انحرافات، بدعتها
بدعت صورت فکریه در ذهبیه، تصور صورت امام معصوم(ع) در عبادات است؛ این دستور خلاف مبانی فقهی و اعتقادی مکتب اهلبیت(ع) است.
انشعابات و تفرقههای به وجود آمده در بین سلسلههای مختلف صوفیه باعث ایجاد بیاعتباری این سلسلهها شده است. فرقه ذهبیه نیز از این امر مستثنا نبوده و در زمانهای متعدد، دچار این انشعابها شده و به این خاطر، به این سلسله، اغتشاشیه اطلاق میشود.
عمان سامانی در دیوانش، دامادی حضرت قاسم(ع) را به نظم در آورده است؛ اما این داستان اولین بار در کتاب بسیار ضعیف روضةالشهداء نقل شده است و به این خاطر نمیتوان قائل به صحت این داستان شد. محققین عاشورایی نیز درستی چنین داستانی را مورد تردید دانستهاند.
سید مصطفی آزمایش با تبعیت از اندیشه اهل سنت در مورد ملاک مشروعیت حاکم اسلامی، مقبولیت مردمی حاکم را ملاک مشروعیت او دانسته؛ در صورتی که طبق مبانی قرآنی و سیره معصومین(ع) ملاک مشروعیت حاکم، تعیین و نصب الهی اوست و مقبولیت، شرط اعمال این حاکمیت در جامعه است.
مولوی در کتاب مثنوی، گاهی اوقات برای بیان مطالب اخلاقی، به روایات جعلی تمسک کرده است؛ یکی از این روایات جعلی، کلام «کلمینی یا حمیراء: با من سخن بگو ای حمیرا» است که از رسولخدا(ص) نقل میکند؛ در حالی که علمای شیعه و اهلسنت قائل به جعلی بودن این کلام شدهاند.
مِطلاق بودن امام حسن(ع) یکی از شبهات تاریخی است که همواره پیرامون شخصیت این امام عزیز مطرح بوده است؛ در صورتی که با کنکاش منابع تاریخی، این مسئله آشکار میشود که عباسیان برای مقابله با قیامهای سادات حسنی، این روایات را جعل کردهاند.
سید مصطفی آزمایش، ترویج مسجد جمکران را از جانب جمهوری اسلامی ایران، بت تراشی و مصداق شرک میداند، این در حالیست که ایشان همچون وهابیها بدون هیچ گونه دلیلی معتبری از متون دینی، شیعیان را متهم به شرک میکند ولی ترویج این مکانها هیچ گونه منافاتی با متون دینی ندارد.
سید مصطفی آزمایش در راستای سیاست دشمنان شیعه با مراسم معنوی راهپیمایی اربعین به مخالفت پرداخته و آن را مخالف آموزههای قرآنی میداند؛ این درحالیست که این سنت برگرفته از روایاتی است که در منایع متقدم حدیثی شیعه، در میان جامعه شیعی رواج داشته است.
سلطان حسین تابنده اعتقاد داشت که در سال 61 ق، مردم مکه با امام حسین(ع) بیعت کردهاند، در صورتی که مردم مکه به خاطر کینههایی که از امیرالمؤمنین(ع) به دل داشتند جز عده کمی کسی به خدمت حضرت نرسیده است. لذا اندیشهی سلطان حسین تابنده با واقعیتهای تاریخی ناسازگار است.
رضا علیشاه در کتاب تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا مطالب نادرستی از مقاتل غیرمعتبر همچون مقتل منسوب به ابومِخنَف و مقتل نورالعین فی مشهد الحسین نقل کرده است؛ در صورتی که این دو مقتل از حیث اعتبار، ارزش بسیار پایینی داشته و مملو از مطالب جعلی میباشند.
سلطان حسین تابنده در کتاب تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا، قائل شده که امام حسین(ع) به خاطر شرائط اضطراری، حج تمتع خویش را به عُمره مفرده تبدیل کرده و از مکه خارج شد؛ اما این کلام او بر خلاف روایات شیعی است که بیان میکنند که امام حسین (ع) از ابتدا قصد عُمره مفرده داشته است.
مولوی برای بیان نکات اخلاقی در مثنوی از بعضی روایات جعلی استفاده کرده است، یکی از این موارد، روایت «هرکس پایان ماه صفر را به من بشارت بدهد، بشارت من او را به بهشت بشارت میدهم» است؛ این روایت در هیچ کدام از منابع حدیثی شیعه و سنی نیامده و این روایت نشاندهنده اعتقاد او به مذهب اهلسنت است.
غزالی صوفی متعصب، به این خاطر که جسارتی به صحابی نشود، مقتل خوانی امام حسین(ع) را حرام میدانست؛ این درحالیست که سخن او با سیره رسولخدا(ص) معارض است، زیرا ایشان در موارد مختلفی، خبر از شهادت امام حسین(ع) دادهاند.
عاشورا از منظر اهلبیت(ع) فقط دارای بُعد حزن بوده و کسانی که برای عاشورا بُعد شادی قائل شدهاند، بدون شک در اشتباه بوده و خلاف روایات معصومین(ع) نظر دادهاند، به این خاطر که معصومین(ع) روز عاشورا را روز مصیبت اهل زمین و آسمان دانستهاند.