معرفی اسلام به گورباچف توسط امام خمینی (ره)

  • 1400/08/23 - 13:29
محمد اسماعیل صلاحی از مدعیان قطبیت در فرقه دراویش گنابادی با خلط دو موضوع متفاوت، یعنی عرفان و تصوف مدعی است که تنها راه شناخت اسلام، عرفان و تصوف است. وی نامه حضرت امام خمینی (ره) به گورباچف و نام بردن از ابن عربی را به عنوان شاهد مدعای خویش ذکر کرده است.
معرفی اسلام به گورباچف توسط امام خمینی (ره)

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بزرگان صوفیه در سخنان خود همواره از تصوف به عنوان اصل و اساس دین سخن گفته و تعبیرات مختلفی درباره آن بکار برده اند. محمد اسماعیل صلاحی از مدعیان قطبیت در فرقه دراویش گنابادی با خلط دو موضوع متفاوت یعنی عرفان و تصوف، مدعی است که تنها راه شناخت اسلام، عرفان و تصوف است.

وی نامه حضرت امام خمینی (ره) به گورباچف و نام بردن از ابن عربی را به عنوان شاهد مدعای خویش ذکر کرده و می گوید: «اگر بخواهید اسلام را به کسانی که خارج از دایره اسلام هستند بشناسانید، نمی توانید با لمعتین، رساله، مکاسب، فقه و اصول بشناسانید. بلکه باید عصاره دین که همان عرفان است را به دیگران بشناسانید. تصوف را بشناسانید. به همین خاطر بود که آقای خمینی (ره) در نامه ای که به گورباچف نوشتن و او را دعوت به اسلام کردند، نگفتند؛ که بروید مثلاً رساله یا مکاسب بخوانید یا بیاید در حوزه لمعتین بخوانید. فرمودند به کتاب های نظیر محی الدین عربی یا ملاعبدالرزاق کاشانی رجوع کنید.» [1]

به علل مختلف ادعا و شاهد ادعای صلاحی باطل است. اولاً این ادعا که تنها راه شناخت اسلام، عرفان و تصوف است، امری باطل است. زیرا معرفی اسلام برای انسانها گروهها و اقشار مختلف مردم به فراخور موقعیت اجتماعی و حتی جغرافیایی و... باید متفاوت باشد.

کما اینکه هیچ گاه انبیاء و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) همانطور که مردم کشورهای مختلف را به یک شکل به اسلام دعوت نکردند و نوع دعوت پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) در دعوت از پادشاهان دیگر کشورها همیشه متفاوت بوده و هر یک را به طریقی و با ادبیات و سخنان متفاوتی به اسلام دعوت کردند.

ثانیاً معرفی اسلام به گورباچف توسط حضرت امام خمینی (ره) از راه تصوف و معرفی تصوف نبوده است. چون گورباچف جهان بینی مادی داشت و مادیگرا بود، لذا حضرت امام خمینی از راه عقل سعی در تببین جهان بینی الهی در مقابل جهان بینی مادی داشت.   

حضرت امام در بخشی از این نامه می فرماید: «آقاى گورباچف وقتى از گلدسته‌ هاى مساجد بعضى از جمهوری هاى شما پس از هفتاد سال بانگ «اللَّه اکبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمى مرتبت (صلى‌اللَّه علیه و آله و سلم) به گوش رسید، تمامى طرفداران اسلام ناب محمدى (صلی‌الله علیه و آله) را از شوق به گریه انداخت. لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهان بینى مادى و الهى بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهان بینى خویش را «حس» دانسته و چیزى را که محسوس نباشد از قلمرو علم بیرون مى‌دانند و هستى را همتاى ماده دانسته و چیزى را که ماده ندارد موجود نمى‌ دانند. قهراً جهان غیب، مانند وجود خداوند تعالى و وحى و نبوت و قیامت، را یکسره افسانه مى‌ دانند. در حالى که معیار شناخت در جهان بینى الهى اعم از «حس و عقل» مى ‌باشد و چیزى که معقول باشد داخل در قلمرو علم مى ‌باشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستى اعم از غیب و شهادت است و چیزى که ماده ندارد، مى ‌تواند موجود باشد. همان‌طور که موجود مادى به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسى نیز به شناخت عقلى متکى است.» [2]

بنابراین حضرت امام (ره) گورباچف را دعوت به عقل و علوم عقلی می کند و در آخر می ‌فرمایند که با پذیرش مبدأ و معاد، به معنویت خواهید رسید. لذا برای این کار از علوم عقلی همچون فلسفه کمک می گیرد و ایشان را به مطالعه کتب بزرگانی همچون فارابی، ابوعلی سینا، سهروردی، ملاصدرا و ابن عربی دعوت می‌ کند. در نتیجه می‌ بینیم که حضرت امام (ره) از تصوف برای معرفی اسلام استفاده نکرده و از فلسفه و علوم عقلی استفاده کرده است.

ثالثاً صوفیان گنابادی به هر وجهی تلاش می کنند از این نامه به نفع خود سود ببرند و فقط از ابن عربی به عنوان شاهد مثال امام (ره) نامی برند، درحالی که امام (ره) از ابن عربی به تنهایی نام نبرده و اتفاقاً ابن عربی آخرین نفری است که نام او توسط حضرت امام (ره) برده می شود. صلاحی نیز ادعا می کند که نام ملاعبدالرزاق کاشانی هم در این نامه آمده است،. درحالی که این یک ادعای دروغ است و نام ملاعبدالرزاق کاشانی در این نامه اصلاً نیامده است.

 پی نوشت:
[1]. صفحه شخصی محمد اسماعیل صلاحی در فضای مجازی، 16 / 8 / 1400
[2]. موسوی (امام خمینی)، روح الله، صحیفه امام،مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى‏، تهران، ج 21، ص 22

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.