اسناد
«ابوبکره گفت: خداوند مرا در جنگ جمل، به واسطه سخنی که از پیامبر شنیدم، بهرهمند ساخت؛ چرا که نزدیک بود به اصحاب جمل بپیوندم و در کنارشان بجنگم و آن سخن این بود که چون به پیامبر خبر رسید که دختر کسری، سلطنت فارس را بهدست گرفته است فرمود: قومی که زمامداری و اختیار خود را به دست زنی دهد، هرگز رستگا
ابن صباغ مالکی مینویسد ابراهیم بن عباس گفته است، من از عباس شنیدم که میگفت: از رضا چیزی پرسیده نشد، جز آنکه آن را میدانست و من از زمانی که او را درک کردهام تا عصر او داناتر ندیدهام. مأمون عباسی برای امتحان دربارهی هر چیزی از او میپرسید و او پاسخ شفابخش میداد.
سبط بن جوزی حنفی، در کتاب تذکره الخواص آورده: واقدی میگوید: امام رضا حدیث را از پدر بزرگوارش و عموهای خود شنیده است. مورد وثوق و اطمینان بوده و در حالیکه بیست و چند ساله بود، در مسجد پیامبر فتوا میداد، او از طبقه هشتم تابعین مدینه است.
ابن حجر هیتمی میگوید: وقتی امام رضا به نیشابور آمد، از او درخواست حدیثی کردند؛ ایشان حدیث سلسله الذهب را برای مردم آن دیار بیان فرمودند که نویسندگان و کاتبانی که این حدیث شریف را نوشتند، بیست هزار نفر بودند.
الصواعق المحرقه، ابنحجر هیتمی، ص181.
محمد بن مومل میگوید: با ابن خزیمه امام اهل حدیث و ابوعلی ثقفی و گروهی از مشایخ، جهت زیارت قبر علی بن موسی الرضا (علیه السلام) به مشهد رفتیم، هنگامیکه به زیارت امام رضا (علیه السلام) شرفیاب شدیم، چنان تواضع، تعظیم و تضرعی از ابن خزیمه در برابر قبر علی بن موسی الرضا (علیه السلام) مشاهده کردیم، ک
در مورد «ابنخزیمه»، محدث بزرگ شافعی که به شدت به پیروی از سنت و تبعیت از احادیث مقید بوده، آنچنان که اهل سنت او را امام اهل حدیث میدانند، ابن حجر عسقلانی آورده است که شاگردش نقل میکند که به همراه استاد و چند تن از بزرگان اهل سنت، به زیارت قبر امام رضا (علیهالسلام) رفتیم، حتی کار به اینجا خت
ابنحجر هیتمی داستان ورود امام رضا به نیشبور را چنین روایت کرده است: زمانی که علی بن موسی الرضا به نیشابور رسید، مردم اطراف مرکب ایشان را گرفتند. حضرت سرش را از محمل بیرون کرد و به مردم نگریست. در این هنگام بعضی فریاد میزدند و برخی در حالیکه گریبان چاک میکردند، میگریستند.
ابن صلاح معتقد است بخاری و مسلم همه روایات صحیح را جمعآوری نکردهاند؛ بلکه تنها بخشی از روایات صحیح را گردآوری کردهاند. وی میگوید نویسندگان صحیح چنین التزامی نداشتند که تمام احادیث صحیح را بیاورند، بلکه برای طولانی نشدن، بسیاری از احادیث صحیح را نیاوردند.
حاکم نیشابوری معتقد است بخاری و مسلم همه روایات صحیح را جمعآوری نکردهاند؛ بلکه تنها بخشی از روایات صحیح را گردآوری کردهاند. وی میگوید: هیچکدام از نویسندگان کتابهای صحیح ادعا نکردهاند که احادیثی که نیاوردهاند، صحیح نیست.
المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج1، ص41.
برخی روایات صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز توسط علمای اهل سنت ازجمله باقلانی، جوینی، غزالی، داودی مورد پذیرش واقع نشده است، مانند روایت مربوط به اعتراض خلیفه دوم به پیامبر در رابطه با نماز ایشان به جنازه عبدالله بن ابی منافق.
فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، ج8، ص338.
از والی بخارا نقل کردهاند که روزی بخاری گفت: بسیاری از احادیث را که در بصره شنیدم، در شام نوشتم و بسیاری از احادیث را که در شام شنیدم، در مصر نوشتم؛ والی بخارا میگوید: از بخاری پرسیدم احادیثی که در بصره شنیدی (و مدتی بعد در شام نوشتی) آیا بهطور کامل و بدون کم و زیاد نوشتی؟!
ابوزرعه رازى که ذهبى درباره او مىنويسد: حافظ حديث و از بزرگان است، و ابنراهويه مىگويد: هر حديثى كه ابوزرعه آن را نشناسد، اعتبارى ندارد، درباره انگیزه نویسندگان کتابهای صحیح میگوید: «آنها میخواستند قبل از دیگران به جمعآوری روایات و نوشتن چنین کتابی اقدام کنند؛ آنان کتابی نوشتند که با آن تج
ابنهمام حنفی از کسانی است که صحت همه روایات صحیح بخاری و صحیح مسلم را نپذیرفته و میگوید: «کسانیکه گمان میکنند، صحیحترین احادیث، روایات نقل شده توسط صحیح بخاری و مسلم است، این فکر، زورگویی و باطل است و پیروی از این گفتهها جایز نیست.»
اضواء علی السنة المحمدیة، محمود ابوریه، ص285.
سبکی از علمای اهل سنت میگوید: «در دشنام دادن به همه صحابه، بدون شک دشنام دهنده کافر است، همچنین اگر کسی یکی از صحابه را از این حیث که با پیامبر همراه بوده سب کند؛ بهخاطر اینکه احترام حق همراهی با پیامبر نگاه داشته نشده، پس در آن رویگردانی از پیامبر اکرم است که بدون شک، این دشنامدهنده کافر ا