احکام وآموزه های بهائی
حسینعلینوری، سرکردهی بهائیان، که مدعی نوآوری است، با الگوگیری ناقص از دیگر ادیان آسمانی، آئین جدیدی را تأسیس نمود و در آن از احکام سایر ادیان، مقداری را گنجانده است. به عنوان نمونه او روزه را از ادیان آسمانی الگو گرفته و با اعمال تغییرات، آن را حکمی در بهائیت قرار داده است که باید روزه، در ماه اسفند و به مدت 19 روز باشد!
بهائیان برای ایجاد تعدیل معیشت، راهکارهایی را ارائه نمودند که یکی از آنها، بحث پرداخت مالیات است. با وجود دو نمونه مالیات، از طرفی محل مصرف مالیات حکومتی، بسته به شرایط و سیاست هر کشور، میتواند متفاوت و متعدد باشد و در مالیات دینی تنها کسی که این وسط، اندکی نفع میبرد، چند نفر قلیل «عاجزان» ده هستند. پس این، راهکار مناسبی نیست.
بهائیان برای ایجاد تعدیل معیشت، راهکارهایی را ارائه نمودهاند که یکی از آنها تقسیم ارث است. در حالی که با بررسی بحث ارث در بهائیت میبینیم که اگر شخصی وصیتنامه نداشته باشد و یکی از هفت طبقهی وارث نیز وجود نداشته باشد و با این حال سهمی به بیت العدل برسد، باز ممکن است بیت العدل آن را در جای دیگری به مصرف برساند.
یکی از مواردی که در ادیان ابراهیمی حرام شمرده شده، رباخواری است که در اسلام همتای جنگ با خدا شمرده شده است. با نگاهی گذرا در متون بهائیت، میبینیم که رهبران بهائی نه تنها این امر را حرام ندانسته، بلکه به خاطر فضل به بندگان، حلال شمردهاند، در حالی که این امر نه تنها مفید برای جامعه نیست، بلکه باعث از بین رفتن تعدیل معیشت نیز میشود.
یکی از تعالیم دوازدهگانهی منتسب به بهائیت، تعدیل معیشت و رفع مشکلات اقتصادی است، بدین معنی که تمام ثروت جهان باید بین تمام افراد جامعه تقسیم شود تا افرادی فقیر و تهیدست در جامعه وجود نداشته باشد. با نگاهی گذرا به دین مبین اسلام میبینیم که صدها سال قبل از به وجود آمدن بهائیت، این تعلیم در دین اسلام مطرح و به آن سفارش شده است.
از جمله احکام تأمل برانگیز بهائیان، حکم شوقیافندی، رهبر این فرقه، در خصوص طلاق است. اولین حکم، تساوی زن و مرد در حق طلاق و دومین حکم، صبر یکساله برای جدایی است. این احکام با اشکالاتی مواجه است از جمله اینکه بر اساس تحقیقات علمی، زن و مرد از لحاظ جسمی و روحی با هم تفاوت دارند و این حکم آمار طلاق را بالا خواهد برد...
از جمله احکام تأمل برانگیز فرقهی بهائیت، حکم روزهداری است که توسط رهبران این فرقه و با الگو گرفتن از دین مبین اسلام، بر پیروان این فرقه واجب گردیده است. بهائیت هر ماه را به 19 روز تقسیم کرده که با هیچ قانون طبیعی هماهنگ نیست. زمان روزه، 19 روز آخر اسفند ماه، آخرین ماه بهائیان، است و در مناسبترین موقع سال قرار گرفته است.
یکی از تعالیم دوازدهگانهی بهائیت تحت این عنوان مطرح میشود که جهان بشری محتاج نفثات روح القدس است. در ذیل این تعلیم مباحث مختلفی بحث میشود که در این مقاله ارتباط بهاءالله با روح القدس مورد بررسی قرار گرفته است. در این ارتباط بهاءالله، روح القدس را به صورت یک حوری میدیده و با او عشق بازی میکرده است.
مسألهی عدم مداخله در سیاست، از ادعاهای بهاءالله است که نیاز به توضیح ندارد و برای همین است که چهرهی این فرقهی ضاله بیش از پیش بر همگان روشن و حیلههایشان نخ نما و ابتدایی است، بهائیان میتوانند با توجه به ادعاهای سران خود و مقایسهی آن با اعمال ایشان، به نتیجه مطلوبی دست پیدا کنند و به جهل مرکب سران فرقهی بهائیت پی ببرند.
یکی از تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، این است که جهان بشری محتاج نفثات روح القدس است، بدین معنی که جامعهی بشری نیاز به دین و الهامات الهی دارد. اما با نگاهی کوتاه به متون بهائیت میبینیم که بهائیان و رهبران بهائی این تعلیم را نه تنها قبول ندارند، بلکه از آن سوء استفاده کرده و در جهت توجیه پیامبریِ بهاءالله استفاده کردهاند.
یکی از تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، این است که جهان بشری محتاج نفثات روح القدس است بدین معنی که جامعه بشری نیاز به دین و الهامات الهی دارد. بهائیان مدعی هستند که این تعلیم ویژه بهائیت است در حالی که با یک بررسی کوتاه مشخص میشود که در دین مبین اسلام، صدها سال قبل از به وجود آمدن بهائیت، این تعلیم مطرح و به عمل به آن سفارش شده است.
شعار جدایی دین از سیاست که از جوامع غربی سرچشمه میگیرد، در جهت تضعیف جوامع اسلامی و عدم توجه مسلمانان به احکام سیاسی و اجتماعی است. سران بهائی که خود از عمّال غرب و وابسته به دولتهای استعماری بودند، سعی در القای این شعار بین مسلمانان داشتند. اما چیزی که در واقع آشکار است نقض این حکم و شعار توسط بهائیان به کرات است.
یکی از اصول دوازدهگانه بهائیت این است که دین باید سبب الفت و محبت باشد. بهائیان و همچنین بهاءالله مدعیاند که این اصل را بهاءالله ابداع کرده و قبلاً در هیچ یک از ادیان وجود نداشته است. اما با یک بررسی اجمالی مشخص میشود که قبل از اینکه فرقهی بهائیت به وجود بیاید، دین مبین اسلام به این اصل پرداخته و سفارش به آن کرده است.
رؤسای بهائیت به پیروی از سکولار مذهبان غرب، مداخله در سیاست را ممنوع کردهاند، به طوری که عبدالبهاء میگوید: ملاک خروج از بهائیت، مداخله در سیاست است. این درصورتی است که سیاست به معنای قدرت برای احقاق حقوق مردم است. به نظر میرسد هدف از بیان این حکم، همسویی و سکوت در مقابل استعمارگران و چپاول کشورهای مظلوم است...