معجزه، عامل ایمان ساحران معاصر حضرت موسی

  • 1402/05/09 - 10:09
نورعلی تابنده قطب پیشین دراویش گنابادی، علت ایمان ساحران معاصر حضرت موسی(ع) را خواب آنها دانسته و آن خواب را باعث هدایت آنها شمرده است. اما سخن تابنده، با ظاهر آیاتی که علت ایمان ساحران را معجزه حضرت موسی(ع) بیان کرده، منافات دارد. بعلاوه، در سراسر داستان بیان شده توسط نورعلی تابنده، قرائنی وجود دارد که احتمال جعل داستان را تقویت می‌نماید.
عصای حضرت موسی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تفسیر قرآن کریم و بیان مطالب پیرامون آن، باید مبتنی بر منابع معتبر باشد تا بتوان با استناد به آنها تصویر درستی از آیات الهی برای مخاطبین، تبیین نمود؛ ولی بسیاری از متصوفه تفاسیری که از گذشته تا حال ارائه داده‌اند مبتنی بر ذوقیات و منابع غیرمعتبر بوده است.

نورعلی تابنده در تبیین مسئله‌ای به نحوه ایمان آوردن ساحران در زمان حضرت موسی علیه‌السلام اشاره نموده و گفته بود که: «آن ساحرها نشنیده بودند خدایی هست، هرچه می‌دانستند، همین سِحر بود. همین سحر را قدرت الهی می‌دانستند؛ که می‌گویند این ساحرها دو تا برادر بودند، هردو، شب پدرشان را در خواب دیدند؛ از او پرسیدند که این موسی اینطوری می‌گوید، این چیست؟ چون ندیده بودند (موسی) پیش کسی درس بخواند، یاد بگیرد. پدرشان در خواب به آنها گفت که وقتی موسی خواب است، ساحر می‌خوابد، سحرش از اثر می‌افتد، بنابراین وقتی خواب است شما بروید به عصایش دست بزنید، اگر باز هم مار شد امر الهی است؛ اگر نه، از بین رفت، آنوقت بدانید که سحر است؛ که اینها همین کار را کردند و فهمیدند که نه، این کار سحر نیست؛ کارِ جادو نیست.»[1]

مطلبی که نورعلی تابنده در مورد نحوه ایمان آوردن ساحران معاصر حضرت موسی علیه‌السلام نقل نموده، با آیات قرآنی سازگارنیست و معارض است.

1). داستان نقل شده توسط نورعلی تابنده، با ظاهر آیاتی که جریان ایمان آوردن ساحران را نقل می‌نماید معارض است؛ زیرا ساحران با دیدن معجزه حضرت موسی علیه‌‍السلام و عملکرد آن در بلعیدن و باطل نمودن سحرشان در روزی که آن حضرت را به مبارزه طلبیدند، پی به حقانیت حضرت موسی علیه‌السلام برده و فهمیدند که کار او از جنس سحر نبوده است و منشأ الهی دارد؛ زیرا خود آنها در تشخیص سحر تبحر داشتند و پی به این مطلب بردند که کار حضرت موسی علیه‌السلام از آن سنخ نیست.

قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: «قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَىٰ*قَالَ بَلْ أَلْقُوا، فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ ...وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا ‌صَنَعُوا إِنَّمَا‌ صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِر وَ لَايُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ‌أَتَىٰ*فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ‌هَارُونَ وَمُوسَىٰ (طه/65_70) [ساحران] گفتند: ای موسی! یا تو [عصایت را] می‌افکنی یا ما نخستین کسی باشیم که [ابزار و وسایل جادویش را] می‌افکند؟*گفت: بلکه شما بیفکنید. پس [چون افکندند] ناگهان ریسمان‌ها و چوب دستی‌هایشان بر اثر جادویشان در خیال، چنان وانمود شد که با سرعت به راه افتادند.*...آنچه را در دست راست داری بیفکن تا همه ساخته‌هایشان را ببلعد؛ یقیناً آنچه را ساخته‌اند [واقعیت ندارد] فقط نیرنگ جادوگر است، و جادوگر هرجا درآید، پیروز نمی‌شود.*[چون عصایش را انداخت و ساخته‌های جادوگران را بلعید، جادوگران از عظمت کار دریافتند که امری است خدایی نه جادویی] پس سجده‌کنان به رو در افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم.»

با توجه به آیات قرآن داستانی که نورعلی تابنده قطب پیشین دراویش گنابادی بیان کرده، معتبر نیست و جای تعجب از کسی است که مدعی داشتن علم به باطن آیات الهی بوده ولی از تشخیص جعلی بودن این داستان برنیامده است.

پی‌نوشت:
[1]. تابنده، نورعلی، گفتارهای عرفانی مجذوبعلیشاه، ج 7، قسمت ۷۷ ،ص 2.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.