غلو در ارتباط حضرت خضر با ابوزرعه
وهابیان سخنان خود را در مورد ابوزرعه رازی فراموش کرده و شیعه را به غلو در حق امامان خود متهم میکنند. یکی از مصادیق بارز و روشن غلو، اعتقادات و سخنان وهابیان در مورد ابوزرعه رازی است.
یکی از نزدیکان ابوزرعه رازی به نقل از ابوزرعه میگوید: در دوران جوانی صبح زود برای یادگیری حدیث از منزل خارج شده و در جلسات علمای حدیث حاضر میشدیم. در یکی از روزها هنگام رفتن به جلسه درس و یادگیری حدیث، در میان راه با پیرمردی که ریشهایش را حنا زده بود، برخورد کردم. پیرمرد به من سلام کرد. من نیزجواب سلامش را دادم. پیرمرد مرا خطاب کرده و گفت: ای ابوزرعه! در آینده به جایگاه بزرگ و رفیعی خواهی رسید، اما توصیه میکنم از رفت و آمد با امرا بپرهیز. من نیز توصیه او را شنیدم و از هم جدا شدیم. سالهای زیادی از این ماجرا گذشت. من به دوران پیری رسیده بودم و توصیه آن پیرمرد را نیز فراموش کرده بودم. روزی صبح زود برای مطرح کردن مشکلی، راهی خانه یکی از امرا شدم. ناگهان در مکانی که سالها قبل پیرمرد را دیده بودم، با همان پیرمرد مواجه شدم. پیرمرد در حالیکه عصبانیت و ناراحتی در چهرهاش موج میزد، به من سلام کرده و گفت: مگر تو را از رفت و آمد با امرا نهی نکردم؟ پیرمرد پس از گفتن این جمله، از من روی گردانده و غایب شد. هر چه نگاه کردم، چیزی ندیدم. مثل اینکه زمین دهن باز کرده و او را بلعیده بود. به دلم خطور کرد که این پیرمرد حضرت خضر (علیهالسّلام) بود. از وسط راه برگشتم و از آن زمان به بعد رفت و آمد خود با امرا را قطع کردم.[1]
پینوشت:
[1]. تاریخ دمشق الکبیر، ابن عساکر دمشقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 40، ص 24.
افزودن نظر جدید