قلب با ایمان ملاک ابنتیمیه برای تحقیق
آیا برای دستیابی به اندیشهای که به عنوان مبنا مد نظر است (مثلاً اثبات وجود خداوند)، عقل مقدم است یا قلب؟ توضیح اینکه ذات انسان کاوشگر است و به دنبال دستیابی به حقیقت! سوال این است که رسیدن به حقیقت از راه عقل است یا قلب بر آن مهر تایید میزند؟
به نظر میرسد که از دیدگاه ابنتیمیه، اعتقاد بیش از آنکه عقلانی باشد، باید قلبی و دلی باشد. وی با استناد به آیه «أَ فَلَمْ يَسِيرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَتَكُونَ لهَُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بهَِا أَوْ ءَاذَانٌ يَسْمَعُونَ بهَِا فَإِنهََّا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَ لَاكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتىِ فىِ الصُّدُور.[حج/22] آيا آنان در زمين سير نكردند، تا دلهايى داشته باشند كه حقيقت را با آن درك كنند يا گوشهاى شنوايى كه با آن (نداى حق را) بشنوند؟! چرا كه چشمهاى ظاهر، نابينا نمىشود، بلكه دلهايى كه در سينههاست كور مىشود.» جایگاه عقل را قلب میداند.[1] در باور ابنتیمیه این است که قلب انسان باید با ایمان، همراه (ملازم) و از دودلی بر حذر باشد.[2] او قلبی را که مریض است در رسیدن به حق ناتوان دانسته و حتی آن را عنصری برای جایگزین کردن باطل به جای حق میداند.[3] قلب زنده مسیر خود را یافته و شرط زنده بودن تقرب به خداوند است.
اگرچه این کلمات ظاهری مناسب دارد، اما باید بیان داشت که این کلام در برگیرنده تمام انسانها نیست. به صورت خلاصه باید اینچنین کلام ابنتیمیه را تبیین کرد:
عقل در قلب است.
قلب با ایمان ملازم است.
عقل با ایمان ملازم است.
در این صورت کسانیکه عقل با ایمان ندارند (مثل کسانیکه به دنبال ایمان هستند و هنوز ایمان نیاوردهاند)، توان استفاده از عقل را ندارند.
پینوشت:
[1]. ابنتیمیه، رساله فی العقل و الروح، دمشق، دار الهجره، طبع 2، 1408 ق؛ ج 1، ص54.
[2]. ابنتیمیه، احمد، الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، تحقیق: صلاح الدین، بیروت،دار الکتب الجدیده، ،1396 ق؛ ص 23.
[3]. همان، طب القلوب، کویت، دار الدعوه للنشر و التوزیع، 1411 ق؛ ص 68.
افزودن نظر جدید