سلفیت و وهابیت
در مورد وهابیان و اشخاص مطرح آنها، از زمان پیدایش این فرقهی منحرف تاکنون الفاظ و عبارات بسیاری از سوی منتقدان بهکار رفته است، از آن میان میتوان به کلام حسین احمد مدنی از علمای بزرگ اهل سنت، اشاره کرد که محمد بن عبدالوهاب را شخصی، فاسق، ظالم، سفاک و عاصی میخواند. وهابیت فرقهای است که مؤسس آن این خصوصیات را دارد.
خوارج از مشکلآفرینترین گروههایی است که با اندکی از طرفداران خود و با بیباکی ناشی از جهل و تعصب، کجفهمی و غرور، توانست در بهترین دوران اسلام که افتخار رهبری امیرالمومنین علی (علیه السلام) را داشت، دین را به بدترین شکل ممکن از مسیر خود خارج کند. این جریان با وهابیت دارای مبانی مشترک و در اهداف اشتراک مساعی دارند.
هر انسانی موظف است که آیین و مذهب خود را بر اساس اصول محکم و متقن برگزیند تا با برخورد با شبهات و اشکالات به تزلزل نیفتند. قرآن کریم نیز ما را به تعقل در عقایدمان دعوت مینماید. اما وهابیان چون خود را از این نعمت الهی محروم کردهاند، هر روز مجبورند تکیهگاهی نو برای خود بیابند مثلا امروز با نووی هستند، فردا در مقابل او.
استفاده وهابیان از شعارهای مذهبی و توحیدی که در برخورد با مخالفان بهویژه شیعه به کارمیرود. آنها را با شعارهای همچون بدعت زدایی و جهاد با کافران و مشرکان، روحیه جهادی و در استفادهای ریاکارانه از اعتقادات مذهبی در سطح عمومی جامعه خود را مدافع اسلام و دیگر فرق اسلامی را در مقابل حقیقت و توحید قرار میدهند.
یکی از حقوقی که بر هر مسلمانی واجب است، حق سایر مسلمانان است، و از جملهی این حقوق این است که حق تکفیر مسلمان را نداریم. این، نقطهی جدایی وهابیان از مسلمانان است، که به اندک مسالهای دیگران را تکفیر کرده و از اسلام خارج میدانند. بنابراین کسی باید به این منحرفان خطاب کند، که آقایان وهابی! عقب گرد کنید تا از گمراهی رهایی یابید.
این مساله که آیا مردگان میشنوند یا نه، از دیرباز در میان تمامی ادیان مطرح بوده و در هر آیینی به نحوی خودنمایی میکند. اما در میان مسلمانان احادیث صریحی وجود دارد، که این مساله را برای تمامی حقجویان آشکار میسازد، پیامبر (ص) میفرمایند: اگر بر برادر دینیت که تو را میشناخته پس از مرگ سلام کنی، میشنود و جواب تو را میدهد.
برخی از جوانان شیعه به هر راهی متوسل میشوند، تا بتوانند خود را به میدان مبارزه مسلحانه با وهابیت و دفاع از حریم حرمهای مطهر خاندان پاک نبی اکرم برسانند، که البته ما این روحیه را ستایش میکنیم و برای آن ارزش بسیار زیادی قائلیم. اما ائمه اطهار همیشه مسئله اولویت مبارزه درجبهه بصیرت بخشی را به پیروان خود گوشزد کردهاند.
از جمله مسائلی که وهابیان از همان ابتدای پیدایش با آن مشکل داشته اند، بحث بناء بر قبور و بقعههایی است که بر قبور اولیاء الهی بنا شده است. آنها به بهانهی توحید آنها را تخریب میکنند، در حالی که اگر مراد پرستش است، که مردم با وجود قبر باز هم میتوانند چنین کنند، و اگر مراد تخریب بناهای قدیمی است که چرا قلعهها را حفظ میکنید؟
وهابیان از همان بدو تشکیل این فرقهی ضاله و جعلی، در تشخیص و تمایز قائل شدن بین اعمال مسلمانان و مشرکان، با مشکل مواجه بودند و قادر به تمییز این دو از هم نبودهاند. لذا دهها سال است که مسلمانان را به دلیل شبهات ظاهری اعمالشان با برخی اعمال مشرکان، مشرک خوانده و تکفیر میکنند. شاید برای تشخیص این تفاوت نیاز به عینک خاصی دارند.
آیه مودت، از آیاتی است که بر فضیلت اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) و موقعیت ویژه آنان دلالت دارد. تمام مفسران شیعه و جماعتی از مفسران اهل تسنن، این آیه را از فضائل اهل بیت بهشمار آوردهاند، روایات شیعه و سنی گویای آن است، که منظور از کلمه «قربی» در این آیه، چهار نفر (علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام) است.
خوب است انسان برای اعتقادی که انتخاب میکند، مبنایی صحیح و محکم در دست داشته باشد، تا با کوچکترین تردید و شبههای که به سمت او میآید، متزلزل نشده و مجبور به تغییر موضع نشود. کاری که وهابیان به آن مبتلا هستند. ایشان به جهت بی مبنایی، مدام مجبور به تغییر موضع بوده و مثل انسانی که سرگیجه دارد، به دور خود میچرخند.
سلفیان معتقدند: به فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سه قرن اول، بهترین دورانهاست، از این رو باید به سنت آنان تمسک جست. اکنون از سلفیان میپرسیم: اگر بناست به فهم و درک «سلف صالح» در سه قرن اول اسلام مراجعه شود، چرا فهم اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) که همتای قرآن هستند، میزان حق و باطل نباشد.
ابن تیمیه، اولین کسی بود که به مفهوم پردازیِ واژهی «سلف» پرداخت و آن را در معنایی به کار برد که تا آن زمان اندیشمندان اسلامی چنین معنایی را بکار نبرده بودند. ابن تیمیه، سلف را به معنای عصر صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین، معنا کرد و از این طریق منابع تشریع را از کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) و صحابه به سه قرن اول اسلام، گسترش داد.
مسالهی سماع موتی یا همان شنیدن اموات از جمله مسائلی است که تقریبا تمامی مسلمانان را در یک طرف قرار داده و وهابیان را در سمتی دیگر، در حالی که منابع بسیاری در میان اهل سنت، حاکی از این است که شنیدن اموات امری ثابت شده در دین اسلام است، ولی وهابیان با این مساله مقابله کرده و از در انکار وارد میشوند، گویی خود وهابی نمی شنود.