پرسش و پاسخ
رواياتی كه در زمينه تصوف نقلشده به دو دسته تقسيم میشود. برخی از آنها در مذمت صوفيه وارد شده و برخی از آنها رواياتی است كه از مفهوم آنها برای مدح تصوف استفاده میكنند. اينها رواياتی است كه بنابر قول محققين از مجعولات متصوفه است. تلقی احاديث اسلامی از تصوف يك تلقی مذمتگرايانه است و هيچ نگاه مدحی در احاديث صحيح اسلامی برای تصوف ديده نمیشود.
براساس بینش راستین اسلامی تنها روش و طریقهای معتبر و ارزشمند است که از سوی قرآن و روایات پیامبر و ائمه اهل بیت(علیهم السلام)، مورد تأیید باشد. بنابراین روش صوفیه چه رهبانیت و ترک دنیا و چه در خرقهپوشی و پشمینهپوشی بر خلاف قرآن و سنت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) است. زیرا قرآن کریم کسانی را که زینت و طیبات را بر خود حرام کردهاند مورد نکوهش قرار میدهد.
صوفیه از یک سو معتقدند که عشقی که در صحبتهای خود از آن نام میبرند بر امور معنوی صدق میکند و منظور ایشان از عشق، همان عشق معنوی است، و حال آنکه در حکایات و ادبیات صوفیانه همین عشق، تعبیر به عشق مجازی شده است و بیش از عشق تعبیری معنوی داشته باشند، آنرا در تعابیر مادی بهکار گرفتهاند.
از الفاظی که صوفیه به آن عنایت دارد، لفظ عشق است. صوفیه از این لفظ زیاد استفاده میکنند. برخی از صوفیه عشق را حمل بر حب در روایات نموده و اینگونه القا میکنند که عشق همان حب است. ليكن در پاسخ بايد بگوييم اگر عشق امر ممدوحی بود، میبايست در قرآن کریم به جای مودت و دوستی نسبت به اقربای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از کلمه عشق استفاده میشد.
با آنکه مسیحیان به خاطر انحراف عظیمی که در دینشان آوردند، هم اکنون به بسیاری از معارف عهد عتیق عمل نمیکنند، با این وجود عهد قدیم را نیز به عنوان بخشی از کتاب مقدس خود پذیرفتهاند. حال سوال این است چرا با وجود اینکه مسیحیان به عهد عتیق عمل نمیکنند، آن را به عنوان کتاب مقدس خود پذیرفتهاند؟
خانقاه محلی است که درویشان با سکونت در آن آداب و روش تصوف را اجرا مینمایند. اولین خانقاه برای صوفیان در رمله شام توسط فرمانروایی مسیحی ساخته شد و این در حالی است که فقهای عظیم الشان شیعه به پیروی از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) حضور در خانقاه را بهقصد دعا و عبادت و اجرای مراسم مذهبی جایز نمیدانند.
ازآنجاکه تصوف تاثیرات زیادی از ادیان غیر اسلامی پذیرفته است، بسیاری از ضد ارزشها را جزو باورهای خوش قرار داده است؛ بدینجهت غنا در اسلام از محرمات محسوب میشود و همه مذاهب اسلامی آن را قبیح و ضد ارزش تلقی مینمایند، از دیدگاه صوفیان نه تنها مذموم و بد نیست بلکه در ترویج و گسترش آن در طول تاریخ نقش اساسی و محوری داشتهاند.
دین مبین اسلام برای هدایت انسانها احکام و تکالیفی را عرضه داشته که انسانها باید به آن عمل کنند تا رستگار شوند. به همین دلیل انسان در اسلام مکلف است و باید یا مجتهد باشد و یا از مجتهد جامعالشرایط تقلید نماید. اما قطب صوفیه و مرشد نه خودشان ادعای اجتهاد دارند و نه متصوفه و سایر مسلمین آنان را مجتهد میدانند، پس از چه بابی گفتههایش نزد صوفیه حجت است؟
در تصوف (برخلاف شریعت اسلام)، سماع و غنا و گوش دادن به آنها جزء آداب و رسوم ضروری آنهاست و مدعیاند که این برنامهها موجب تصفیه روح و پاکی قلب میشود و درنتیجه صوفیان را غیر از خدا بهسوی خدا مجذوب می گرداند و درنهایت آنها از خود غافل و در خدا فانی میگردند و در این حالت هر کاری از آنان سر بزند به اراده خودشان نیست.
چرا حلول که بطلانش از کسی پوشیده نیست، از ارکان تصوف قرار داده شده است؟ حلول عبارت است از اختصاص چیزی به چیزی، آنگونه که اشاره به یکی از آن دو عین اشاره به دیگری باشد و آنچه حلول کند را "حالّ" و آنچه در آن حلول کنند را "محلّ" نامند. گروهی از صوفیه گمان میکنند که حقتعالی در پیامبران و امامان و برخی دیگر افراد حلول کرده است.
علت اصرار صوفیه بر حقانیت تمام ادیان و مذاهب و به رسمیت شناختن آنها دو چیز میتواند باشد: یکی از بین بردن تعصب پیروان ادیان نسبت به مذهب خود که به این وسیله بتوانند بهراحتی در میان آنها نفوذ کنند و به تبلیغ و ترویج عقاید و باورهای انحرافی خویش بپردازند؛ و دوم ترویج اباحه گری و بیبندوباری در جوامع اسلامی.
ازآنجاییکه مبنای قداست بیشتر فرقههای انحرافی انتساب بزرگان به کشف و شهود است و این امر برای مردم عادی از جذابیتهای خاصی برخوردار است، فِرَق منحرف همواره با مخلوط کردن داستانهای راست و دروغ، سعی در جذب افراد عادی کرده و با وعده رسیدن به این مقامات، آنان را چند صباحی سرگرم و از ایشان سوءاستفادههای مختلف مینمایند.
حضرت زکریا (ع) از خداوند کسی را طلب میکند که بتواند پس از وفات خود وارثش باشد. نحوهی درخواست حضرت زکریا (ع) در قرآن به گونهای آمده که برخی از کسانی که دید سطحی به آیات قرآن دارند دچار اشتباه شده و شبهاتی را علیه قران درست کنند. حال اینکه عدم درک صحیح آنها از آیه قرآن سبب این شبهات بوده و در اصل شبههای بر قرآن وارد نیست.
«محمد بن ایوب زرعی دمشقی»، از شاگردان سرشناس ابن تیمیه، در مورد وی کلماتی را به رشته تحریر درآورده است که شبیه آن را شیعیان در مورد رسول خدا- و اهلبیت او نقل میکنند. وی مینویسد: «از تیزبینی شیخ الاسلام، ابن تیمیه! امور عجیبی را دیدم، و آنچه من ندیدم، بزرگتر و بزرگتر است، و اگر تنها بخواهیم در مورد پیشبینیهای وی سخن بگوییم...