اسناد
گنجی شافعی در روایتی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند که خطاب به حضرت علی (علیهالسلام) فرمود: «شیعیان تو بر نورهایی از نور و چهرههایی نورانی، پیرامون من قرار دارند، آنها را شفاعت میکنم و بدین ترتیب فردا در بهشت، همسایگان من خواهند بود.»
کفایه الطالب، گنجی شافعی، ص192.
ابن عساکر از رسول خدا نقل میکند که فرمودند: «ای علی! چهار تنی که نخست وارد بهشت میشوند، من و تو و حسن و حسین و بعد فرزندانمان، پشت سر ما و بعد زنانمان، پشت سر فرزندانمان و بعد شیعیانمان پشت سر ما قرار دارند.»
تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج14، ص169.
سبط ابن جوزی از ابوسعید خدری نقل میکند که گفت: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، به حضرت علی (علیهالسلام) نگاه کردند و فرمودند: «این شخص و پیروان و شیعیان او در روز قیامت، رستگار هستند.»
تذکره الخواص، سبط ابن جوزی، ص54.
ترمذی در باب مناقب علی (علیهالسلام) از ابوسعید خدری روایت کرده که گفت: «ما جماعت انصار، منافقان را از جنبهی بغض و کینهای که به علی بن ابیطالب داشتند، میشناختیم.»
سنن ترمذی، ترمذی، ج5، ص635.
امیرالمؤمنین تنها کسی بود که در واقعه دعوت خویشاوندان و نزدیکان پیامبر به اسلام، همراهی خود را به ایشان اعلام کرد؛ آن هنگام که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اقوام خود را جمع کرد و بعد از صرف طعام، رسالت خود را آشکار کرد و از ایشان یاری و کمک خواست، اما کسی پاسخ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را نداد،
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «دوستی با امیرالمؤمنین، دوستی با من و دوستی با من، دوستی با خداست، خشم و غضب امیرالمؤمنین، خشم و غضب من و خشم و غضب من، خشم و غضب خداست.»
معجم الکبیر، طبرانی، ج23، ص380.
ابن سعد، از زهری نقل میکند که گفت به ما رسیده که اهل کتاب، اول کسانی بودند که عمر بن خطاب را فاروق خواندند، و مسلمانان متابعت کردند ایشان را، و از پیامبر در این باب به ما چیزی نرسیده است.
الطبقات الکبیر، ابن سعد، ج3، ص250.
ابن عساکر مینویسد: «یهودیان عمر بن خطاب را فاروق نامیدند.» ابن شهاب میگوید: اطلاع یافتم که اهل کتاب نخستین بار لقب فاروق را به عمر دادند و مسلمانان هم ترجیح دادند سخن آنان را به زبان بیاورند، ولی در این خصوص مطلبی از رسول خدا چیزی به دست ما نرسیده است.»
مناوی آورده است: «(الصديقون) جمع صديق و به صیغه مبالغه است، در روایتی آمده: «صدیقون» سهتایند؛ حزقيل مُؤمن آلفرعون، و حبيب نجار (صاحب آل يس) و علی بن أبیطالب؛ پس امیرالمؤمنین، صدیق اعظم این امت هستند و به همین دلیل فرمودهاند: من صدیق اکبرم و غیر من آن را نمیگوید. (نباید بگوید)»
ابن ابیشیبه، از امیرالمؤمنین نقل میکنند که فرمود: «من بندهی خدا و برادر رسول خدا و صدیق اکبرم و هر کس این صفات را پس از من به خود نسبت دهد، و بسیار دروغگو و افترا زننده است.»
المصنف، ابن ابیشیبه، ج11، ص139.
در احادیث از خلیفه دوم نقل شده که علی بن أبیطالب (علیهالسلام) ويژگیهایی دارد كه اگر من يكی از آنها را داشتم، برای من بهتر از آن بود كه شتران سرخمو داشته باشم؛ سؤال كردند: آن ويژگیها كدامند؟
ابن حجر عسقلانی روایتی را از واقعه جنگ خیبر از رسول خدا نقل میکند: «فردا پرچم را به دست کسی خواهم سپرد که دوستدار خدا و رسولش است و خدا و رسولش دوستدار اویند.»
از آیاتی که دربارهی فضیلت امیرالمومنین نازل شده است، آیه 43 سوره رعد است؛ تفاسیر شیعه، منظور از «ومن عنده علم الکتاب» را امیرالمؤمنین دانسته، ولی در تفاسیر اهل سنت، سرگردانی و اختلاف شدید وجود دارد؛ این اختلاف در بحر المحیط بسیار واضح است؛ برخی، عالمان یهود و نصاری را موردنظر دانستند و برخی شخص
از آیاتی که دربارهی فضیلت امیرالمومنین نازل شده است، آیه 43 سوره رعد است؛ تفاسیر شیعه، منظور از «ومن عنده علم الکتاب» را امیرالمؤمنین دانسته، ولی در تفاسیر اهل سنت، سرگردانی و اختلاف شدید وجود دارد؛ این اختلاف در درالمنثور بسیار واضح است؛ برخی، عالمان یهود و نصاری را موردنظر دانستند و برخی شخص ع