اهداف جنبشهای معنوی نوپدید (عرفان های نوظهور)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ این جنبشها با همه گستردگی و تکثرشان اهداف مشترکی دارند. این اهداف در سطوح نظری و در مصادیق عملی و عینی دنبال میشود. این اهداف بهصورت آثار قابلمشاهدهای در مخاطبان جنبشهای معنوی نوپدید بروز مینمایند. مهمترین اهداف یک جنبش معنوی نوپدید که برای سهولت و اختصار با عنوان جمن از آن یاد میکنیم، در ارتباط با جنگ نرم پنج محور را شامل میشود.
۱. تکثرگرایی: راهکاری که برای عقب نشاندن تفکر ناب معناگرا در جهان دنبال میشود، تضعیف گفتگوی حقیقتگرا در بین ادیان و ترویج کثرتگرایی است. این هدف یعنی تثبیت تکثرگرایی دینی به جای حقیقتگرایی با گسترش جمنها به خوبی قابل دستیابی است. هزاران دین که از هر طرف برمیآید، گفتگو با آنها مشکل میشود و یافتن حقیقت در میان آنها بسیار دشوارتر میگردد. نه میتوان همه را یکسره مردود دانست و در برابر موج دینگرایی معنویتخواهی ایستاد و نه میتوان با همه به گفتگو نشست. بنابراین این گفتگو اگر هم آغاز شود پایانی نزدیک نخواهد داشت و نتیجهی عینی آن، باز هم پذیرش تکثر خواهد بود.
بهطور مثال در این زمینه دالایی لاما میگوید: «ممکن است کسی با اعتقاد به خدا به آرامش برسد و دیگری با انکار خدا، هرکدام باید داروی موردنیاز خود را انتخاب کنند.»[1] همو میگوید: «پنج میلیارد انسان روی کرهی خاکی زندگی میکنند و من معتقدم ما به پنج میلیارد دین مختلف نیاز داریم. به اعتقاد من هر انسانی باید از یک مسیر معنوی عبور کند که برای او و در نسبت با باورهایش، بهترین باشد. پس تنوع آدمها، تنوع ادیان را ضروری میکند».[2]
۲. شکگرایی: جنبشهای معنوی نوظهور (جمنها) دست به التقاط میان ادیان گوناگون میزنند، ایدههای ضدونقیض را برای نجات و سعادت بشر پیشنهاد میکنند و بخشی از باورهای اصیل ادیان الاهی را نادیده میگیرند. این درحالی است که در جهان امروز همه مورد حمایتاند، صادق قلمداد میشوند و روبه توسعه دارند.
وقتیکه به فضای عمومی جمنها و ادیان جدید نگاه میکنیم، میبینیم که معمولاً هیچکدام از آنها مهم تلقی نمیشوند. بلکه همهی آنها با هم اهمیت دارند و پذیرش همهی آنها با تمام تناقضها و تفاوتها مورد تأکید است. آنچه بهصورت نتیجهی این همهپذیری به دست میآید شک و تردید در اصول ادیان است، که تاکنون اصول اساسی تلقی میشدهاند.
۳.احساسگرایی: جمنها انتظار از دین را بهکلی عوض کردهاند. اگر روزی بشر از دین انتظار داشت که راه درست زیستن را به او بنماید و معرفت او را نسبت به خویش و خالق هستی بیفزاید، امروزه دیگر این ابعاد معرفتی و شناختی بهطورجدی مطرح نیست. آنچه که با توجه به پیدایش و گسترش جمنها مهم تلقی میشود تأثیری است که دین و معنویت بر احساسات و هیجانات بشری دارد. برای نمونه انواع مدیتیشن هدف خود را رسیدن به آرامش قرار دادهاند. اُشو خدا را همان تجربهی شادی و لذت میداند. در داخل کشور هم گروهی این عقیده را ترویج میکنند که هدف معنویت و چکیدهی دین رسیدن به امید و آرامش و شادی است. یکی از این افراد میگوید: «معنویت بنا به تلقی من نحوهی مواجههای با جهان هستی است که در آن شخص رویهمرفته با رضایت باطن زندگی میکند... و دستخوش اضطراب و دلهره و نومیدی نیست».[3]
۴. ناعقلگروی در دینورزی: یکی از برجستهترین نقاط قوت تشیع که توانسته است در عرصهی سیاسی و صحنهی بینالمللی منشأ اثر شود، جمع بین معنویت و عقلانیت است. در این مذهب هم ابعاد معنوی پررنگ است و هم تکیه بر عقلانیت میدرخشد. با جدایی میان عقلانیت و معنویت بسیاری از اصول فرهنگ سیاسی مورد تهدید قرار میگیرد. در این راستا یکی از مهمترین اهداف جمنها کاهش آستانهی خردورزی و ارائهی معنویتی منهای عقلانیت یا پیشکشیدن خرد و عقلانیتی تحریف شده است. در این رابطه پائولوکوئلیو خردمندی را این طور توصیف میکند: «خردمندانی که تمام زندگیشان را به جستجوی پاسخی میگذراندند که وجود نداشت و با درک این حقیقت، و با درک این حقیقت، توضیحاتی جعل کردند. تمام عمر خود را فروتنانه در جهانی گذراندند که نمیتوانستند درک کنند اما میتوانستند در آن مشارکت کنند.»[4] اُشو نیز تکیه بر منطق را مردگی میداند و معتقد است کسانی که خود را از منطق و عقلانیت دورنگه میدارند، میتوانند با جریان سیال زندگی همراه شوند و بهراستی معنوی و زنده باشند.[5]
۵. خودمحوری معنوی: با کمرنگ شدن عقل و جایگزین شدن احساس خوش، تعبد و دینگرایی کمرنگ میشود و نوعی خودمحوری معنوی پدید میآید. و این موضوعی کاملاً شناخته شده و طبیعی در دنیای ادیان جدید و جنبشهای معنوی نوظهور است، که با عنوان دین شخصی تعریف شده است.[6] دین شخصی یعنی نوعی دینداری و تجربهی زندگی معنوی که شخص بدون توجه به هیچ معیار خارجی و صرفاً با دنبال کردن گرایش، احساسات و تجارب درونی خود آن را مییابد. در این وادی دیگر معیارهای دینی اعتبار ندارند و عالمان دین مزاحم تلقی میشوند و خود شخص باید تحفهی معنوی خویش را بیابد. اُشو دراینباره میگوید: «این حق شماست که آزادانه به گمراهی بروید. این بخشی از کرامت شماست. حتی در مقابل خداوند بایستید. ...درستی و نادرستی امور را به کنار بگذارید.»[7]
اهداف و آثار پنجگانهی بالا مستقیم به فرهنگ دینی مردم ایران آسیب میرساند. دینی که آخرین دین و کاملترین رهآورد پیامبران بزرگ خداست. وبه فرمودهی قرآن کریم با تثبیت اصل ولایت به کمال و اتمام رسید و باب تحیر و تکثر را فرو میبست.
با این وصف تکثرگرایی، شکگرایی، احساسگرایی، ناعقلگروی و خودمحوری هجومی فراگیر به فرهنگ دینی است و به تبع آن فرهنگ سیاسی مبتنی بر فرهنگ دینی را به تباهی میکشد و گامبهگام فتوحاتی برای مهاجمان در جنگ نرم به دنبال میآورد.[8]
پینوشت:
[1] . دالایی لاما، بیداری، تهران: نشر علم، ۱۳۸۴، ص۱۵.
[2] . دالایی لاما، هنرشادمانگی، تهران: نشر تندیس، ۱۳۸۴، ص ۲۹۵.
[3] . سید کمال حیدری، معنویتگرایی و جهانی شدن، نشر سخن سال، ۱۳۹۴، ص۵.
[4] . پائولو کوئلیو، بریدا، تهران: انتشارات کاروان، ۱۳۸۱، ص ۲۰۸.
[5] . اُشو، ضربان قلب حقیقت مطلق، نشر فردوس، ۱۳۸۱، ص ۴۰۴.
[6] . مصطفی ملکیان، راهی به رهایی، نشر نگاه معاصر، ۱۳۸۸، ص ۲۶۶.
[7] . آشو، شهامت، تهران: نشر فردوس، ۱۳۸۰، ص ۲۷.
[8] . حمیدرضا مظاهریسیف، آسیبشناسی معنویتهای نوظهور، قم: نشر صهبای یقین، ص ۱۶۶.
جهت مطالعه بیشتربنگرید به: حمیدرضا مظاهریسیف، آسیبشناسی معنویتهای نوظهور...
افزودن نظر جدید