بهائیت: اُلفت و محبّت یا ترور و جنایت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از تعالیم دوازدهگانهی بهائیان این است که دین، میبایست سبب اُلفت و محبّت باشد. جالب است بدانیم پیشوایان بهائی، تا جایی بر این اصل تأکید داشتهاند که در تعارض دین با اُلفت و محبّت، بیدینی را ترجیح دادهاند.(خطابات، ج 2، ص 296)
اما این ادعا در حالی مطرح میشود که کارنامهی عملکرد بهائیت، چیزی غیر از آن را به ما نشان میدهد.
بهائیت از ابتدای پیدایش خود، هرگاه قدرت یافته، دست به کشتار، ترور و جنایت زده است. به طور مثال میتوان به قتلعام مردم بیگناه اطراف قلعهی شیخ طبرسی (نقطة الکاف، ص 162)، ترور ناکام ناصرالدینشاه (تنبیهالنائمین، صص 6-5)، ترورهای درون سازمانی در عراق (همان، ص 12) و موارد بیشماری از این دست اشاره کرد.
آری؛ چگونه فرقهای که تاریخ کوتاهش پُر از ترور، خشونت و بیرحمی است، دم از اُلفت و محبّت در دین میزند! فرقهای که هرگاه قدرت یافته، گوی سبقت را از اکثر جنایتکاران تاریخ ربوده است.
پینوشت:
عباس افندی، خطابات، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1921.
میرزا جان کاشانی، نقطة الکاف، (مقدمه ادوارد بروان)، لیدن هلاند: بینا، 1910.
عزّیه نوری، تنبیه النائمین، بیجا: بینا، بیتا.
افزودن نظر جدید