غصب خلافت
چرا بعد از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، مردم امیرالمومنین علیهالسلام را خانهنشین کردند؟ پاسخ را ببینید و انتشار دهید.
یکی از شبهاتی که از سوی مفتیان وهابی مطرح شده، تعاملات و مساعدتهای امیرالمؤمنین (ع) به خلفای سه گانه اهل سنت است. وهابیون با استناد به روایتی از منابع شیعه ادعا می کنند، بارها امیرالمؤمنین (ع) به خلفای سه گانه یاری میرسانند و این دلیل بر قانونی و شرعی بودن خلافت آنان است؛ در پاسخ گفته میشود، یکی از وظایف امام راهنمایی و کمک رسانی به مسلمانانی است که حاکم غاصب بر آنان حکومت دارد.
یکی از شبهاتی که از سوی مفتیان وهابی مطرح شده، تعاملات و مساعدتهای امیرالمؤمنین (ع) به خلفای سه گانه اهل سنت است. وهابیون با استناد به روایاتی از منابع شیعه ادعا می کنند، بارها امیرالمؤمنین (ع) به خلفای سه گانه یاری رسادند و این دلیل بر قانونی و شرعی بودن خلافت آنان است که در پاسخ گفته میشود، یکی از وظایف امام (ع) راهنمایی و کمک رسانی به مسلمانانی است که حاکم غاصب بر آنان حکومت دارد.
وهابیون با ایجاد شبهاتی پیرامون فدک، ادعا میکنند، اگر فدک حق مسلم حضرت زهرا (س) بود، چرا امیرالمؤمنین (ع) در باز پسگیری آن حقوق، حضرت زهرا (س) را یاری نکردند. این درحالی است که قطعاً دفاع صورت گرفته، اما علمای اهل سنت از نقل و بیان اعتراض و شکایت امیرالمؤمنین (ع) نسبت به فدک در کتابهای خود چشمپوشی کردهاند که غصب خلافت مشخص نشود.
اگر در منابع تاریخی و روایی اهل سنت بررسی شود، قطعاً به اقرار خلفای اهل سنت در برتری سیاسی و تصدی خلافت ظاهری امیرالمومنین علی (علیهالسلام) اذعان شده است. عمر بن خطاب در روزهای پایانی عمر خود، به برتری امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) اشاره میکند، اما اکراه او از معرفی حضرت به عنوان خلیفه بعدی مسلمین، سبب میشود تا دیگران خلیفه شوند.
تفاوتی که میان حکومت انبیای الهی و جانشینان آنان در رفاه اجتماعی و معیشت مردم، با حکومتهای غیر الهی وجود دارد، سبب شده تا فقر و ناعدالتیهای اجتماعی و مشکلات اساسی برای مردم در حکومتهای غیرالهی، ایجاد شود. اگر امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بعد از شهادت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به خلافت رسیده بودند، رفاه و خدمات اجتماعی به طور مساوی شامل همه مردم عالم میشد.
مفتیهای وهابی با تهمت به شیعیان، امامت موروثی را همانند سلطنت معرفی میکنند و قائلند اگر خلافت موروثی باشد، همانند سلطنت از پدر به پسر انتقال داده میشود. این سخنان جاهلانه در حالی است که قرآن کریم مصادیقی از انتقال رسالت از پدر به فرزندان و یا از برادر به برادر دیگر را بیان کرده است. امامت و خلافت نیز امری الهی است و بشر در نصب و عزل هیچ نقشی ندارد.
تاریخ گواهی میدهد، دوران کوتاه خلافت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)، برکات زیادی برای مسلمانان داشت. انتخاب استانداران متدین و حاکمان عادل برای مناطق مختلف در سرزمین اسلامی، از جمله برکات حکومت کوتاه حضرت علی (عیلهالسلام) است.
علم الهی، به عنوان یکی از ویژگیهای مهم برای حاکم اسلامی تلقی میشود و به عنوان شاخصه اساسی در حاکمان الهی موجود بوده است. یکی از نشانههای انبیا و اوصیای آنان، علم بوده است. اگر خلافت از ابتدا به امیرالمومنین علی (علیهالسلام) رسیده بود و این امر از مجرای آن خارج نشده بود، در زمینه علمی چه پیشرفتهایی حاصل میشد.
مدارای امیرالمومنین علی (علیهالسلام) با جریان فتنه و عاملان غصب خلافت، نه از روی ترس و نه تأیید و موافقت با اعمال آنان بوده است، بلکه هیچگاه سکوتی صورت نگرفت و امیرالمومنین (علیهالسلام) بر اساس مصلحت حفظ اسلام و نگاه داشتن دین مبین، مجبور به مدارا شدند.
خطبه سوم نهج البلاغه که به خطبه شقشقیه معروف است، مشتمل بر شکایت امام علی (علیهالسلام) در مورد خلافت و صبر امام در برابر از دست رفتن آن و سپس بیعت مردم با او است. آن حضرت در این خطبه میفرماید: به خدا سوگند! ابوبکر رداى خلافت را بر تن کرد، در حالیکه خوب مىدانست، من در گردش حکومت اسلامى، همچون محور سنگهاى آسیابم.
واقعهی غدیر مهمترین اتفاق بعد از مبعث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است. باید گفت علت این امر مهم، ثمرهی رسالت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است، یعنی امامت و خلافت امتداد مسیر رسالت است که عدهای با غصب مقام خلافت، امت را از مسیر هدایت منحرف کردند. در اینجا یک سوال پیش میآید؛ آیا امیرالمومنین (علیهالسلام) از حق خود دفاع کردند؟
باید توجه داشت که موضوع امامت با قضیه حکومت جدا است؛ چون امامت یک منصب خداوندی است؛ ولی حکومت یکی از شئونات امامت است؛ پس هر کسی را که خداوند او را به این مقام والا نصب کند، امام است؛ چه مردم بخواهند و یا نخواهند، اراده مردم در تعین امام هیچگونه نقشی ندارد؛ همانگونه که در تعیین پیامبر نیز نقشی ندارد.
یکی از دستاوردهای ظاهری خلفا با کنار زدن امیرالمؤمنین از خلافت، رسیدن به خلافت و مدتها حکومت بر مردم بود. «حب ریاست یا جاهطلبی»، از امیال دیگر در انسان شدیدتر و ضرر آن بیشتر است، و آخرین چیزی است که از دل انسان خارج میشود؛ ریاستطلبان برای رسیدن به ریاست، حاضرند از دنیا و مال و دین خود بگذرند.