سلفیت و وهابیت
سلفیه تکفیری بر این باورند که دموکراسی درست نیست و هر کشور و حاکمی که قوانین دموکراسی را انجام دهد، مورد تکفیر سلفیه جهادی قرار میگیرد، زیرا تشریع مختص خداوند است اما در دموکراسی حق قانونگذاری به مردم واگذار شده است.
عقل به عنوان موهبتی الهی به مثابه حجت باطنی است. با این نعمت است که انسانی به دنبال کسب شناخت و حقیقت رفته و آن را جستجو میکند و با کشف حقیقت قلب خود را زنده میسازد. این در حالی است که ابنتیمیه این مسیر را برعکس طی نموده و قائل است که ابتدا باید از قلب بهره برد.
مصحف فاطمه (علیهاالسّلام) کتابی است به املاء جبرئیل و دستخط امیرمؤمنان (علیهالسّلام) که در آن تمام حوادث و اتفاقات آیندهی جهان تا روز قیامت ثبت شده و چیزی درباره حلال و حرام در آن وجود ندارد. وهابیون که چشم دیدن این فضائل را ندارند به میدان میآیند و این موضوع را دستاویزی برای حمله به عقاید شیعیان قرار دادهاند.
یکی از شبهاتی که در سایتهای اینترنتی و شبکههای ماهوارهای وهّابیت به آن دامن زده میشود آن است که با استناد به روایاتی ضعیف و غیر معتبر میگویند هنگام ظهور حضرت مهدی (علیه السّلام) شیعه نه تنها به قتل عامها و کشتارهای گسترده میپردازد، بلکه مسجدالحرام و مسجدالنبی (صلی الله علیه و آله و سلم) را نیز ویران میسازد.
وهابیون که همواره با تنگنظری و قصور عقلی، به دنبال نقاط مبهم در روایاتند تا با سوء استفاده از آنها برخورد گزینشی و یکسویه کرده و دشمنی خود با اهلبیت (علیهمالسّلام) و شیعیان را به نمایش گذارند، با استناد به برخی روایات، در تبلیغات گستردهی خود میگویند مهدی شیعه دین جدید آورده و موجب گمراهی مردم میگردد.
از دیر باز دو شهر بزرگ عربستان، یعنی مکه و مدینه، مورد احترام و قداست خاصی بوده است و تمام فرق و مذاهب اسلامی عنایت ویژهای به این دو داشته و دارند اما برخی به خاطر جهل و نادانی که همان فرهنگ غلط جاهلیت بوده چنان با این دو شهر برخورد کردند که گویی از رسول خدا و صحابه آن حضرت احترام آن را نشنیده بودند، فلذا با تعدی و تجاوز حرمت آن را شکستند.
همگان از اعتقادات عجیب و غریب فرقه ضاله وهابیت باخبرند اما باز وقتی به طور موشکافانهتر به دیدگاههای ایشان مراجعه میکنیم میبینیم که اینان تا چقدر از نظر دینی و اعتقادی سست و ضعیفند که در ابتدایی ترین مسائل عقلی و قلبی هم اظهار نظر غلط کرده و دچار اشتباه فاحش شدهاند. اشتباهی که در قرآن و روایات از رسول خدا و ائمه معصومین به وضوح به آن اشاره شده است.
بحث توسل واستغاثه از مباحثی است که در میان فرق و مذاهب اسلامی مورد اختلاف است. اگر در کتب فریقین و در کتاب آسمانی مسلمانان بنگریم خواهیم دید که این موضوع با عناوین مختلف در جای جای آن وجود دارد و حتی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) هم صادر شده و صحابه هم به آن عمل میکردند، اما فرقه ضاله وهابیت انجام دهندگان آن را مهدورالدم میداند.
در روایات فریقین وارد شده که علما و بزرگان دین وارثان انبیاء الهی هستند، چرا که حاملان و عاملان علوم دین الهی بوده و مسائل دین را خوب میفهمند، درک میکنند و به دیگران منتقل کرده و راه رستگاری را به آنان نشان میدهند. در این میان فرقه ضاله وهابیت که در همه چیز از احکام و... سخنان نادرست بیان کردهاند درباره علمای خود هم، نظر دادهاند آنان وارثان رسول خدایند.
وهابیت این فرقه منحرف و ضاله در میان مذاهب اسلامی، اشکالات واهی و سستی را وارد کردهاند و همه چیز اسلام را به باد تمسخر گرفتند، از طرف دیگر علمای افراطی و سبک مغزشان سخنان و فتاوای شگفت انگیزی را گفتهاند که مایه ننگ و تأسف شدید برای جهان اسلام را به همراه دارد. آنان علاوه بر اظهار نظر در مسائل دین، به مسائل علمی روز دنیا هم ورود کرده و نظریه غلط دادهاند.
فرقه ضاله وهابیت توسط محمد بن عبدالوهاب و با حمایت پیروانش، عقاید عجیبی را بیان کردند، عقاید و افکاری که هیچ تناسبی با دین اسلام نداشته و همکیشانش بر این باورند که تمام مسلمانانی که پیش از ظهور وهابیت از دنیا رفته بودند کافر و مشرک هستند، لذا معتقدند که همهی آنهایی که تا الان مردهاند، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته، مسلمان نبودهاند.
درطول تاریخ اسلام دو مرتبه خانه خداوند مورد جسارت قرار گرفت. یکی در قرن اول اسلام که یزیدیان به خانه خدا حمله کردند و یکی هم در قرن 15 که آلسعود خانه خدا را به آتش کشیدند. هنگامیکه جهیمان خانه خدا را تصرف کرده بودند.
فرقه وهابیت با عقاید افراطی و برداشتهای غلط از آیات و روایات، دین اسلام را وارونه جلوه دادند و آن را در میان ادیان دیگر الهی به چالش کشیدند و فقط از آن نامی باقی گذاردند. این هجمه از طرف کسانی صورت گرفت که خود را عالم دانسته و مسلمانان فعلی را مشرک خوانده و میگویند باید آنان به صدر اسلام برگردند و توبه کنند، وگرنه خونشان هدر است و مسلمانان هم از سر اجبار مجبور بودند که قبول کنند.
«شیخ عبدالله بن جبرین» از علمای وهابی غالی و افراطی عربستان که در فتواهای ایشان اثری از یک نمونه اعتدال صریح یافت نمیشود، در یکی از فتواهای خود شیعیان را به چهار دلیل کافر میداند؛ او به شیعیان تهمت میزند و میگوید: به سنت پیامبر و احادیث صحیحین طعنه میزنند و به احادیث این دو کتاب عمل نمیکنند، چون روایات این کتابها از صحابه نقل شده و صحابه را کافر میدانند.