نوشتن کتاب عرفانی برای رضا شاه

  • 1400/06/15 - 09:39
هنوز هم هستند دراویشی که از روزگار خوشی که در سلطنت ستم‌شاهی داشتند می‌گویند و هنوز هم به آنها اظهار ارادت می کنند. صلاحی بارها در سخنان خویش شاه را اعلیحضرت خوانده و در جدیدترین صحبت خویش به دنبال تطهیر چهره ضد دین رضاخان بوده و مدعی است که کتاب پند صالح به سفارش رضاخان نوشته شده است! درحالی که بی دینی رضاخان شهره آفاق است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه صوفیه گنابادیه همواره ارادت ویژه‌ای به خاندان پهلوی داشتند و در همان زمان نیز همراه و هم سو با آن‌ها عمل می‌کردند. سلطان حسین تابنده، درست در زمانی که کثیری از جوانان و علماء در زندان‌های مخوف ساواک شکنجه می‌شدند؛ در خانقاه بیدخت، سالروز تولد و تاج‌گذاری شاه منحوس را جشن می‌گرفت و برای وی مراسم دعا بر پا می‌کرد! [1] وی حتی مخالف برخورد با شاه و حکومت طاغوت بود و علما و روحانیون را از این امر باز می‌داشت. او در یکی از کتاب‌های خود می‌نویسد: «هر جامعه که از اطاعت بزرگان و قائدین خود، خواه دینی و خواه سیاسی سرپیچی کند مخذول و منکوب است.» [2]

هنوز هم هستند دراویشی که از روزگار خوشی که در سلطنت ستم‌شاهی داشتند می‌گویند. چنانچه نورعلی تابنده در سخنرانی خود می‌گوید: «بدگویی از نظام قبل (شاهنشاهی) نشود زیرا در آن نظام احترامات ما حفظ شد!» [3] حتی دراویشی مثل محمد اسماعیل صلاحی هم که عمرش به دوران پهلوی قد نمی‌دهد هم بارها در سخنانش به خاندان پهلوی اظهار ارادت و وفاداری کرده و نه‌تنها چندین بار از واژه "اعلیحضرت" برای شاه استفاده کرده، بلکه بعد از نام بردن از شاه از واژه "اعلی الله مقامه" نیز استفاده کرده است، تا نشان دهد که دراویش فرقه گنابادی هنوز هم به دنبال کاسه لیسی سلطنت ستم‌شاهی هستند.

محمد اسماعیل صلاحی در جدیدترین صحبت خود برای خوش‌خدمتی به خاندان پهلوی به دنبال تطهیر چهره منفور و ضد دین رضاشاه بوده و می‌گوید: «کتاب رساله پند صالح به سفارش مرحوم رضاشاه نوشته شده است رضاشاه خواسته بود که یک کتاب مختصری که معرفی کند دستورالعمل عرفانی را. بنابراین صالح علیشاه برحسب این درخواست لازم دیدند که کتاب پند صالح را بنویسند.» در حالی صلاحی مدعی است که علت نوشتن کتاب پند صالح، درخواست رضاشاه از صالح علیشاه برای نوشتن توصیه‌ای عرفانی بوده است، که بی‌دینی و دین‌ستیزی رضاشاه شهره آفاق است.

یکی از ویژگی‌های مهمی که در ارتباط با حکومت رضاخان، همواره موردتوجه همگان و به‌ویژه قشر دین‌دار جامعه می‌باشد، مسئله «دین‌ستیزی» رضاخان می‌باشد که به‌عنوان یک پدیده سازمان یافته و عریان، از جانب یک حکومت، امری غیر مسبوق به سابقه بود و به همین دلیل، این ویژگی را می‌توان ویژگی شاخص حکومت رضاخانی دانست. البته رضاخان پیش از رسیدن به قدرت، به‌شدت تظاهر به دین‌داری کرده و حتی در مراسم مذهبی و عزاداری حاضر می‌شد؛ این رفتار او تا هنگامی‌که به تاج‌وتخت سلطنت دست‌یافت همچنان ادامه داشت. با تثبیت قدرت رضاخان، آرام‌آرام سیاست‌های ضدمذهبی وی به اجرا درآمد. از این زمان به بعد رضاشاه که تجددگرایی و تضعیف ارزش‌های دینی را سرلوحه برنامه‌های خود قرار داده بود، طی اقداماتی، مخالفت عملی خود را با اسلام و فرهنگ و سنن اسلامی جامعه آغاز کرد.

ازجمله این اقدامات، می‌توان به مقابله با روحانیون، ایجاد وابستگی فرهنگی، سوق دادن اجتماع به سمت غرب، رواج فساد در جامعه ایرانی، حضور روزافزون میسیون‌های مذهبی، تأسیس مدارس جدید به سبک غربی، تأسیس کانون‌ها و انجمن‌های روشنفکری، تغییر نظام آموزشی، اجباری کردن استفاده از کلاه شاپو، صدور قانون متحدالشکل کردن البسه، و سرانجام کشف حجاب بانوان و ترویج بی‌قیدی در میان زنان، جلوگیری از حضور زنان باحجاب در پارک‌ها، سینماها، تئاترها، هتل‌ها و سایر مراکز عمومی و خالی کردن دادگستری، اوقاف و مراکز آموزشی از روحانیون و منع سراسری عزاداری و روضه خوانی سیدالشهدا اشاره کرد. [4] حال با این اوصاف و این وضعیت بی‌دینی رضاخان چطور می‌توان تصور کرد که رضاخان به دنبال سلوک الی الله و عرفان و متون عرفانی بوده، درحالی‌که بی‌دینی او در بین تمام شاهان ایران مسبوق به سابقه نبوده است.

پی‌نوشت:
[1]. مدنی، محمد، در خانقاه بیدخت چه می‌گذرد، نشر راه نیکان، تهران، 1391، ص 150
[2]. تابنده گنابادی، سلطان حسین (رضا علیشاه)، تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا، نشر حقیقت، تهران، چاپ سحاب، ص 225
[3]. سخنرانی نورعلی تابنده، 21 / 11 / 1396
[4]. سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: ۴۳۲۲

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.