‌گوید انسان‌ها دو منزلی‌اند؛ منزل واقعی و منزل مجازی، بلکه معتقد است آدمی تنها یک منزل دارد و آن جهان دیگر است. به عبارت دیگر براساس بینش قرآنی، دنیا خانه‌ی مجازی انسان‌ها هم نیست. از نظر قرآن دنیا تنها یک پل است که عاقل هرگز روی آن خانه نمی‌سازد.[2]

پی‌نوشت:

[1]. کتاب کوچک عقل و خرد، دالایی لاما، تهران، هامون، 1382، ص 10.
[2]. برای اطلاع بیشتر؛ نگرشی بر آراء و اندیشه‌های دالایی لاما، محمد تقی فعالی، سازمان ملی جوانان، ص 164.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.