تأملی در برخی از احکام عجیب کتاب بیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ میرزا حسینعلی نوری در لوح احمد، ضمن ستایش علیمحمد شیرازی، مریدان خویش را به پیروی از کتاب بيان او فرمان میدهد و میگوید: «قل يا قوم فاتبعوا حدود الله التي فرضت في البيان من لدن عزيز حکيم. قل إنه لسلطان الرسل و کتابه لأم الکتاب؛ [1] بگو ای امت من، حدود و احکامی را که در بيان از طرف خدای عزيز و حکيم واجب شده است، پيروی کنيد. بگو به راستی او (علیمحمد شیرازی) پادشاه پيامبران و کتابش البته مادر کتابهاست.»
بهائيان باید دستورات بهاءالله را مو به مو عمل کنند؛ لذا موظفند مانند او سر ارادت به پیشگاه حضرت نقطهی اولی و کتابش فرود آورند و بيان را نیز همچون ایقان و اقدس بدانند و به دستوراتش عمل نمايند.
کتابی که بهاءالله این همه نسبت به آن ارادت دارد و پیروان خویش را تشویق به عمل به آن میکند، شامل دستورات و احکام جديد و تازهای است که معجزهی علیمحمد شیرازی برای مریدان خویش است.
او در این کتاب احکام نجاسات و طهارات را در چند جمله خلاصه کرده و میگوید: «مظاهری که مطهر است، نفس کتابالله هست، همين قدر که تلقاء آيهای از آن واقع شد، شيءای که عينيت در او نباشد، ظاهر میگردد.»[2] او کتاب بيان را پاککننده میداند و معتقد است اگر چيز نجسی که عين نجاست در آن نباشد، در برابر یک آیه از بیان قرار گیرد، پاک میشود و نيازی به آب و شستشو ندارد.
در جای دیگری میگوید: «ثالث: اسم الله هست که شصت و شش مرتبه، که «الله اطهر» بر شيءای خوانده شود، طاهر میگردد.»[3]
بنابراین دیگر بابیان و بهائیان نیازی ندارند برای رفع نجاست به حمام بروند و یا بعد از قضای حاجت با آب تطهیر نمایند؛ چراکه همهی نجاسات و کثافات با نشان دادن آیهای از بیان و یا گفتن 66 مرتبه «الله اطهر» پاک و طاهر میگردد.
توجه شایان علیمحمد شیرازی به علوم گذشتگان نیز در نوع خود بینظیر است: «في حکم محو کل الکتب کلها إلا ما أنشأت او تنشئ في ذلک الأمر،[4] در حکم نابود کردن تمام کتابها به تمامه مگر آنچه نوشته شده يا نوشته میشود دربارهی اين امر...» او معتقد است همه کتب به جز بیان باید نابود شود.
همچنین تدریس کتب دیگر غیر از بیان را نیز حرام میداند: «لا يجوز التدريس في کتب غير البيان؛ جز کتاب بيان کتابهای ديگر را نبايد تدريس کنند.»[5] با این حساب بهائیان نمیتوانند حتی کتب ایقان و اقدس بهاءالله را تدریس کنند؛ چرا که مرتکب فعل حرام میشوند.
از دیگر معجزات علی محمد شیرازی، برطرف نمودن مشکل ناباروری است. او با یکی از دستورات واجب الإطاعة خویش، این مشکل را به گونهای معجزهآسا برطرف کرده و به مردانی که توانایی جنسی برای تولید نسل ندارند، اجازه میدهد که ناموس خویش را برای باردار شدن به مردان هم مسلک خود بسپارند: «فی اَنَّ فُرِضَ لِکُلِ أحدٍ أَن یَتَاهل لِیغضی عَنها مِن نَفس یوحد الله رَبَها و لابُدَّ اَن یَجتَهِدُ فی ذلک و اَن یَظهر من أحَدِهِما ما یَمنَعُهما أنَّ ذالک حِل إلی کُل واحِد باذن دونه لِان یُظهر عَنه ثَمَره ولا یَجوز الإقتِران لِمَن لا یدخِلُ فی الدّین؛[6] بر هر کسی واجب شده که تأهل اختیار کند تا اینکه در نتیجه ازدواج، بچه حاصل شود که این بچه توحید خدا را بگوید، هم مرد و هم زن باید در این کار تلاش بکنند، زن با اجازه شوهرش میتواند با فردی بابی اقتران [7] پیدا کند و بچهدار بشود و اگر نه وارد دین نیست.»
این تنها چند نمونه بود از مهملات علیمحمد شیرازی در کتابش. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
با اين اوصاف اگر کسی بیتعصب و توجیه، این احکام را بخواند، آیا میتواند بگوید که این دستورات متعلق به یک دین آسمانی است؟ مگر نباید شريعت و آئين جديد، از دين گذشتهی خود آراستهتر و کاملتر باشد؟
به نظر شما این است معنای آراستگی و کمال دین که شخص غیرت خویش را به حراج نهد و همسر خود را در اختیار مردان دیگر قرار دهد؟
متأسفانه فرقههایی چون بابیت و بهائیت خدا و دیانت را به بازی گرفته و بیبند و باریهای جنسی را هم تحت عنوان دین توجیه میکنند تا مشتری بیشتری برای خود پیدا کنند.
پینوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوري ، صلوة و صيام، ص61 و62، به نقل از بهاءالله.
[2]. علیمحمد شیرازی، بيان فارسي، ص 174.
[3]. همان، ص 174.
[4]. همان، ص 198.
[5]. همان، ص 130.
[6]. همان، ص 298.
[7]. اقتران، آنگونه که در فرهنگ فارسی عمید آمده است به معنای قرین شدن، نزدیک شدن و یار شدن به دیگری و نزدیکی و پیوستگی است.
افزودن نظر جدید