ابداعی نبودن اصل «الفت دین» در بهائیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اصول دوازدهگانه بهائیت، این است که دین باید سبب الفت و محبت باشد. بهائیان مدعیاند بهاءالله دین جدیدی آورده که هدف اصلی آن برقراری صلح جهانی و وحدت عالم انسانی است؛ این صلح و وحدت باید در سایهی الفت و محبت باشد.
در مورد این اصل، در متون بهائیت چنین آمده: عبدالبهاء مینویسد: «ثالث تعلیم حضرت بهاءالله این است که دین باید سبب الفت باشد. سبب ارتباط بین بشر باشد. رحمت پروردگار باشد و اگر دین سبب عداوت شود و سبب جنگ گردد عدمش بهتر، بی دینی بِه از دین است. بلکه بالعکس دین باید سبب الفت باشد. سبب محبّت باشد. سبب ارتباط بین عموم بشر باشد..». [1]
همچنین میگوید: «دین باید سبب الفت و محبّت باشد. اگر دین سبب عداوت شود، نتیجه ندارد. بیدینی بهتر است؛ زیرا سبب عداوت و بغضاء بین بشر است و هر چه سبب عداوت است، مبغوض خداوند است و آنچه سبب الفت و محبّت است، مقبول و ممدوح. اگر دین سبب قتال و درندگی شود، آن دین نیست، بیدینی بهتر از آن است؛ زیرا دین به منزلهی علاج است. اگر علاج سبب مرض شود، البتّه بیعلاجی بهتر است. لهذا اگر دین سبب حرب و قتال شود، البتّه بیدینی بهتر است.» [2]
عبدالبهاء میگوید: اگر دینی به جای اتحاد، اختلاف ایجاد کرد، نبودش بهتر از بودنش است: «دین باید سبب اتّحاد باشد، قلوب را به یکدیگر ارتباط دهد. حضرت مسیح و انبیاء الهی به جهت الفت و اتّحاد آمدند، پس اگر دین سبب اختلاف شود، نبودن آن مرجّح است.»[3]
در اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا این تعلیم ویژه بهائیان است و قبل از بهائیت شنیده نشده است؟
در جواب باید گفت: حقیقت این است که بر خلاف ادعای بهائیان مبنی بر جدید بودن این آموزه، تمام رسولان الهی برای برطرف کردن اختلافات بشر و به وجود آوردن اُلفت بین مردم ظاهر شدهاند و بهاءالله با این تعلیم، بشر را از گمراهیها نجات نداده است. این واقعیت آن قدر واضح است که عبدالبهاء هم در سخنانی تناقضگونه به آن اعتراف میکند و میگوید: «جمیع انبیاء به جهت تربیت آمدند تا نفوس غیر بالغه را به بلوغ رسانند و الفت و محبّت بین جنس بشر اندازند، نه بغض و عداوت.»[4]
در متون اسلامي موارد زيادي ملاحظه ميگردد كه راجع به الفت و محبت صحبت شده، از جمله در قرآن مجيد كليهی سُوَر قرآن (به جز يك سوره) با صفات رحمانيه خداوندي شروع ميشوند [5] و در بعضي موارد حتي الفت با اين صفت الهي، تأكيد و سفارش شده است. در اين خصوص حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ميفرمايند: «مَنْ لَا يَرْحَمْ لَا يُرْحَم [6] كسي كه مهرباني نكند رحمت خداوندي شامل حالش نميشود». دین اسلام به تعبير رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) دين گذشت و آساني است، آن جا كه ميفرمایند: «بَعَثَنِي بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَة؛ من به شریعت ودینی، آسان و باگذشت مبعوث شدم».[7] دين اسلام ديني سهلگير است، نه سختگير و بيشتر بر بشارت و اميد تا بر تهديد و ترس تكيه ميكند.
همچنین در روایتی چنین آمده است:
برید بن معاویه عجلی میگوید: «در نزد امام باقر (علیه السلام) بودم. مردی از خراسان با پای پیاده به محضرش آمد و پاهایش را، که پوست انداخته بود، از کفش بیرون آورد و گفت: به خدا جز دوستی شما اهل بیت، هیچ عاملی مرا از راه دور به اینجا نیاورده است. امام فرمود: والله لو احبنا حجر حشره الله معنا و هل الدین الا الحب؟ ان الله یقول : «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ ...»[ آل عمران/31] و قال: «یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ»[حشر/9] و هل الدین الا الحب. [8] به خدا اگر سنگی ما را دوست بدارد، خداوند او را با ما محشور میکند و آیا دین، چیزی جز محبت است؟ خداوند میفرماید: [ای پیامبر] بگو: اگر خدا را دوست میدارید، مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد و خداوند فرمود: کسانی را که به سوی آنها مهاجرت میکنند، دوست دارند و آیا دین، غیر از محبت است؟».
با وجود این شواهد، مشخص میشود که این تعلیم ابداع بهاءالله نبوده و قبل از به وجود آمدن بهائیت، دین مبین اسلام به آن سفارش کرده است. لذا بهاءالله این اصل را به خود نسبت داده است.
پینوشت:
[1]. عبدالبهاء، خطابات، بیجا: بینا، بیتا، ج 2، ص 146.
[2]. همان، ص 226 و 227.
[3]. همان، ص 56.
[4]. اشراق خاوری، پیام ملکوت، بیجا: بینا، بیتا، ص 65 (به نقل از عبدالبهاء).
[5]. آيه «بسم الله الرحمن الرحيم» كه در 113 سورهی قرآن تكرار شده است.
[6]. محمد بن على ابن بابويه، من لایحضره الفقيه، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزهی علميه قم، 1413 ق، ج 4، ص 380.
[7]. مرحوم كلينى، الكافي، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1407ق، ج 5، ص 494.
[8]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج27، ص 95.
افزودن نظر جدید