احکام وآموزه های بهائی
کارشناس شبکه تلویزیونی «نوین» وابسته به فرقهی بهائی در برنامه خود، به بررسی موضوع تعصب پرداخته و تعصب را مانع منطق و عقلانیت معرفی میکند، اما آنچه واضح است، فرقهی بهائیت که سرکردگان آن، دستور به قتلعام دگراندیشان میدهند و یا اطلاق انسانیت بر مخالفین خود را جایز نمیدانند؛ بنا به گفتهی این کارشناس، به دور از عقلانیت است.
رئیس «انجمن بهائی برای صلح عمومی» معتقد است که اصل برابری میان زن و مرد، سبب پیشگیری از خشونت و تجاوز نسبت به زنان است؛ اما هر چند که رابطهی این تساوی با جلوگیری از تجاوز، مبهم است؛ فرقهی بهائیت، (جزای عمل شنیع زنا را با دادن طلا به بیتالعدل) نشان داده که پول درآوردن به اسم دین، از دفاع کرامت زنها، برایش مهمتر است.
از جمله تعالیم فرقهی بهائیت، ترک تقلید و تحری حقیقت است، اما باید دانست که نه تنها سران فرقهی بهائی به این موضوعات پایبند نبودند، بلکه سعی نمودند پیروان خود را به گونهای پرورش دهند که نسبت به عقاید و رفتارشان هیچگونه سؤالی مطرح نکنند. بطور مثال شخصی از حسینعلی نوری در مورد قیامت میپرسد، اما در کمال تعجب مشرک خطاب میشود!
حسینعلی نوری مدعی است همچون پیامبران، دارای علم الهی است. وی در اظهار نظری میگوید که اگر فلز مِس در معدن و به دور از رطوبت باقی بماند، پس از هفتاد سال به طلا تبدیل میشود. اینک با توجه به واضحالبطلان بودن این ادعا و سرچشمهی واحد علم و دین از خداوند، باید گفت که ایشان در مورد پیامبری و علم خود، دچار توهم شده است.
در یکی از برنامههای شبکهی آئین بهائی، با چندشآور خواندن جواز ازدواج با پدرخوانده در کشور ایران، خواستار مقابلهی مردم با این حکم شد. در پاسخ میگوییم که در دین اسلام، کسانی که از ازدواج با آنها نهی به میان آمده، بسیار بیشتر از فرقهی بهائیت هستند؛ چرا که سران بهائی تلویحاً به جواز ازدواج با محارم حکم کرده که در اسلام چنین نیست.
بهائیان ادعا دارند که بهاءالله، رهبر این فرقه، مبتکر و مروج شعار وحدت عالم انسانی تحت عنوان شهروند جهانی بوده است. اما با بررسی آثار به جا مانده از رهبر این فرقه به این نتیجه میرسیم که نه تنها ایشان مبتکر این شعار نبوده، بلکه حتی از دید او، غیر بهائیان از دایرهی انسانیت خارجاند. لذا اینگونه شعارها فقط عوامفریبی است.
با توجه به اینکه پیامبران به عنوان بهترین الگوی انسانها به حساب میآیند و با توجه به اینکه کتمان عقیده در فرقهی بهائیت در هیچ صورت جایز نیست، پایبند نبودن پیامبر خودخواندهی فرقهی بهائیت و فرزندش به احکام نازله از جانب خود و عمل کردن به احکام اسلامی، نمایشگر پوچی این فرقه و اعتراف عملی سران بهائی به ناحق بودن مسلکشان است.
شعار «تعدیل معیشت عمومی» به زعم عبدالبهاء از تعالیم بدیع بهاءالله است که برای رفع فقر و تبعیض، باید به صورت قانون درآید و ثروتمندان ملزم به رعایت آن باشند، از طرفی انفاق و رسیدگی به فقرا یک امر اخلاقی و انسانی است که با اجبار سازگاری ندارد؛ لذا عبدالبهاء برای جمع این دو، به قانون اختیاری روی آورده و عمل به آن را اختیاری میداند.
سران فرقهی بهائی در سخنان خود بر این امر تأکید داشتند که دین باید سبب ایجاد الفت و محبت باشد؛ چرا که در غیر اینصورت بیدینی بهتر است. ایشان این تعلیم را اختراع فرقهی خود میپندارند. اما با بررسی تاریخ و احکام این فرقه، موارد بسیاری در تناقض با این تعلیم به ظاهر بدیع یافت میشود؛ نظیر مجازات طرد برای برخی اعضای این فرقه.
یکی از اصول دوازدهگانهی بهائیت که ادعا دارند توسط ایشان ابداع شده است «تعدیل معیشت حیات» است. تعدیل معیشت و یا همان عدالت اقتصادی، از ابتدا یکی از دغدغههای اساسی دین اسلام بوده و برای تحقق آن راهکارهایی بیان شده است. این راهکارها را میتوان در سه بخش فرهنگی و اعتقادی، اقتصادی و سیاسی پیگیری کرد.
بهائیان با بزرگنمایی اختلافات مذهبی در سایر ادیان، سعی دارند، فرقهی خود را آئینی به دور از اختلاف جلوه دهند و ادعا دارند: اگر دین سبب اختلاف شود، بهتر است که نباشد! در پاسخ میگوییم: با گذری در تاریخ کوتاه بهائیت، درمییابیم که این فرقه، از بدو تشکیل تا کنون، زمینهساز پیدایش نزاعهای بسیاری، حتی اختلافات درون فرقهای بوده است.
یکی از تعالیم فرقهی بهائیت که به وسیله آن سعی دارند فرقهی خود را مدرن جلوه دهند، لزوم تطابق دین با علم و عقل است. این در حالیست که بعلاوهی اعتراف جناب عبدالبهاء به گرفتن این اصل از اسلام؛ در کلام رهبرانشان، بسیار تناقض در رابطهی میان دین با علم و عقل یافت میشود و روشن میشود که این تعلیم را به رهبر بهائیان، چسباندهاند.
یکی از تعلیم فرقهی بهائیت که بوسیلهی آن خود را از سایر ادیان برتر میدانند، تطابق میان علم و دین است. اما چند اشکال به این ادعا وارد است از جمله اینکه نظرات علمی، پیوسته در حال تحولاند و آیا اگر دانشمندان نظریهی علمی خود را رد کنند، دین هم باید باطل شود! بعلاوه در اسلام بر هماهنگی دین و عقل، بسیار تأکید شده است.
از سری احکام مورد نظر بهائیت، جواز گوش دادن به غناء است. غنا از جمله گناهانى است که خداوند، وعدهی آتش به مرتكب آن داده و نزد او کاری ناپسند میباشد؛ چرا که غناء انسان را از یاد خدا و فضائل اخلاقی دور میکند و به سمت بیبند و باری و گناه سوق میدهد. بنابراین صدور این حکم از مدعی پیغمبری، جای تعجب دارد.