انحرافات، بدعتها
معرفت الهی، راهی برای رسیدن به عبودیت و بندگی است، تبعیت از معصومین(ع) از منظر معارف دینی، راه رسیدن به معرفت صحیح است و تبعیت اقطاب، راهی به معرفت الهی نخواهد بود.
یکی از بدعتهای صوفیه این است که برای تشرف مرید به فقر و درویشی، غسل پنجگانهای اختراع کرده، تا شخص با انجام آنها به درویشی پذیرفته شود؛ این در حالیست که این گونه مراسمها در آداب اسلامی جایگاهی نداشته و هیچ گونه مستند شرعی ندارد.<د/p>
نورعلی تابنده، در ضمن بیان مکاشفهی یکی از مریدان خویش مدعی شده که ارواح اقطاب گنابادی بر بالین محتضر، حضور پیدا کردهاند؛ در صورتی که طبق روایات معصومین(ع)، این ویژگی مختص معصومین(ع) است و هیچ شخص دیگر در این امر، با آنها شراکت ندارد.
محمداسماعیل صلاحی قطب خودخوانده دراویش گنابادی، معجزه را یکی از راههای تشخیص قطب زمان دانسته؛ این در حالیست که طبق روایات معصومین(ع)، این راه مخصوص تشخیص انبیا و امامان معصوم(ع) است.
نورعلی تابنده برای نشان دادن اهمیت قصاص در اسلام به داستان «سوادة بن قیس» اشاره کرده است؛ در حالی که این داستان علاوه بر ضعف سندی که دارد، از حیث مضمون نیز معارض مبانی شیعه در باب قصاص و دیه است؛ به همین خاطر نمیتوان این جریان تاریخی را پذیرفت .
یکی از مریدان وحیدالاولیاء برای او کرامت خروسیه جعل کرده و از زبان یک خروس برای وحیدالاولیاء، مقام بابیت ادعا کرده است؛ درحالی که باطل بودن این داستان به خاطر مخالفت با مضمون توقیع علی بن محمد سَمُری، واضح و روشن است.
امام زمان(عج) دارای دو غیبت صغری و کبری بوده است. ایشان در غیبت صغری توسط چهار نائب خاص، با مردم در ارتباط بودند. با آغاز غیبت کبری، باب نیابت خاصه بسته شد و طبق توقیع سَمری، هرکس ادعای نیابت کرد، باید تکذیب شود. سلسله دراویش گنابادی، قائل به نیابت خاصه «جُنید بغدادی» از امام زمان (عج) هستند، در صورتی که این ادعا، به دلیل وجود توقیع سمری باطل است.
حافظ الکتب، ریاضاتی از وحیدالاولیاء نقل کرده که خلاف شریعت مقدس است و نمیتوان آن را به عنوان سلوک اسلامی معرفی کرد. ریاضات غیرشرعی این قطب فرقه ذهبی، آسیبهای جسمانی برای او ایجاد کرده که طبق گزارش مریدانش، تا اواخر عمر دارای بیماریهای جسمانی بوده است.
نورعلی تابنده، در ضمن سخنان خویش، کلام مشهور «اَلْعِلْمُ عِلمٰانِ عِلْمُ الْاَدیٰانِ و عِلْمُ الاَبْدٰانِ» را به بزرگان منتسب دانسته؛ با اندک تأملی مشخص میشود این کلام اولینبار از شافعی نقل شده که در طی گذشت زمان، آن را به امام معصوم(ع) نسبت دادهاند؛ در حالی که طبق مبانی حدیثی، این انتساب نادرست است.
مولوی در مثنوی، کلام «مُوتُوا قَبْلَ أنْ تَمُوتُوا» را به رسولخدا (ص) نسبت داده، ولی با بررسی منابع معتبر حدیثی شیعه و اهلسنت مشخص میشود که چنین روایتی نقل نشده و منابع اولیه این انتساب، کتابهای متصوفه است؛ به این خاطر نمیتوان این کلام را به معصومین(ع) نسبت داد.
عطار نیشابوری، در کتاب تذکرة الأولیاء برای بزرگان صوفیه ریاضتهایی مثل روزه وصال داشتن اویس قرنی نقل کرده؛ در صورتی که این گونه ریاضتها با دستورات مکتب اهلبیت(ع) معارض است؛ به این خاطر نمیتوان اینگونه ریاضتها را به عنوان عرفان اسلامی ترویج کرد.
نورعلی تابنده، به استعمال کلمه تقلید اعتراض کرده، در صورتی که این لفظ به وسیله اهلبیت(ع) به کار رفته است.
مولوی در مثنوی، فضیلتی را به عایشه نسبت میدهد که در منابع اهل سنت، این فضیلت برای حضرت فاطمه(س) نقل شده است؛ از اینرو، این سؤال در ذهن مخاطب شکل میگیرد که چرا مولوی این فضیلت حضرت فاطمه(س) را برای عایشه نقل کرده است؟
عُمان سامانی گرایشات صوفیانه داشت و کتاب گنجیةالاسرار او نیز بر اساس همین گرایشات سروده شده است؛ با نگاهی به این کتاب، به اشکالات متعدد اعتقادی و تاریخی او پی میبریم.