بررسی دیدگاه نورعلی تابنده در مورد تقلید

  • 1402/07/19 - 11:12
نورعلی تابنده، به استعمال کلمه تقلید اعتراض کرده، در صورتی که این لفظ به وسیله اهل‌بیت(ع) به کار رفته است.
تقلید

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ منابع متعدد تصوف برای قطب همان مقامی را قائلند که شیعیان در حق امام معصوم و منصوب از طرف خدا می‌گویند؛[1] این مسئله علّت بسیاری از مخالفت‌ها با شاخه‌ی (مدعی تشیع در) تصوف است. امام معصوم علیه‌السلام از منظر روایات باید دارای علم به مبانی فقهی باشد؛ همانگونه که در روایتی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام، در مورد علامت‌های امام معصوم علیه‌السلام نقل شده است: «َالْإِمَامُ الْمُسْتَحِقُّ لِلْإِمَامَةِ لَهُ عَلَامَاتٌ فَمِنْهَا ...وَ الثَّانِي أَنْ يَكُونَ أَعْلَمَ النَّاسِ بِحَلَالِ اللَّهِ وَ حَرَامِهِ وَ ضُرُوبِ أَحْكَامِهِ وَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ»؛[2] «برای امامِی که شایسته امامت است نشانه‌هايى وجود دارد: نسبت به حلال و حرام خدا و احكام گوناگون او و امر و نهى الهى و آنچه نياز مردم است، آگاه‌ترين فرد باشد».

نورعلی تابنده «قطب سابق فرقه صوفیه سلطانعلیشاهی»، در ضمن سخنرانی خود، با انتقاد به استعمال کلمه تقلید گفت: «مسئلۀ تقلید یک چیزی است که اصلاً بی‌خود این لغت را انتخاب کرده‌اند. برای اینکه تقلید از قلّاده می‌آید. حیوانات را قلّاده می‌اندازند و آن قلّاده آنها را می‌کشاند. تقلید هم یعنی قلّاده زدن».[3]

باید توجه کرد که در ادبیان عرب، دو مفعولی بودن واژه «تقلید» معنایش این است که قلّاده‌اى را بر گردن کسى بیندازند و معناى «قلّدتُ الفقیه صلاتى و صومى»، یعنى مسئولیت صحت نماز و روزه‌ام را بر عهده فقیه مى‌اندازم؛ ولی اگر با «فى» به مفعول دوم متعدّى شود، به معناى تبعیّت مى‌آید مثلا «قلّده فى مشیه: اى تبعه فیه; در راه رفتن از او تقلید کرد، یعنى از او پیروى نمود. از این‌رو اگر گفته شود «فلان کس در نماز و روزه‌اش از آن فقیه تقلید نمود، یعنى از او پیروى کرد».

این قطب فرقه سلطان علیشاهی درحالی مدعی اجتهاد بوده که به ساده‌ترین روایاتی که در مورد تقلید نقل شده، علم ندارد؛ به این خاطر به استعمال کلمه تقلید اشکال گرفته، درحالی که امام حسن عسکری علیه‌السلام این کلمه را برای همین امر به کار برده است. امام ‌حسن عسکری علیه‌السلام در روایتی ویژگی‌های عالمی که شایستگی تقلید را دارد، این‌گونه بیان می‌فرمایند: «فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ‏»؛[4] «اما کسی که دارای مقام فقاهت است: 1- خود نگهدار. 2- نگهبان دین. 3- مخالف با هوای نفس. 4- فرمانبردار مولا و خداوند متعال است. "با این ویژگی‌ها" بر عامه مردم است که از او پیروی کنند، البته تمام فقهای شیعه چنین نیستند، بعضی از آنها چنین‌اند».

تابنده در مورد راه تشخیص مرجع تقلید گفت: «اوّلین راه تشخیص مرجع این است که بدانید این کسی که به او به‌عنوان خبرۀ کار مراجعه می‌کنید، آیا نزد استادی، شاگردی کرده یا نه؟ اگر چنین چیزی نداشت، همان اول او را رد کنید. بعد ببینید، بررسی کنید نه اینکه همه کار و زندگی خود را ول کنید بروید دنبال بررسی، نه!».

تمام مراجع تقلید برای تشخیص مجتهد جامع‌الشرائط سه راه مشخص کرده‌اند: «مجتهد و اعلم را از سه راه مى‌توان شناخت: اول: خود انسان يقين كند، مثل آن كه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم: آن كه دو نفر عالم عادل كه مى‌توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند. سوم: آن كه عده‌اى از اهل علم كه مى‌توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفتۀ آنان اطمينان پيدا مى‌شود، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند؛ بلكه از هر راهى كه انسان اطمينان به اعلم بودن كسى پيدا كند، بنا بر اظهر مى‌تواند به همان اكتفا نمايد».[5] نورعلی تابنده، گویی رساله مراجع را اصلاً مطالعه نکرده؛ زیرا برای تشخیص مرجع نیازی به شناخت اساتید او نیست، بلکه باید به اهل خبره که می‌توانند مرجع اعلم را تشخیص دهند، رجوع کرد.

در نتیجه باید توجه کرد که نورعلی تابنده به مباحث حدیثی و فقهی همچون مباحث تقلید، جاهل بوده پس چگونه خود را هم طراز اهل‌بیت علیهم‌السلام دانسته و داعیه‌دار ولایت معنوی، ارشاد و هدایت مردم در مسیر سلوک عرفانی بوده است؟!

پی‌نوشت:
[1]. نصر، سید حسین، تشیع و تصوف، مجله عرفان ایران، شماره 7، حقیقت، تهران، 1379، صص 32 و 33.
[2]. مجلسى، محمد باقر، بحارالأنوار، دارإحياء التراث العربي، بيروت، دوم، 1403 ق،ج‏25 ؛ ص 165.
[3]. تابنده، نورعلی «مجذوبعلیشاه»، گفتارهای عرفانی مجذوبعلیشاه، ج دوم، قسمت ۱۰۷،ص ۱، صبح شنبه، ۳۰ آذر، ۱۳۸۷ش، جلسه خواهران.
[4]. حسن بن على عليه السلام، امام يازدهم، التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، مدرسة الإمام المهدي، ايران، قم، اول، 1409 ق، ص300.
[5]. بهجت، محمدتقی، توضیح المسائل (بهجت)، دفتر آیت الله العظمی محمد تقی بهجت، قم، ۱۳۸۶ ش، ص8.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.