تصوف
برخی از مردم از این جمله علامه حسن زاده که می گوید: «الهی شکرت که از تقلید رستم و به تحقیق پیوستم» برداشت درستی نداشته و گمان کردند که تقلید کار درستی نیست. درحالی که این سخن علامه حسن زاد آملی و این گونه سخنان از عرفای شیعه دارای تفسیر و تاویلات خاصی است و سخن ایشان در جهت تقبیح و تحقیر مسئله تقلید نیست. بلکه نشان دهنده گذر از مرحله ای و رفتن به مرحله بالاتر دارد.
منافقینی که چشم دیدن همگرایی بین کشاورزان اصفهان و مسئولین را نداشتند، با فراخوان در شبکه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی توانستند عده محدودی را برای التهاب آفرینی و اغتشاش به سطح رودخانه زاینده رود بکشند. دراویش گنابادی که سابقه زیادی در اغتشاشات گذشته داشتند نیز خبر حضور آنها در این اغتشاش و حمایت و پشتیبانی آنها از اغتشاش گران در شبکه های اجتماعی و پیام رسان منتشر شد.
قطب دراویش گنابادی برای اینکه بتواند ادعای داشتن مقام ولایت و امامت خود را ثابت کند با سوء استفاده از حدیثی از امام کاظم (ع) در کتاب کافی، ادعا می کند که امامت به دوازده نفر ختم نمی شود. حال آنکه این حدیث هیچگونه منافاتی با منحصر بودن امامت در دوازده نفر از اهل بیت (ع) ندارد و مرحوم کلینی در همین کتاب، به منحصر بودن امامت در دوازده نفر اشاره کرده است.
محمد اسماعیل صلاحی که خود را امام حاضر و ظاهر معرفی کرده بود، برای اثبات این ادعای خود نسبت دروغ و ناروایی را متوجه مذهب تشیع کرد. وی ادعا کرد که مقام و جایگاه امامت به دوازده نفر ختم نمی شود و روایات در این مورد فقط در اهل سنت و به خلفای آنها اطلاق شده و سالها و قرنها بعد جزء عقاید شیعه قرار گرفته است.
محمد اسماعیل صلاحی قطب دراویش گنابادی برای اینکه مقام امامت و ولایت را برای خود و دیگر اقطاب این فرقه ثابت کند، به هر سخن دروغ، خلاف واقع و متضاد و متناقضی دست می زند. صلاحی ادعا می کند که امامت منحصر در 12 امام نیست و تا سالها روایات آن فقط در اهل سنت بوده و بعدا در سیر تغییر و تحولات شیعه در عقاید شیعه گنجانده شده است
در بین تعاریف و دیدگاه هایی که درباره وحدت وجود است، بیشترین نقد متوجه وحدت وجود صوفیانه است که مفاسد زیادی از جمله تأیید گوساله پرستی، ماه و خورشید و سنگ و چوب و بت پرستی است. همچنین اسقاط تکلیف از صوفیان و اعتقاد به جبرگرایی از جمله مهم ترین مفاسد اعتقاد به وحدت وجود صوفیانه مورد نظر ابن عربی است.
صوفیه معتقد است؛ عارف کسی است که خدا را در اشیاء و بلکه در هر شیئ میبیند. در و دیوار و زمین و آسمان همه خدا هستند. گوساله پرستی هم خدا پرستی است. زیر سؤال رفتن رسالت پیامبران الهی از جمله مفاسد نظریه وحدت وجود صوفیانه ابن عربی است که علامه جعفری آن را مخالف روش انبیاء می داند.
محمد اسماعیل صلاحی ادعای امامت خود را مسئله ای شخصی نمی داند و معتقد است که طبق فرهنگ، عقاید و روایات، سلسله امامت به 12 نفر ختم نمی شود و این سخن را به کتاب مکتب در فرآیند تکامل نسبت می دهد. اما این مسئله نه جزء مسلمات شیعه، بلکه جزء مسلمات برخی از فرقه های صوفیه است و مستند کردن این ادعا به نویسنده این کتاب دروغ محض است.
صلاحی قطب خود خوانده دراویش گنابادی که چند روز پیش ادله ای برای ادعای امامت خود ذکر کرده بود وقتی با نقد و روشنگری ما روبرو شد به این مسئله واکنش نشان داد و نه تنها ادعای امامت خود را تکذیب نکرد بلکه برای آن دلایلی از جمله اینکه امامت منحصر در 12 نفر نیست را ذکر کرد.
همواره تصوف و حمایت از آن ازجمله ابزارهای دشمنان اسلام برای ایجاد تغییر در ماهیت دین و استحاله اسلام بوده است. نویسنده و تحلیلگر غربی فاش میکند که یکی از هفت هدف دنیای غرب برای موفق شدن در دنیای اسلام، کمک به بازگشت تصوف به این جوامع است. زیرا دشمنان اسلام به دنبال اسلامی هستند که سیاست در آن نقشی نداشته باشد و از این نظر، تصوف بهترین گزینه است.
بی توجهی به سیاست، اصلی انکار ناپذیر در تصوف بود که به تدریج به ورطه فراموشی سپرده شد و صوفیان به مناصب سیاسی و مملکتی روی آوردند. کما اینکه صوفیان در قاره آفریقا بعضاً از جایگاه اجتماعی و سیاسی ویژه ای برخوردار هستند. فرقه سنوسیه یکی از فرقه های متأثر از سلفیت و مورد حمایت وهابیت است که رنگ و بوی سلفی به خودگرفته اند.
محمد اسماعیل صلاحی از مدعیان قطبیت در فرقه دراویش گنابادی با خلط دو موضوع متفاوت، یعنی عرفان و تصوف مدعی است که تنها راه شناخت اسلام، عرفان و تصوف است. وی نامه حضرت امام خمینی (ره) به گورباچف و نام بردن از ابن عربی را به عنوان شاهد مدعای خویش ذکر کرده است.
محمد اسماعیل صلاحی که خود را قطب برحق دراویش گنابادی میداند سرّی را که قرنها و سالها اقطاب و بزرگان دراویش گنابادی آن را در خفا و در مجالس خصوصی به مریدان خویش القاء کرده اند را در ملأ عام مطرح کرده و آن را فریاد میزند. وی در آخرین صحبت خود ادعای امامت کرده و از آن تعبیر به امام ظاهر کرده و برای آن دو دلیل نقلی و عقلی می آورد.
محمد اسماعیل صلاحی درویش متکبر و پرادعایی که بعد از مرگ نورعلی تابنده ادعای جانشینی و قطبیت در این فرقه را دارد، قطب را واسطه بین خداوند متعال و خلق او میداند و این مسئله را یک امر منطقی میداند و به استناد آیه "لقد وصلنا لهم القول" خود را امام ظاهر معرفی میکند!!!