احکام وآموزه های بهائی
کانال تلگرامی وابسته به تشکیلات بهائیت از پیروان این فرقه خواست، به محض دیدن تبلیغات مخالفین این فرقه، از رفتن به گروههای آنها پرهیز و سریعاً آنان را بلاک و ریپورت کنند. اما بسی عجیب است از فرقهای که خود را مبتکر تحری حقیقت میخواند، پیروانش را حتی از شنیدن استدلالهای مخالفین و سپس تصمیمگیری عاقلانه و آزاد، برحذر میدارد!
مبلّغ بهائی در بیان تفاوت اسلام با بهائیت مدعی شد هدف این ظهور، رساندن بشر به اوج کمال انسانیست. در پاسخ به این ادعا میگوییم چگونه آیینی که پیشوایانش مخالفین خود را حیوان میپندارند و به اقوام گوناگون توهین میکنند و حتی برادر خود را طرد و با زشتترین القاب خطاب میکنند؛ میتوانند بشر را به اوج کمال انسانی برسانند؟!
پیشوایان بهائی همواره حجاب را مانع پیشرفت دانسته و به مخالفت با آن پرداختهاند. اما با ملاحظهی ماجرای حضرت آدم و حوا و اولین اقدام آنان (هنگام از بین رفتن لباسهای بهشتیشان) در پوشش خود، درمییابیم که میل فطری به پوشش در انسان وجود دارد. بیشک مخالفت پیشوایان بهائی با فطرت انسانی و متون الهی، نشان از ساختگی بودن مسلک آنان دارد.
سایت آیین بهائی در یکی از مقالات خود، به بررسی نهی پیشوایان بهائی از غیبت پرداخت. آری؛ هرچند که برای غیبت قُبحی ذاتی و عقلی متصور است و خداوند متعال در قرآن، از آن به خوردن گوشت برادر مرده تعبیر نموده است؛ اما چگونه پیشوایان بهائی به عنوان مظاهر غیبت و بدگویی میتوانند توصیه به پرهیز از آن داشته باشند؟!
شبکههای بهائی به نقل از عبدالبهاء، با انکار تمامی تفاوتهای ساختاری زن و مرد، تنها عامل اختلاف این دو جنس را در نوع تربیت آندو برشمردند. این ادعا در حالی مطرح میشود که تمامی اندیشمندان به وجود تفاوتهای بسیاری میان زن و مرد اذعان دارند. با این وجود تلاش برای مساوی شمردن آندو، بیشتر جنبهی تبلیغاتی و عوامفریبی دارد.
مبلّغان بهائی با انتشار جملهای از سومین پیشوای بهائیت در خصوص جواز «ازدواج برادرزاده» و رجوع حکم تکمیلی آن به بیتالعدل مدعی شدند عدم ذکر «با»، به معنای حرمت ازدواج با محارم است. این ادعا در حالیست که با ضمیمهی این پاسخ شوقی افندی به دیگر اظهارات سرکردگان بهائی، چیزی جز جواز ازدواج با تمامی محارم، غیر از زن پدر به دست نمیآید.
کانالهای تلگرامی بهائی، با اقدام به انتشار ویدیوئی که در آن آیتالله مجتهدی به بیان برخی تفاوتهای میان زن و مرد پرداخته بود، تلاش برای برانگیختن احساسات زنان مسلمان داشتهاند. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائیت با اعتقاد به برتری جنس ذکور و همچنین تبعیض در میزان توارث، اساس شعار تساوی زن و مرد در این فرقه را نقض کرده است.
کانالهای بهائی با ذکر گوشهای از نامهی تولستوی به برتراندراسل مدعی شدند که وی، کلید حل مشکلات عالم را پیامبرخواندهی بهائیان معرفی کرده است. اما گذشته از آنکه بهائیان برای این ادعای گزاف خود سندی ارائه نکردهاند، چگونه حسینعلی نوری میتواند کلید حل مشکلات عالم باشد در حالی که حتی نتوانسته مشکلات میان خود و برادرش را حل کند؟!
در یکی از مقالات سایت آئین بهائی، به نقل از شوقی افندی میخوانیم که بهائیان میبایست، تمام تلاش خود را نسبت به پیشرفت ایران بگمارند. اما روی دیگر خیرخواهی این پیشوای بهائیان برای ایران و ایرانی، توهینها و هتاکیهای زنندهی او نسبت به ایرانیان است. همچنان که وی ایرانیان را وحشی، بیرحم، متعصب و شقی خطاب میکند!
در بخشی از یکی از مقالات منتشر شده در سایت آئین بهائی، به نقل از جناب عبدالبهاء، از ایرانیان با عناوینی نظیر منشأ عزّت و تمدن یاد میشود. اما انتساب عزّت از زبان عبدالبهاء به ایرانیان در حالیست که وی در جایی دیگر، ایرانیان را شرور خطاب میکند. او همچنین ملّت شریف ایران را غافل، بیخرد، کر و کُور و مُرده میداند.
شورای شهر کمبریج در انگلستان، به مناسبت سالگرد تولد پیامبرخواندهی بهائیان، تصمیم به تشویق شهروندان خود برای تلاش در راستای تحقق صلح، عدالت و وحدت نوع بشر گرفت. اما به راستی چگونه میتوان حسینعلی نوری را الگوی صلح، عدالت و وحدت نوع بشر نامید، در حالی که نه تنها جانشینانش، بلکه خود نیز بدین تعالیم پایبند نبوده است.
بهائیت از یک سو خود را یگانه منادی صلح عمومی در جهان معرفی میکند و از سویی دیگر برای پیشبرد اهدافش دست به دامن جلادان تاریخ میشود. بهائیت خود را حامی صلح معرفی میکند اما در قبال جنایاتی که در دنیا، خصوصاً فلسطین رُخ میدهد، حتی خم به ابرو نمیآورد. آری؛ بهائیان صلحجویانی ظالمنوازند و صلح دوستانی که ظلمستیز نیستند.
بهائیان مدعیاند بسیار پیش از آنکه اعلامیهی جهانی حقوق کودک در سازمان ملل تصویب شود، پیشوایان آنان به بیان حقوق کودکان پرداختهاند. اما لازم است بدانیم بسیار پیشتر از پیشوایان بهائی، دین مبین اسلام حقوق کودکان را در قالب: حق حیات و برابری، لزوم تأمین خوراک، تحصیل، تفریح، پرهیز از خشونت و احترام به مقام کودک؛ بیان داشته است.
شوقی افندی سومین پیشوای بهائیت، سومین مرحلهی پیشرفت بهائیت را با به رسمیت شناخته شدن و تأسیس سلطنت بهائی پیشبینی میکند. این آرزو در حالی مطرح میشود که بهائیت از یکسو خود را مخالف سرسخت تشکیل حکومت دینی معرفی میکند و از سویی دیگر، تشکیل حکومت بهائی، با آموزهی «عدم دخالت در سیاست» این فرقه، سازگاری ندارد.