احکام وآموزه های بهائی
کانال تبلیغی بهائی، پس از ذکر چند آیه پیرامون تحری حقیقت، مدعی شد که شیعیان، تحری حقیقت را کنار گذاشته و به پیروی از مراجع تقلید روی آوردهاند. با این سخن بهائیت، آنان پذیرفته اند که ابداع تحری حقیقت پیش از بهائیت بوده است. همچنین باید از آنان پرسید که شما چرا به عدم تحری حقیقت در اسرائیل ایرادی نمیگیرید؟!
مفهوم وطندوستی نزد پیشوایان بهائی، واژهای ناآشنا بوده است. تا جایی که آنان همواره پیروان خود را به سوی بیوطنی سوق دادهاند. بهائیان نیز به تبع پیشوایان خود چنین سیرهای را پیمودهاند. اما نکتهی قابل تأمل آنست که بهائیان پس از سال 1362 که تمامی فعالیتهایشان در ایران ممنوع اعلام شد، برای فریب افکار عمومی، خود را خادمین وطن نامیدند!
پیامبرخواندهی بهائیان از یک سو در کتاب اقدس خود به طهارت و پاکی تمامی اشیاء و کثافات حکم کرده و از سویی دیگر دعای کسی که لباسش چرکین باشد را مردود دانسته و شرط طهارت اشیاء با آب را عدم تغییر اوصاف آن معرفی میکند. علاوه بر آن، صدور چنین حکمی در حالیست که گویا این مدعی پیغمبری فراموش کرده که امور تکوینی تغییرناپذیرند.
از جمله تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، لزوم اُلفت و محبّت در دین است. پیشوایان بهائی در تعارض این اصل با دین، بیدینی را مقدم دانستهاند. اما جالب است بدانیم خود، بر خلاف این اصل، هرگاه قدرت یافتند دست به کشتار، ترور و جنایت زدهاند. جنایات بیشماری که تأکید آنان به لزوم اُلفت و محبّت در بهائیت را به طنزی بینمک مبدل ساخته است.
در یکی از برنامههای شبکهی رادیویی تشکیلات بهائیت، کتمان عقیده و یا همان تقیه، دروغ و تزویری نامیده شد که بهائیان عاری از آن هستند. این ادعا در حالی مطرح میشود که پیشوایان بهائیت و پیروان آنان (حاضر به تحمل کوچکترین سختی در ابراز عقیدهی خود نشده)، همواره اقدام به کتمان عقیده و (یا به قول گویندهی بهائی)، تزویر کردهاند!
در حالی که پیشوایان بهائی در آثار خود مدام دم از اُلفت و محبّت در دین زده و پیروان خود را (در ظاهر) به پرهیز از کینهتوزی و دشنام توصیه میکنند، صفحات تاریخ انباشته از توهینهای سرکردگان بهائیت به دوستان و دشمنانشان میباشد. به عنوان مثال در این زمینه، میتوان به لجنپراکنیهای ولیامر بهائیان نسبت به مبلّغان بهائی اشاره کرد.
نویسندهی یکی از شبکههای بهائی، با بیان دیدگاه بهائیت نسبت به صلح جهانی مدعی میشود، راه رسیدن به صلح از جنگ نمیگذرد. این در حالیست که در ماجرای تهاجم ائتلاف آمریکایی به عراق و نسلکشی حدود سه میلیون نفر، تشکیلات بهائی، راه رسیدن به صلح را در پس وقوع چنین ناآرامیهایی دانسته و پیروان خود را از تجمع صلحطلبانه بازمیدارد!
یکی از خبرگزاریهای بهائی، با برشمردن بهائیت به عنوان پیشگام در زمینهی رعایت حقوق زنان مدعی شد، سایر جنبشهای تساویطلب، سالها بعد از پیدایش بهائیت، به وجود آمدهاند. این درحالیست که با گذری ساده در تاریخ این فرقه متوجه خواهیم شد که در واقع، طرح شعار تساوی حقوق زن و مرد، کپیبرداری سران این مسلک از جوامع غربی بوده است.
بهائیان در حالی از پایمال شدن کرامت انسانی به هر بهانهای گِلایهمندند و آن را در تضادّ با تعالیم بدیع خود معرفی میکنند، که شاهد رفتاری متغایر از آنان هستیم. آری؛ بسی جای تعجب از پیروان رهبریست که با توهین به تمامی مردم دنیا (از جمله گاو خطاب کردن مردم اروپا)، تعالیمش سبب تعالی کرامت انسانی معرفی گردد.
بهائیان مدعیاند بنا به دستور پیشوایان خود، از هرگونه فحاشی و کجدهنی حتی در حق دشمنان، نهی شدهاند. این در حالیست که سومین پیشوا و ولیامر بهائیان، بارها و بارها علمای شیعه را مورد توهین، فحاشی و هتاکی خود قرار میدهد. اما به راستی اگر دشنام در آیین بهائی حرام قطعی است، چگونه پیشوای بهائیان روی هر کجدهانی را سفید کرده است!
بهائیان در حالی اولین آموزه و اصل در آیین خود را تحری حقیقت معرفی کرده و پیروان سایر ادیان را به خاطر ترک آن مورد سرزنش قرار میدهند که گویا خود، هیچگونه التزام عملی بدان ندارند. چرا که مواردی نظیر تعصبگرایی، عدم نیاز به آن برای بهائیان و...؛ این مفهوم را به خوبی میفهماند که تحری حقیقت از دیدگاه بهائیت، یعنی بهائی شدن و بس!
کارشناس یکی از برنامههای شبکهی آیین بهایی، از اینکه چرا رعایت کرامت انسانی افراد در ادیان، منحصر به رعایت نوع خاصی از رفتار توسط ایشان میگردد، گلایه کرد. گلایهمندی بهائیان از این موضوع در حالیست که پیشوایان بهائی، همواره در گفتارهای خود، به سایر عقاید توهین و غیربهائیان را حتی اگر از عالمترینها هم باشند، خوارترین شمردهاند.
مبلّغان بهائی با استناد به ادعاهای عبدالبهاء، او را دارای مقام علم الهی و عصمت معرفی میکنند. اما حقیقت اینست که با بررسی تمامی گفتههای این شخص، به خلاف این موضوع میرسیم. به عنوان نمونه، عبدالبهاء خبر از صلح جهانی در آیندهی نزدیک میدهد. حال که این خبر او، نه در قالب پیشگویی و نه در قالب آرزو، مورد پذیرش نیست.
در یکی از شبکههای مجازی تحت کنترل فرقهی بهائیت، مقالهای در خصوص ازدواج با محارم در بهائیت، منتشر شد. نویسندهی این مقاله مدعی شد که انتساب جواز ازدواج با محارم، به بهائیت، تُهمتی بیش نیست. اما با بررسی منابع بهائی، بدین موضوع پی خواهیم برد که ازدواج با محارم در بهائیت، نه یک تُهمت بیدلیل، بلکه یک مستند تلخ است.