سلفیت و وهابیت
ابنتیمیه حرّانی زیارت قبور را به دو قسم «شرعی» و «بدعی» تقسیم کرده و مینویسد: اگر کسی به زیارت قبر برود و تنها قصد سلام دادن و دعا کردن برای میت و صاحب قبر را داشته باشد، زیارت شرعی است و اشکال ندارد، اما اگر به زیارت قبر برود و بخواهد که او را شفاعت کند، چنین زیارتی زیارت بدعی و منهی عنه و حرام است.
یکی از مسائل و موضوعات اختلافی میان مسلمانان و وهابیان، مسأله «زیارت قبر پیامبر اکرم و قبور انبیا، صالحان و عموم مسلمانان» است. ابنتیمیه با سخنان مبهم و دو پهلو خود درباره مسأله زیارت قبر نبی مکرم اسلام و تشکیک در مشروعیت و مأجور بودن کسانی که به زیارت قبر شریف آن حضرت میروند، به تشویش اذهان عمومی مسلمانان پرداخته است.
وهابیان معقتدند که عزاداری بدعت است. این در حالی است که احمد بن حنبل در کتاب مسند، حدیثی را نقل کرده که عایشه در عزای پیامبر گرامی اسلام گریه و زاری کرد و حتی به صورت خود زد. روایت به این صورت است: «وقتی رسول خدا از دنیا رفتند، سر ایشان را روی بالشتی گذاشتم. بلند شدم و به همراه زنان به سر و صورت و سینه خود میزدم.»
محمد بن عبدالوهاب همه فقهای اسلام را تکفیر کرده و میگوید: همانگونه که احبار و رهبانیان غیر خدا را میپرستیدند، فقها نیز همینگونه هستند و این فقه است که خداوند آن را شرک نامیده است و آن را ارباب غیر از خدا معرفی کرده است. همچنین وی همه متکلمین را نیز تکفیر کرده و بلکه ادعای اجماع در تکفیر متکلمین کرده است.
محمد بن عبدالوهاب: هر کس که صحابه را ناسزا گوید کافر است همچنین کسیکه گمان کند که تعدادی از صحابه مرتد شده یا فاسق شدهاند او نیز کافر است و هر کسیکه در کفر چنین شخصی شک کند او نیز کافر است. این سخن در حالی است که حضرت علی (علیه السلام) هرگز در سخنانش خوارج را کافر نشمرد در حالیکه آنان حضرت علی را تکفیر کردند.
محمد بن عبدالوهاب، همه مسلمین را که مخالف با عقاید خودش بداند، کافر میپندارد. از دیدگاه محمد بن عبدالوهاب، معتزله، اشاعره، ماتریدیه کافر هستند و تکفیر اشاعره و ماتریدیه، یعنی تکفیر همه اهل سنت؛ زیرا قریب به اتفاق اهل سنت در اعتقاد، یا اشعری هستند و یا ماتریدی. محمد بن عبدالوهاب حتی علما و فقهای مذاهب اربعه را نیز تکفیر میکند.
خداوند به عنوان خالق و ایجاد کننده جهان هستی بر آن اشراف داشته و بر آن استیلا دارد. و این همان معنایی است که عقلا با توجه به صفات باریتعالی از آن میفهمند. اعتقاد به جز این در واقع خداوند را در حد یک موجود مادی پایین آوردن و برای او حد و مرز قائل شدن است که با ذات احدیت او تناسب و سازگاری ندارد.
بحثهای زیادی در زمینه خداشناسی همواره فکر بشر را به خود مشغول داشته و در این میان دانشمندان اسلامی و پیروان ادیان ابراهیمی صحیحترین تعاریف را از وجود خداوند بیان داشتند که او را موجودی فناناپذیر و غنی و بینیاز و صاحب قدرت بیمنتها معرفی نمودند. در این میان ابن تیمیه قائل به خدای جسمانی است که حتما باید با چشم دیده شود.
وهابیان سخنان خود را در مورد ابوزرعه رازی فراموش کرده و شیعه را به غلو در حق امامان خود متهم میکنند. یکی از مصادیق بارز و روشن غلو، اعتقادات و سخنان وهابیان در مورد ابوزرعه رازی است. از جمله اینکه ابوالعباس مرادی میگوید: ابوزرعه را در خواب دیدم و از وضعیت وی پرسیدم. پاسخ داد: خداوند را ملاقات کردم.
اعتقاد به وجود خداوند به عنوان یک نیاز فطری در بین افراد بشر همواره بوده به گونهای که هممگان برای اتکای خود به دنبال آن نیروی فوق بشری میگشتند و از این رو کسانی که از آموزههای دینی فاصله گرفتند در پیدایش و شناخت معبود راه را به خطا رفتند. نم.نه آن وهابیت سردمدار وهابیت است که خداوند را یک موجود جسمانی میداند.
وهابیان سخنان خود را در مورد ابوزرعه رازی فراموش کرده و شیعه را به غلو در حق امامان خود متهم میکنند. یکی از مصادیق بارز و روشن غلو، سخنان وهابیان در مورد ابوزرعه رازی است. از جمله اینکه میگویند حضرت خضر نبی به ابوزرعه گفته: ای ابوزرعه! در آینده به جایگاه بزرگ و رفیعی خواهی رسید، اما توصیه میکنم از رفت و آمد با امرا بپرهیز.
وهابیان سخنان خود را در مورد ابوزرعه رازی فراموش کرده و شیعه را به غلو در حق امامان خود متهم میکنند. یکی از مصادیق بارز غلو، سخنان وهابیان در مورد ابوزرعه است. از جمله اینکه میگویند: ابراهیم بن حرب عسکری، ابوزرعه را در خواب میبیند. ابوزرعه در آسمان چهارم مشغول نماز است و ملائکه به او اقتدا کرده و پشت سر او نماز میخوانند.
وهابیان سخنان خود را در مورد ابوزرعه رازی فراموش کرده و شیعه را به غلو در حق امامان خود متهم میکنند. از جمله اینکه میگویند محمد بن مسلم بن واره ابوزرعه رازی را در خواب دید و از وضعیت او سؤال کرد. ابوزرعه پس از حمد خدا پاسخ داد: خداوند به ملائکه دستور داد من را در بهشت نزد سفیان ثوری، مالک و احمد بن حنبل ببرند.
یکی از خصوصیات وهابیان به پیروی محمد بن عبدالوهاب، تکفیر است. محمد بن عبدالوهاب میگوید: «قبل از من هیچکس معنای توحید را نفهمیده است و هر عالمی که بگوید من معنای لا اله الا الله را فهمیدهام یا معنای اسلام را شناختهام، دروغ میگوید و امر را بر مردم مشتبه کرده است و خودش را به چیزی نسبت داده است که در او نیست.»