عامل ایمان ساحران معاصر حضرت موسی، خواب یا عقل؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خواب یکی از ابزارهایی است که جریانهای انحرافی برای پیشبرد اهداف خویش از آن استفاده میکنند و در بین مردم نیز پذیرش بسیاری دارد. بزرگان تصوف نیز برای اثبات دیدگاههایشان از خواب استفادهی بسیاری کردهاند. نورعلی تابنده قطب پیشین دراویش سلطانعلیشاهی در تبیین و تفسیر آیاتی از قرآن به نحوه ایمان آوردن ساحران در زمان حضرت موسی علیهالسلام اشاره کرده و مینویسد: «آن ساحرها نشنیده بودند خدایی هست، هر چه میدانستند، همین سِحر بود. همین سحر را قدرت الهی میدانستند که میگویند این ساحرها دو تا برادر بودند. هردو، شب پدرشان را در خواب دیدند. از او پرسیدند که این موسی اینطوری میگوید، این چیست؟ چون ندیده بودند (موسی) پیش کسی درس بخواند، یاد بگیرد. پدرشان در خواب به آنها گفت که وقتی موسی خواب است، ساحر میخوابد، سحرش از اثر میافتد؛ بنابراین وقتی خواب است شما بروید به عصایش دست بزنید، اگر باز هم مار شد امر الهی است؛ اگر نه، از بین رفت، آن وقت بدانید که سحر است؛ که اینها همین کار را کردند و فهمیدند که نه، این کار سحر نیست؛ کارِ جادو نیست».[1]
اما در تحلیل اظهارات نورعلی تابنده و اثبات ناسازگاری این سخن او با مبانی دینی باید به نکات زیر توجه کرد:
1. خواب، عنصر اصلی داستان نقل شده میباشد و با جستجو در متون دینی، هیچگونه دلیلی بر حجیت و اعتبار خواب، در مباحث اعتقادی پیدا نمیشود؛ لذا طبق روایات، خواب نمیتواند معیار ما در مباحث اعتقادی باشد. چنانچه در روایت صحیحه ابن اُذَینَه، امام صادق علیهالسلام در رد نظر اهل سنت پیرامون سبب تشریع اذان میفرمایند: «این گروه چه مىگویند؟ عرض كردم: فدایت شوم! در چه موردى؟ فرمود: درباره اذانشان... عرض كردم: مىگویند كه ابىّ بن كعب آن را در خواب دیده است. امام فرمود: دروغ مىگویند؛ زیرا دین خداوند عزیزتر از آن است كه در خواب دیده شود. اهل سنت در سبب تشریع اذان گفتهاند که مردم مدینه برای آگاه شدن از وقت نماز مشکل داشتند و پیامبر صلیاللهعلیهوآله با آنان به مشورت پرداخت. پیشنهاد ناقوس و بوق و دف و روشن کردن آتش و نصب کردن پرچم به پیامبر صلیاللهعلیهوآله داده شد، که علامت نصارا و یهود و رومیان و مجوسیان بود، ولی پیامبر صلیاللهعلیهوآله آنها را نپذیرفت و در حالی که آن حضرت با مشورت به نتیجهای نرسیده بود، عبدالله بن زید در رؤیا یا بین خواب و بیداری فرشتهای را دید که به او اذان و اقامه را یاد داد. سپس او این جریان را به پیامبر صلیاللهعلیهوآله بازگو کرد و ایشان دستور داد بلال آن را فرا گیرد و برای اعلام وقت نماز بگوید. امام صادق علیهالسلام فرمود: آنها دروغ گفتهاند، همانا دین خدای عزوجل بسیار عزتمندتر از آن است که به خواب دیدن مشخص شود.»[2]
2. نورعلی تابنده در انتهای داستان خود بیان کرد: «... وقتی موسی خواب است، ساحر میخوابد، سحرش از اثر میافتد؛ بنابراین وقتی خواب است شما بروید به عصایش دست بزنید، اگر باز هم مار شد امر الهی است»، در صورتی که به این ادعا، چندین اشکال وارد است. یکی از اشکالات این است که در داستان بیان شده که «با خوابیدن ساحر، سحر او نیز باطل خواهد شد»؛ این مسئله، وجه تمایز سحر از معجزه دانسته شده است که قطعاً چنین تمایزی درست نیست و در منابع دینی ذکر نشده است. نکته دیگر اینکه اصلاً با خوابیدن ساحر، سِحرش باطل نمیشود و برای باطل شدن آن، راه خاصی وجود دارد که در منابع مربوطه ذکر شده است .
اشکال دوم این است که عصای حضرت موسی علیهالسلام، عصای معمولی بود و مردم در حالت عادی نیز آن را به شکل عصا مشاهده میکردند و زمانی عصا تبدیل به مار میگشت که حضرت موسی علیهالسلام به اذن الهی، ارادهی نشان دادن معجزه را داشت و مسلماً زمانی که حضرت موسی علیهالسلام در خواب بود، چنین ارادهای از ایشان وجود نداشت و به همین دلیل، عصا به شکل عادی مشاهده میشد.
درنتیجه باید توجه کرد که خواب از منظر دین، اعتبار ندارد و در مقام تفسیر آیات قرآن نمیتوان به چنین مطلبی اعتماد کرد. همچنین وجود اشکالات متعدد ثابت میکند که ادعای مطرحشده نورعلی تابنده درباره داستان عصای حضرت موسی علیهالسلام سُست و بیاساس است.
پینوشت:
[1]. تابنده، نورعلی، گفتارهای عرفانی مجذوبعلیشاه، ج 7، قسمت ۷۷ ،ص 2.
[2]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط-دارالحديث)، قم، چاپ: اول، ق1429، 15جلد، ج 6، ص 636.
افزودن نظر جدید