الفت و محبت در بهائیت
پشت پرده شعارهای جذاب و عوامفریب بهائیان در دوستی و خیرخواهی برای تمام مردم جهان، بغض و کینهای نهفته است که حاضرند تمام بشر نابود شود، اما کوچکترین گزندی به آنان نرسد. چنانکه شوقی افندی گفت که اگر با استفاده از بمب اتم تمام غیربهائیان نابود شوند، هیچ مانعی وجود ندارد، چرا که تمام غیربهائیان بد هستند.
تشکیلات بهائیت پس از دستگیری تعدادی از اعضایش، از آنجا که ترس آن داشت تا مبادا افزون بر مدارک وزارت اطلاعات، اعتراف برخی اعضاء بر رسوایی اش بیافزاید، پیشاپیش مدعی اعتراف گیری غیرواقعی از اعضایش شد! اعضایی که در صورت اعتراف، تشکیلات بهائیت (بر خلاف شعارهای نوع دوستی اش)، سرنوشت غم انگیزی برای آنان رقم خواهد زد!
با صرفنظر از اعتراف بهائیت به اشتراک اصل اُلفت و محبّت در میان ادیان الهی و همچنین نقض این شعار در این فرقه؛ بهائیت منطق خود را بر آن استوار میداند که اگر دین سبب هرگونه نزاع شود، نبودش بهتر است. این در حالیست که پیامبران الهی (علیهم السلام) در کنار دعوت به الفت و محبّت، همواره در برابر طاغوت و هر جریان ظالمانهای قیام کردهاند.
عبدالبهاء تحقق آموزهی وحدت زبان را عامل از بین رفتن تمامی اختلافات بشر دانسته و گفته است: «چون زبان يكديگر را بدانند سوء تفاهم نماند. جميع با هم اُلفت و محبّت نمايند، شرق و غرب اتحاد و اتفاق كنند». اما با توجه به واقعیت خارجی که شاهد آن هستیم و بر خلاف ادعای عبدالبهاء، همزبانی لزوماً عامل اتحاد و اُلفت نمیگردد.
مبلّغ بهائی با ذکر عبارتی به نقل از ملحقات کتاب اقدس بهاء، پیامبرخواندهی بهائی را پیامآور محو لعن و بدگویی خطاب کرد. این در حالیست که در همین کتابی که مبلّغ بهائی به آن استناد نموده، پیامبرخواندهی بهائی حداقل دو مرتبه کسانی که از احکامش سرپیچی کنند را لعن کرده و عجیبتر آنکه در همان صفحه، از لعن کردن، نهی کرده است!
نهاد بیت العدل در یکی از پیامهای خود، هدف از برگزاری ضیافتهای نوزده روزه را ایجاد اُلفت و محبّت دانسته است. این در حالیست که شوقی افندی در حکمی مخالف هدف ادعایی بیت العدل، حضور غیربهائیان را در این مجالس ممنوع دانسته است. لذا این تناقض بیانگر دروغین بودن برچیدن تعصبات دینی و نشانگر تشکیلاتی بودن بهائیت است.
پیشوایان بهائیت، تا جایی بر اُلفت تأکید کردهاند که در تعارض دین با اُلفت و محبّت، بیدینی را ترجیح دادهاند. این در حالیست که خود هیچگاه به این اصل پایبند نبوده و به خاطر تعصبات دینی، مخالفین خود را مورد طرد و حذف اجتماعی قرار دادهاند؛ همچنان که رفتار بهائیت در خصوص جهانگیر اردکانی، نمونهای از این دورویی تشکیلات بهائیت است.
پیشوایان فرقهی بهائیت، تا جایی بر ممنوعیت نزاع و دودستگی تأکید کردهاند، که نزاع و کشمکش را نشان بر بطلان دو طرف آن دانستهاند. این در حالیست که این رویکرد پیشوایان بهائی در حقیقت، موجب تعطیل شدن بحثهای علمی خواهد شد و گویا هدف پیشوایان بهائی از طرح چنین بحثی، مقابله با رسوایی بهائیت در مناظرات میباشد.
عبدالبهاء، در تشریح آموزهی اُلفت و محبت این فرقه، مدعی میشود که تمام حجتهای الهی، به جهت محبت و اُلفت آمده و جميع كتب آسمانی، به همین جهت نازل گشتهاند. این در حالیست که با بررسی اعمال خشونتآمیز پیامبرخواندهی بهائیان درمییابیم که یا وی از حجتهای الهی به شمار نمیآید و یا انتساب ابداع آموزهی اُلفت و محبت به او صحیح نمیباشد.
با آغاز ایام عزای امام حسین (ع)، برخی شبکههای بهائیت در تلاشند با دوستدار و پیرو امام حسین (ع) معرفی نمودن خود، افراد را به فرقهی بهائیت جذب نمایند. اما در حقیقت بهائیان با مخالفت با اهداف قیام امام حسین (ع) و هتک حرمت ایام عزاداری ایشان، نه در واقع و نه حتی در ظاهر پیرو ایشان نیستند.
بر خلاف معرفی اصل اُلفت و محبت به عنوان یکی از تعالیم بهائیت؛ پیشوایان این فرقه، رفتاری در تضاد با این اصل را از خود نشان دادهاند. همچنان که در احوالات شوقی افندی میخوانیم: «مادرش بیمار شد بر بالینش نیامد تا بدرود زندگانی گفت، پس از چندی پدرش نیز که روزگاری در بستر ناتوانی افتاده بود درگذشت و چون ناشناسان به خاک سپرده شد».
از جمله تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، لزوم اُلفت و محبّت در دین است. پیشوایان بهائی در تعارض این اصل با دین، بیدینی را مقدم دانستهاند. اما جالب است بدانیم خود، بر خلاف این اصل، هرگاه قدرت یافتند دست به کشتار، ترور و جنایت زدهاند. جنایات بیشماری که تأکید آنان به لزوم اُلفت و محبّت در بهائیت را به طنزی بینمک مبدل ساخته است.
سران فرقهی بهائی در سخنان خود بر این امر تأکید داشتند که دین باید سبب ایجاد الفت و محبت باشد؛ چرا که در غیر اینصورت بیدینی بهتر است. ایشان این تعلیم را اختراع فرقهی خود میپندارند. اما با بررسی تاریخ و احکام این فرقه، موارد بسیاری در تناقض با این تعلیم به ظاهر بدیع یافت میشود؛ نظیر مجازات طرد برای برخی اعضای این فرقه.