احکام وآموزه های بهائی
از جمله تعالیم فرقهی بهائیت که در تبلیغات آنها بسیار مورد استفاده قرار میگیرد؛ شعار وحدت عالم انسانی است. شعار وحدت عالم انسانی در حالی مطرح میشود که رهبران بهائیت گفتههایی متفاوت پیرامون برخی قومیتها و نژادها به زبان آوردهاند. به طور مثال حسینعلی نوری مردم شام و سوریه را به دور از عنایت خداوند و آنان را نَحس معرفی میکند!
یکی از مهمترین تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، تعلیم «تحرّی حقیقت»، به معنای حق جویی و دوری از تقلید است. بهائیان از طرفی معتقدند هر فردی که به بلوغ رسید باید جویای حقیقت باشد. ولی از طرفی مدعیاند که بهاءالله، آموزش بهائیت به ساکنان اسرائیل را ممنوع اعلام کرده است. لذا مشخص میشود بهائیت یک دین الهی نیست، بلکه یک فرقهی گمراه است.
بهائیان همواره رهبر خود را منادی وحدت عالم انسانی معرفی میکنند. این در حالیست که با مشاهدهی کلام رهبران بهائی، به خلاف آنچه بهائیان، سعی در معرفی خود دارند میرسیم. حسینعلی نوری در خصوص ترکزبانها گفته است: «از تُرک زبانها دوری کن، اگرچه پدرت باشد. چرا که اگر دوستت بدارد، خواهدت خورد و اگر دشمن بدارد خواهدت کشت».
از جمله شعارهای رهبران بهائی که در تبلیغات این فرقه بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، پرهیز از بدگویی و دشمنی با اغیار است. با مشاهدهی رفتار رهبران این فرقه درمییابیم که ایشان، نه تنها از کینهتوزی با دشمنان خود پرهیز نکرده، بلکه حتی نسبت به نزدیکان خود کینهورزی کردهاند؛ پیروان این فرقه نیز، ادامه دهندهی مسیر پیشوایانشان هستند.
در یکی از برنامههای شبکه نوین تیوی که به موضوع فرهنگ مطالعه پرداخته بود، جلوگیری از فراگیری فرهنگ مطالعه را عادت مستبدین معرفی کرد. این در حالیست که پیشوایان بابی و بهائی ایشان، همواره پیروان را از مطالعهی آثار غیر خود بر حذر داشته و حکم به سوزاندن آثار دگراندیشان، کرده و تنها راه رستگاری را مطالعهی آثار خود دانستهاند.
بهائیان سعی دارند اکثر مکاتب فکری و مذاهب را تنها مدعی نفی نژادپرستی معرفی کنند و فرقهی خود را پیشگام حقیقی مبارزه با نژادپرستی معرفی نمایند. این در حالی است که با بررسی سخنان رهبران بهائی، نظیر انسان ندانستن غیر بهائیان و یا حیوان خواندن مردم آفریقا، ادعای نفی نژادپرستی این فرقه، با چالشی اساسی روبهروست.
«بیان» کتابی است از علیمحمد شیرازی که بهاءالله آن را بهترین کتاب دانسته و به مریدانش دستور داده که به آن عمل نمایند. مطالعهی بخشی از این کتاب، زیر و رو شدن احکام الهی را به خوبی نشان میدهد. احکام عجیب باب، همهی نجاسات را پاک میکند، کسب علم را حرام میداند، رابطهی زن شوهردار با غیر همسرش را مجاز میشمارد و صدها حکم عجیب دیگر.
از جمله احکام فرقهی بهائی که در کتاب اقدس ذکر شده و مبلّغان فرقهی بهائی بر آن تأکید بسیار دارند، حرمت بوسیدن دست غیر است. بهائیان در بیان علّت آن، بوسیدن دست را، عادت علمای اسلام معرفی و آن را نشانهی غرور و خودپسندی میدانند. این در حالی است که عبدالبهاء به این حکم پدر خویش بیاعتنا و خود را تافتهی جدا بافته فرض کرده است.
در یکی از برنامههای شبکه آئین بهائی، علت برخورد پیروان ادیان الهی با دگراندیشان را ایمان غیر متکی به استدلال در ایشان معرفی کرده و خود را در این زمینه از سایر ادیان مستثنی معرفی میکنند. ذکر این ادعا در حالی است که رهبران فرقهی بهائی، در زمینهی برخورد با مخالفین و قطع ارتباط با آنها، گوی سبقت را از پیروان سایر ادیان ربودهاند.
عباس افندی، دومین رهبر فرقهی بهائی، یکی از تعالیم پدر خود را صلح عمومی معرفی کرده و در این خصوص، نزاع با دشمن و حتی دشمنی با شیطان را جایز نمیداند. اینها همه در حالی است که او در «رساله مدنیه» خویش، خواستار خرید تسلیحات مدرن غربی برای ایران شده و در برخی موارد، کشورگشایی را امری نیک معرفی میکند!
در طول جنگ جهانی اول، به رغم اعلام بیطرفی ایران در این جنگ، برخی از شهرهای ایران از جمله همدان، به اشغال روسها درآمد. پس از اشغال این شهر، بهائیان همدان برای سربازان قاتل روسی جشن و پایکوبی کردند. پس از شکست روسها در همدان و جایگزینی آنها با ارتش غاصب عثمانی، بهائیان دقیقاً همین بازی خیانتکارانه را در مقابل ایشان انجام دادند.
کارشناس بهائی شبکهی آئین بهائی مدعی شد که فرقهی بهائیت، بر پیروان خود تأکید میکند که در جستجوی حقیقت باشند و چنانچه به باوری غیر از آیین بهائیت برسند، به راحتی میتوانند آئین دیگری را قبول کنند، اما باید دانست فرقهی بهائیت پیروانش را امر به عدم تحری حقیقت و مستبصرین را مورد طرد قرار میدهد.
در یکی از برنامههای شبکه آئین بهائی که به موضوع فرهنگ و تمدن پرداخته شد، کارشناس برنامه برخی محرومیتها در ایران را ریشه در فرهنگ دانست و عملاً نظام را مقصر معرفی کرد. در پاسخ باید گفت که هرچند سیاسیکاری این فرقه را نادیده بگیریم، بازهم فرقهای که سرانش مردم را به دستههای مختلف تقسیم کرده، نمیتواند داعیهدار رفع تبعیضها باشد.
کارشناس بهائی، با بیان اینکه معضل پیشروی ادیان همیشه هویت بر اساس تقابل بوده است، بهاءالله را الگوی از میان بردن هویتهای محدود دانست. در پاسخ میگوییم که اولاً: با بررسی سخنان حسینعلی بهاء، خلاف این ادعا را کشف میکنیم و ثانیاً: رهبران و پیروان بهائی که سازش را میان خود نتوانستند برقرار کنند، چگونه داعیهی جهانی دارند.