تصوف
یکی از ابزارهایی که دشمنان برای تغییر در اسلام استفاده کردند، حمایت از تصوف و دراویش بوده است. زیرا دشمنان اسلام به دنبال اسلامی هستند که سیاست در آن نقشی نداشته باشد و از این نظر، تصوف بهترین گزینه است. چراکه با شعار انزواگزینی از زیر بار مسئولیتهای اجتماعی، سیاسی و عمل به وظایف خویش در برابر دیگر مسلمانان و مقابله با دشمنان اسلام شانه خالی میکنند.
اقطاب دراویش گنابادی ادعا میکنند که جنید بغدادی نائب امام زمان (عج) برای دستگیری و گرفتن بیعت در غیبت کبری بوده است ولی نورعلی تابنده نهتنها او را نائب امام زمان (عج) بلکه او را یکی از نواب اربعه معرفی میکند. اما مصطفی آزمایش درست برخلاف همه اقطاب این فرقه خصوصا نورعلی تابنده، بحث نیابت خاصه را تمام شده میداند و به نوعی نیابت جنید بغدادی از امام زمان (عج) را منکر میشود.
اکثر اقطاب دراویش گنابادی در پی اثبات نیابت خاصه برای جنید بغدادی هستند و مدعی اند که مسئله دستگیری بعد از امام زمان (عج) به جنید بغدادی رسیده است و جنید نیز به نیابت از حضرت مهدی (عج) و با اجازه ایشان، نوابی برای هدایت مردم در امور طریقت انتخاب کرده است. ولی مصطفی آزمایش از مشایخ این فرقه، برعکس همه اقطاب سخن گفته و می گوید مسئله نیابت خاصه در عصر غیبت کبری تمام شده است.
درحالی از مصطفی آزمایش شیخ مأذون فرقه دراویش گنابادی بهعنوان یکی از عالمترین و باسوادترین مشایخ این فرقه نام میبرند و او را مفسر قرآن میدانند که در یک سخنرانی گافها و اشتباهات عجیبی داشت و روایت عمربن حنظله را که از امام صادق (ع) است به اشتباه به امام حسین (ع) نسبت داد. وی در اشتباهی دیگر مدعی میشود که امام سجاد (ع) نیز نصی برای امامت خویش نداشت.
درحالی محمد اسماعیل صلاحی در سالگرد وفات محمدکاظم تنباکوفروش اصفهانی ملقب به سعادت علیشاه وی را قطبی عالم و دانشمند و مسلط به ادبیات عرب معرفی میکند که صاحب رساله سعادتیه در کتاب خود، چندین بار سعادت علیشاه را شخصی عامی و بیسواد معرفی میکند که رقبای وی در جانشینی رحمت علیشاه همین بیسوادی وی را بهانه قرار داده بودند.
اقطاب صوفیه گدایی را امری واجب برای مریدان خویش بهشمار می آوردند، چراکه آن را وسیلهای برای تهذیب نفس و خارج کردن طمع دنیا از دل می دانستند.اقطابی که مریدان خویش را برای قطع طمع دنیایی به گدایی وادار میکردند و برخی از آنها از همین راه، ثروتمند شدند، اگرچه گیرنده خوبی بودند ولی برخی از آنها دست دهندهای خوبی نداشتند و نهایت خساست را نسبت به مریدان خویش به خرج میدانند.
یکی از رسوم صوفیان که در متصوفه قدیم بسیار رایج بوده، گدایی است. درحالی که دراویش و بزرگان صوفیه، فقر را افتخاری برای خود و وسیلهای برای سیروسلوک الیالله میدانستند، شاهد آن هستیم که به یکباره برخی از اقطاب فرقه دراویش گنابادی حاضر به تحمل فقرا در جمع خود نیستند و حتی از جمع آوری کمک برای نیازمندان در مجالس خویش ممانعت میکنند.
مصطفی آزمایش شیخ ماذون فرقه گنابادی در سخنای مدعی شد که حتی امام سجاد (ع) نیز برای امامت خویش نصی نداشت. لذا مجبور شد در مجادلهای که با محمد بن حنفیه داشت، کار را به محاکمه با حجرالاسود بکشاند. درحالیکه امامت یک مقام الهی و منصب ربانی است، مسئولیت اعطاء آن تنها بهدست خداوند متعال است و ادله و نصوص فراوانی بر امامت امام سجاد (ع) وارد شده است.
هنوز هم هستند دراویشی که از روزگار خوشی که در سلطنت ستمشاهی داشتند میگویند و هنوز هم به آنها اظهار ارادت می کنند. صلاحی بارها در سخنان خویش شاه را اعلیحضرت خوانده و در جدیدترین صحبت خویش به دنبال تطهیر چهره ضد دین رضاخان بوده و مدعی است که کتاب پند صالح به سفارش رضاخان نوشته شده است! درحالی که بی دینی رضاخان شهره آفاق است.
مصطفی آزمایش شیخ دراویش گنابادی ادعا میکند که نورعلی تابنده اختیار و اراده کافی برای انتخاب جانشین را نداشته است، لذا فرمانهای ایشان را نمیتوان نص صحیحی دانست. وی این مسئله را به مسئله ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) و غیبت امام زمان (عج) تشبیه و مقایسه کرده و به نوعی حکومت اموی و عباسی را به حکومت فعلی ایران تشبیه کرده است.
برخی از آداب و رسوم تصوف هیچگاه در اسلام نبوده و ریشه در ادیان و مذاهب غیر اسلامی دارد. بهعنوان مثال برخی تصوف را زایید افکار ادیان ایرانی همانند آیین مانی و برخی دیگر صوفیه را برگرفته از آیین هندی و برخی دیگر از محققین آداب و رسوم تصوف را زاییده افکار نوافلاطونی یا مسیحیت دانستهاند.
تصوف، به عنوان یکی از انحرافات جدی در امت اسلام، دوران پر فراز و نشیبی را طی نموده است. اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان رهبران الهی از همان ابتدای تشکیل این جریان، به مخالفت با آن پرداختند.این انحراف، از بین اهل سنت آغاز گردید و تقریباً تا قرنها در بین شیعیان جایگاهی نداشت و همه بزرگان صوفیه از اهل سنت بودند.
برخی معتقدند که زهد افراطی برخی از مسلمانان و صحابه پیامبر (ص) باعث پیدایش تصوف شده است. درحالیکه حضرت، مسلمین را از استغراق در ریاضت و گرایش به رهبانیت منع میکردند. درواقع متصوفه برای اینکه بتوانند به رفتار و عقاید خود اعتبار بخشند و به تصوف هویت و اعتبار دهند، دست به تاریخسازی برای خود زده و منشأ خود را تا زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) رساندهاند.
برخی معتقدند که صوفی لقب است برای گروهی خاص و اشتقاق عربی ندارد. برخی دیگر همچون ابوریحان بیرونی و رضا علیشاه قائلاند کلمه صوفی از Soph که یونانی است، گرفته شده و به معنای حکمت و دانش است. اما قول مشهور این است که واژه صوفی از صوف به معنای پشم گرفته شده است چون صوفیان اولیه لباسهای پشمینه میپوشیدند.