عکس
زرندی شافعی از علمای اهل سنت در کتاب نظم دررالسمطین روایت کرده که مردی نامهای به دست امام حسن (علیهالسلام) داد که در آن حاجت خود را نوشته بود.
حسن بصری از افراد مؤثر در تبیین تفکر "اعتذار ابلیس" در تصوف است. وی با تباری نصرانی، منقولات اشخاصی چون کعب الاحبار و وهب بن منبه و عبدالله بن سلام را در روایات و آثار خود نشر میداد و حتی در تفسیر قرآن، از بیان اقوال اهل کتاب و اسرائیلیات روی گردان نبود.
از عایشه نقل شده است كه رسول خدا زياد از خديجه ياد میكرد، من گفتم: چقدر زياد از خديجه ياد میكنی؛ خداوند به جای خديجه كه پيرزن بیدندان بود و در زمانهای گذشته هلاك شده، (بهتر از او) را به تو داده است؛ پس رسول خدا خشمگين شد؛ به طوریكه تاكنون او را هرگز اينچنين خشمگين نديده بودم و فرمود: خداوند
عايشه مىگويد: رسول خدا هرگاه به ياد خديجه میافتاد، از او به نيكی ياد میكرد. روزی حسادت بر من چيره شد و گفتم: چه زياد از آن پير زن بیدندان ياد مىكنيد؟ همانا خداوند بهتر از او نصيب شما فرموده است.
سید قطب در کتاب «فی ظلال القرآن» آورده است که سوره هود پس از سوره یونس و سوره یونس پس از إسراء نازل شده است که این ایام مشقتبارترین زمان در رسالت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در مکه بود که قبل آن فوت ابوطالب و خدیجه (سلاماللهعلیهما) اتفاق افتاده بود و (با نبود ابوطالب) جرأت مشرکین بیشتر شد
در تفسیر الوسیط که توسط عدهای از علمای الازهر نوشته شده، در توضیحاتی که در ابتدای سوره نجم آوردهاند، میگویند: این سوره (نجم) از جریان معراج سخن میگوید که تسلیتی بود برای پیامبر، بعد «عام الحزن»، وفات امالمؤمنین خدیجه (سلاماللهعلیها) و عمویشان ابوطالب (سلاماللهعلیه).
ابنقیم جوزیه، شاگرد ابنتیمیه، فضایل حضرت خدیجه را اینطور بیان میکند:
- پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در زمان زندگی با او، با کسی ازدواج نکرد.
- تمام اولاد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) (به جز ابراهیم که از ماریه قبطیه بود)، از حضرت خدیجه بود.
صوفیان متاخر و مدعی شیعه نیز با انحراف در مفهوم مهدویت به گونه ای به آن پرداختند تا از دل آن مفهوم عقاید التقاطی صوفیه تقویت و تبیین شود.
در مورد عنوان عکسنوشته؛ اول عرض کنم که طبیعی هست که این موضوع را به تک تک دراویش تعمیم نمیدهم ولی چون اول بار دراویش پیش قدم این موضوع بودند این عنوان را نوشتم.
استدلالی صوفیانه در اجرای طرح «آقا از ماست»!
- آقا ابن فهدحلّی هم صوفی بوده..
+ چرا؟!
- چون از واژه های صبر، قناعت، رضا، اخلاص، یقین و توکل در مطالبش زیاد استفاده کرده..
+ یعنی استفاده از این واژگان برای یک عالم شیعه، اثبات میکنه که صوفی بوده؟ خب دیگه؟!
فخر رازی به عقیده شیعه در مورد امام زمان میپردازد و میگوید شیعیان این فرد را امام معصوم نامیده و به او لقب صاحب الزمان میدهند و میگویند غایب است؛ سپس اظهار نظر میکند و میگوید: آنان در این توصیفات راست میگویند، چون او خالی است از نقایصی که در دیگران است و معصوم است از آن نقایص؛ او صاحب الزم
البانی میگوید: برخی عقیده صحیح قیام حضرت مهدی را (پس از فتنه جهیمان و ادعای مهدویت دروغین) منکر شدند.
این افراد (که عقیده خروج حضرت مهدی و نزول حضرت عیسی را منکر میشوند) نزد من مانند کسانی هستند که الوهیت خداوند را منکر شوند، به دلیل اینکه این ادعا را بعضی از فراعنه دارند.
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «مهدی از ما است، دین اسلام به آن حضرت (مهدی موعود) ختم میشود، همانگونه که بهوسیلهی ما آغاز شد.»
اسعاف الراغبین، محمد صبان، ص52.