نقد دیدگاه مولوی در مورد ماه صفر

  • 1402/06/04 - 14:24
مولوی برای بیان نکات اخلاقی در مثنوی از بعضی روایات جعلی استفاده کرده است، یکی از این موارد، روایت «هرکس پایان ماه صفر را به من بشارت بدهد، بشارت من او را به بهشت بشارت می‌دهم» است؛ این روایت در هیچ کدام از منابع حدیثی شیعه و سنی نیامده و این روایت نشان‌دهنده اعتقاد او به مذهب اهل‌سنت است.
ماه صفر

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مثنوی جلال‌الدین محمد بلخی (معروف به مولوی) حاوی اندرز‌ها، نکات اخلاقی و همچنین اشعار دلنشین و خوبی است؛ اما در این کتاب برای بیان نکات اندرزی و اخلاقی، بعضاً از داستان‌ها و روایات جعلی، نظیر داستان موسی و شبان و ...استفاده شده است. در صورتی که این شیوه بر خلاف شیوه تربیتی خداوند متعال در قرآن کریم است که برای هدایت انسان‌ها از داستان‌های واقعی استفاده می‌کند؛ قطعاً این شیوه قرآن اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.

نحوست ماه صفر یکی از اندیشه‌های خرافی در بین عوام است که برخی مانند مولوی برای تأیید اندیشه خویش، با روایت جعلی به آن استناد می‌کنند: «مَن بَشَّرَنِي بِخُرُوجِ صَفَر بَشَّرتُهُ بِالجَنةِ.»؛ «هرکس پایان ماه صفر را به من بشارت دهد، من او را به بهشت بشارت می‌دهم».

مولوی این روایت جعلی درباره ماه صفر را با تفسیری هماهنگ با ذوق

صوفیان در مثنوی بیان کرده است:

«چون صفر آید شود شاد از صفر     .....     که پس این ماه می‌سازم سفر

هر شبی تا روز زین شوق هدی‌        .....    ای رفیق راه اعلی می‌زدی

گفت هرکس که مرا مژده دهد           .....   چون صفر پای از جهان بیرون نهد

که صفر بگذشت و شد ماه ربیع         .....   مژده‌ور باشم مر او را و شفیع

گفت عکاشه صفر بگذشت و رفت     .....   گفت که جنت ترا ای شیر زفت

دیگری آمد که بگذشت آن صفر       .....    گفت عکاشه ببرد از مژده بر»[1]

هنگام تحلیل و بررسی میزان اعتبار یک روایت، سه مرحله باید مورد توجه قرار گیرد :1)منبع شناسی روایت، 2)سند روایت، 3) دلالت روایت:

1). منبع شناسی روایت:

روایت بشارت دادن به خروج از ماه صفر، در منابع حدیثی شیعه نقل نشده و فقط در برخی کتاب‌های معاصری مثل کتاب مستدرک سفينةالبحار مرحوم نمازی آمده است. افزون بر این، جناب میرداماد این روایت را در میان روایاتی که برخی از عالمان اهل‌سنت موضوع و ساختگی دانسته‌اند، آورده است، بی آنکه رد و تأییدی در خصوصش ارائه داده باشد.[2]

حدیث بشارت به خروج از ماه صفر در منابع حدیثی اهل‌سنت نیز نیامده و فقط در برخی کتاب‌های غیرحدیثی، مانند عجائب المخلوقات قزوینی... بیان شده است، باید دانست که کتاب عجائب المخلوقات، کتابی حدیثی نبوده و بیشتر به کتاب کشکول شبیه است و طبق دیدگاه کتاب شناسان شیعه و اهل‌سنت، مطالب نادرست در این کتاب وجود دارد؛ پس نمی‌توان به آن اعتماد کرد.

2)سند روایت:

باید دانست که کتاب‌هایی همچون کتاب مستدرک سفينةالبحار مرحوم نمازی از شیعه و کتاب عجائب المخلوقات قزوینی از اهل‌سنت، این روایت را مُرسل[3] نقل کرده‌اند؛ پس اعتبار این روایت در نهایت ضعف است.

3) دلالت روایت:

مولوی در این ابیات، در مقام بیان این نکته است که رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله اشتیاق زیادی به لقاءالله داشته و موقعی که ماه صفر فرا رسید، پیامبر شادمان گشت و با خود می‌گفت که پس از این ماه، به‌سوی حق سفر خواهم کرد و برای مستند کردن سخن خویش، به روایت عکّاشه که (طبق نظر محدثین جعلی و ساختگی هست) استناد کرده است.

کلام مولوی دربردارنده واقعیتی است که بعضی از طرفداران مولوی از پذیرش آن سرباز زده و آن مطلب، مذهب سنّی مولوی است؛ دکتر عبدالحسین زرین‌کوب در این‌باره می‌نویسد: «او در این شعر زمان رحلت رسول اکرم را نشان می‌دهد که طبق نظر اهل‌سنت در ماه ربیع‌الاول بوده و قید "بی‌جدل" را برای همین آورده، چون در میان اهل‌سنت اختلافی در زمان رحلت پیامبر اکرم نیست. لذا مولوی در تاریخِ رحلت، نظر مذهب خود را گفته و کاملاً با روایات شیعی در این زمینه بیگانه بوده است. زیرا مشهور در میان شیعیان این است که آن حضرت در ماه صفر از دنیا رفت».[4]

در نتیجه باید گفت که مثنوی مولوی، با وجود اینکه دارای مطالب نغز و لطیف اخلاقی است، ولی در موارد متعددی برای رسیدن به اهدافش از روایات جعلی و غیرمعتبر استفاده کرده است. مولوی با بکار بردن این روایت در مورد زمان رحلت رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، نشان می‌دهد که معتقد به مذهب اهل‌سنت بوده و پیرو مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام نیست.

پی‌نوشت:
[1]. مولوی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، دفتر چهارم.
[2]. ميرداماد، محمدباقر بن محمد، الرواشح السماوية في شرح الأحاديث الإمامية، دار الخلافة، قم، اول، 1311 ق، ص202.
[3]. مُرْسل، در اصطلاح علوم حدیث، به حديثی گفته می‌شود كه راوی آن از معصوم علیه‌السلام روايتی را نقل می‌كند؛ در حالی كه محضر معصوم را درك نكرده، اعم از اين كه واسطه‌هايی كه در سلسله سند ذكر نكرده، يك نفر باشد يا بيش تر و در سلسله سند واسطه را اصلا ذكر نكرده باشد.
[4]. زرین‌کوب، عبدالحسین، سرّ نِی، نشر علمی، ج 1، ص 398.

تولیدی

دیدگاه‌ها

با سلام و عرض ادب و احترام خیلی از علماء و محدثین بزرگ شیعه در تشیع مولانا نوشته های معتبری دارند ، مثل مرحوم محدث بزرگ شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح در تتمة المنتهی و استادش خاتم المحدثین مرحوم محدث نوری قدس الله سرهما و بسیاری از بزرگان علم و حکمت و عرفان شیعه ، و محل هجرت اجباری و زندگی در آنجا که در کودکی و فبل از فتنهٔ حملهٔ چنگیز اتفاق افتاده دلیل در تقیه زیستن و مطابق فهم و فرهنگ مردم آن زمان و مکان اثری به عظمت مثنوی معنوی سرودن که محفوظ بماند خود بهترین دلیل است با توجه به اینکه در اشعار و کلام مولانا با عظمتی که در مدح مولا امیرالمومنین علیه افضل صلوات الله یاد کرده و مدح آن حضرت را گفته که هنوز به غلو متهم می‌شود ، نویسنده منصف را بر آن میدارد که با تأمل بیشتر اظهار نظر قطعی نماید با توجه به اینکه تصوف خراسان قدیم که مولانا و پدرش و پیر او جناب شمس تبریزی به آن منسوب هستند قطعاً تصوف ایرانی شیعی است و این نزد اهل نظر روشن است. با تشکر ؛ یا علی مدد

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.