دیدگاه محمد بن عبدالوهاب و شاگردش در مورد توسل و استغاثه

  • 1397/01/14 - 16:38
بحث توسل واستغاثه از مباحثی است که در میان فرق و مذاهب اسلامی مورد اختلاف است. اگر در کتب فریقین و در کتاب آسمانی مسلمانان بنگریم خواهیم دید که این موضوع با عناوین مختلف در جای جای آن وجود دارد و حتی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم صادر شده و صحابه هم به آن عمل می‌کردند، اما فرقه ضاله وهابیت انجام دهندگان آن را مهدورالدم می‌داند.

.

طلب شفاعت از انبیاء و ملائکه و صالحین، یکی از مسائلی است که وهابیان افراطی، انجام دهنده‌ی آن را مهدورالدم اعلام کرده‌اند، محمد بن عبدالوهاب تصریح می‌کند که ما مسلمانان را به سبب استغاثه و توسل تکفیر می‌کنیم و این همان کاری است که رسول خدا انجام داده است؛ او این‌گونه اعمال را شرک به خداوند دانسته، مثل این می‌داند که کسی پیامبری از پیامبران الهی یا ملائکه و ... را بخواند و یا در برابر آن‌ها خضوع و خشوع کند و یا نذر و قربانی برایشان انجام دهد و اعمال دیگری از این قبیل که معتقد است همه شرک و بدعت است و انجام دهنده‌ی آن باید کشته شود و خونش حلال است که ریخته گردد.
او و شاگردش در مورد توسل و استغاثه این دیدگاه را دارند که: «و عرفت أن اقرارهم بتوحید الربوبیه لم یدخلهم فی الاسلام، و أن قصدهم الملائکه و الأنبیاء و الاولیاء یریدون شفاعتهم و التقرب الی الله بذلک، هو الذی أحل دماءهم و اموالهم.[1] تو شناختی که اقرار مشرکان به توحید ربوبی، سبب ورود آنان به حیطه اسلام نمی‌شود، و این‌که طلب شفاعت از ملائکه، و تقرب به خداوند به وسیله آنان سبب شد که خون و مال آنان حلال باشد.»
در جای دیگری ادعا می‌کند که علما و بزرگان دین بر حرمت توسل و تکفیر انجام دهنده آن، اجماع و اتفاق نظر دارند به این‌که: «و اما کلام اهل العلم فقد ذکر فی –الاقناع- فی باب حکم المرتد اجماع المذاهب کلهم علی أن من جعل بینه و بین الله وسائط یدعوهم أنه کافر مرتد حلال المال و الدم و ذکر فیه أن الرافضی اذا شتم الصحابه فقد توقف الامام فی تکفیره فان ادعی أن علیاً یدعی فی الشدائد و الرخاء فلاشک فی کفره.[2] اما سخن و گفتار اهل علم و دانش، در کتاب –الاقناع- در باب حکم مرتد آمده است که: اجماع تمام مذاهب اسلامی بر این است که هر کس بین خود و خدایش واسطه‌ای قرار دهد و او را بخواند، کافر و مرتد شده و خون و مالش حلال است و در این کتاب آمده است که رافضی اگر صحابه را شتم کند، امام در تکفیر او توقف کرده، امام اگر علی را در سختی‌ها و مشکلات بخواند، تردیدی در کفر او نیست.»
و هم‌چنین شاگرد او به نام حمد بن ناصر بن عثمان بن معمر النجدی التمیمی الحنبلی (متوفای 1225 قمری) در پاسخ به سؤالی درباره‌ی کسانی‌که استغاثه می‌کنند این طور گفته است که: «فنقول اما من قال: لااله الا الله، محمد رسول الله، و هو مقیم علی شرکه، یدعو الموتی، و یسألهم قضاء الحاجات، و تفریج الکربات، فهذا کافر مشرک، حلال الدم و المال، و...[3] ما می‌گوییم: کسی که لا اله الا الله و محمد رسول الله بگوید، اما در شرک خود باقی بماند، مرده‌ها را بخواند و از آن‌ها طلب حاجت و رفع گرفتاری کند، کافر و مشرک و خون و مالش نیز حلال است، حتی اگر لا اله الا الله و محمد رسول الله بگوید، نماز بخواند و روزه بگیرد و تصور کند که مسلمان است.» و این در حالی است که ثابت شده که علمای بزرگ اهل سنت بر جواز توسل و استغاثه اجماع دارند.
تو خود از این مجمل کلام مفصل خوان. یا اولی الابصار.

پی‌نوشت:

[1]. کشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب، دار الایمان، اسکندریه، تحقیق طلعت مرزوق، ج1 ص157.
[2]. الرسائل الشخصیه، محمد بن عبدالوهاب، جامعه الامام محمد بن سعود، ریاض، عربستان، ج1 ص147.
[3]. الدرر السنیه فی اجوبه النجدیه، عبدالرحمن نجدی، بی‌تا، بی‌جا، (1417ق)، ج13 ص303.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.