احکام وآموزه های بهائی
از جمله گناهان نابخشودنی نزد خداوند که خشم الهی را برمیانگیزد و حتی شفاعت حضرت ابراهیم (علیهالسلام) هم باعث بخشش مرتکبین آن نشده، لواط یا همان همجنس بازی است. این گناه بزرگ نزد تمامی ادیان الهی مذموم شمرده شده است. اما نکتهی عجیب آن است که در آئین بهائی، هیچگونه منع و بازداری از آن نشده است.
از جمله اموری که حسینعلی نوری، رهبر فرقهی ضالهی بهائیان، بر پیروان گمراه خود ممنوع کرده، ذکر خداوند در مکانهای عمومی است. این در حالی است که خداوند مؤمنین را به ذکر شبانه روزی خود ترغیب میکند؛ چرا که برای مبارزه با وسوسهی شیاطین و غفلت از یاد خداوند به واسطهی زندگی مادی، راهی جز ذکر بسیار خداوند نیست.
از جمله مسائلی که بهائیان خود را مبتکر آن میدانند و معتقدند تنها با نهادینه شدن تعالیم بهائیت محقق میشود، مسئلهی آشتی ملّی است. در جواب میگوئیم: اولاً: آشتی ملّی حکمی نیست که توسط سران بهائی اختراع شده باشد، بلکه اسلام به حکم عقل بدان امر ارشادی فرموده. ثانیاً: بهائیت با تاریخ کوتاه اما پرخشونت، نمیتواند منادی آشتی ملّی باشد.
عبدالبهاء که خود تعالیم پدر را بیمانند میداند، در جاهای دیگری سخن خود را نقض میکند و به تازه نبودن آن تعالیم اعتراف میکند. مسألهی «تحری حقیقت» نمونهی گویای آن است. وی در جایی مینویسد: «اول تعليم حضرت بهاءالله، تحرّي حقيقت است و بايد انسان تحرّي حقيقت كند...» و در جای دیگر اعتراف میکند که تعالیم پدرش چندان هم تازگی ندارد.
آنچه را که عبدالبهاء، از تعالیم بهائیت به عنوان آموزههای نغز و بدیع بهاءالله برمیشمارد، در واقع از بدیهیات فطری انسانی است که در همهی ادیان الهی به آن اشاره شده است. تحری حقیقت به عنوان نمونه، شاهد گویایی است از این ماجرا، که بهائیان آن را از بدایع خود میدانند، حال آنکه در سایر ادیان الهی به مسألهی حقیقتجویی توصیه شده است.
شبکه آئین بهائی با پخش مستندی به نام سفر پر فروغ، به بررسی سفر عبدالبهاء به آمریکا پرداخته است. این شبکه نقل میکند: یکی از سخنان عبدالبهاء که در آمریکا بسیار مورد توجه قرار گرفت، شعار تساوی زن و مرد بوده است. در جواب باید گفت که عبدالبهاء این شعار را از جوامع غربی تقلید کرده و در احکام و عقائد بهائیت، این شعار نقض شده است.
عبدالبهاء معتقد است که بدون تعالیم پدرش هیچکس روی رستگاری نخواهد دید، با این حال در مسألهی تساوی حقوق زن و مرد، نظرش خلاف نظر پدرش است و این یعنی اینکه اولین بدبخت رستگار نشده، خود اوست. عبدالبهاء مینویسد: «رجال و نساء در نزد خدا يكسانند. جميع، نوع انسانند، جميع سلالهی آدمند؛ زيرا ذكور و اناث تخصيص به انسان ندارد...
تحری حقیقت به معنای مذمت تقلید کورکورانه است. بهائیان خود را مبتکر این اصل میدانند. در مقابل این ادعا و دعوت مردم به جستجوی حقیقت، در آئین بهائی، هرکس به بطلان بهائیت پی برده و از این آئین برگردد، از طرف رؤسا و اعضای این فرقه، با تحریم سراسری مواجه میشود و پیروان این فرقه، حتی نزدیکانش، جرأت همنشینی با او را ندارند...
یکی از تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، تعلیم «تحرّی حقیقت» است. برای تحرّی حقیقت، نخست باید تحقیق کرد، سپس با استمداد از علم و عقل، حقیقت را یافت و به آن عمل کرد. بهاءالله معیار عاقل و عالم بودن را پذیرش بهائیت میداند و به بهائیان میگوید: بدون چون و چرا، حرفهای او را بپذیرند! در حالی که اسلام چنین كسانی را به چهارپایان تشبیه میکند.
یکی از مهمترین تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، تعلیم «تحرّی حقیقت»، به معنای حق جویی و دوری از تقلید است. با بررسی این تعلیم در متون بهائیت درمییابیم که بهائیان اجازه ندارند به سخنان منتقدین بهائیت دربارهی بهاءالله و خداوند گوش دهند و حقیقت را جستجو کنند، بلکه عمل به این تعلیم را برای غیر بهائیان جائز میدانند، نه برای بهائیان.
یکی از مهمترین تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، «تحرّی حقیقت» است، بدین معنی که هر فردی باید جویای حقیقت باشد. بهائیان ادعا دارند این تعلیم ابداع آنهاست، اما با بررسی این تعلیم، مشخص میشود که اولاً دین اسلام صدها سال قبل از پیدایش بهائیت به آن پرداخته است و ثانیاً عبدالبهاء نیز اعتراف میکند این تعلیم در ادیان الهی وجود داشته است.
فرقهی بابیت و بهائیت دارای احکامی است که با بررسی آنها، غیرالهی بودن ایشان کاملاً روشن میشود، نظیر: ممنوعیت استفادهی دارو برای مریض، ممنوعیت تحصیل در هر رشتهای غیر از بابیت، حکم به نسلکشی پیروان دیگر ادیان، هنگامی که یکی از پیروان ایشان به حکومت رسید و احکام مضحکی از این قبیل که با ابتداییترین حقوق انسانی و مسلمات عقلی مغایرت دارد.
بهائیان برای ایجاد تعدیل معیشت، راهکارهایی را ارائه نمودهاند که یکی از آنها بحث زکات است. اما با بررسی حکم زکات در بهائیت، که اصل آن از اسلام گرفته شده، مشخص میشود که به دلیل عدم شفافیت در جزئیات، تا زمانی که بیتالعدل (مركز رهبری و تصميمگيری بهاييت) تصمیم ویژهای نگیرد، قابلیت اجرا ندارد. لذا این راهکار نیز برای رفع مشکلات اقتصادی مناسب نیست.
بهائیان برای ایجاد تعدیل معیشت، راهکارهایی را ارائه نمودهاند که یکی از آنها بحث حقوقالله است. در بهائیت واجب است وقتی ثروت خالص یک فرد بهایی، به معادل بهای 19 مثقال طلا برسد، باید 19 درصد آن را به عنوان حقوقالله به بیتالعدل پرداخت کند، اما کسی حق ندارد افراد را مجبور به پرداخت نماید. پس این راهکار برای تعدیل معیشت مناسب نیست.