سلفیت و وهابیت
حاصل رجوع به کلام ابنتیمیه در باب شخصیتشناسی خواجه نصیر الدین طوسی، دست داشتن او در تخریب و تضعیف خلافت عباسیان است. در همین بحث باید گفت که خواجه خود یکی از قربانیان حمله مغولان است و کلام ابن تیمیه مبتنی بر نادیده انگاشتن هم دستی دیگر مسلمانان با مغولان است.
حسن بن فرحان مالکی از شخصیتهای معاصر وهابی است که از گرایش به وهابیت دست برداشته و در مخالفت علمای وهابی مطلب مینویسد.
علمای وهابی از این حیث که اطلاعات بسیار محدودی نسبت به دیگر مذاهب دارند تقلیل گرا و از این حیث که خواهان تسلط بر دیگر مذاهب هستند، اطلاق گرا هستند. چنین رویکردی باعث تکفیر دیگر مذاهب شده است.
وهابیت به عنوان مذهب پنجم در مقابل مذاهب اربعه اهل تسنن قد علم کرده است و خواهان از بین بردن مذاهب اربعه است.
یکی از منکران مهدویت، رشیدرضا است که تلاش کرده با شبهات خود، باور مهدویت را خدشهدار سازد، او میگوید: «عقیده مهدویت، بزرگترین عامل و انگیزه فساد و فتنه در امت اسلامی است.»
یکی از منکران مهدویت، نویسندهی معاصر مصری با گرایشات سلفیگری، محمد بن رشید، مشهور به «رشیدرضا» است که تلاش کرده با شبهات خود باور مهدویت را خدشهدار سازد؛ «وی احتجاج به هیچیک از احادیث مهدویت را صحیح نمیداند.» که در پاسخ به او البانی میگوید: وی احادیث مهدویت را به طور کامل ندیده و سندهای آن را بررسی نکردهاند.
یکی از منکران مهدویت، نویسندهی معاصر مصری با گرایشات سلفیگری، محمد بن رشید، مشهور به «رشیدرضا» است که تلاش کرده با شبهات خود باور مهدویت را خدشهدار سازد؛ وی در تفسیر خود چنین آورده: «تعارض در احادیث مهدی، قویتر و آشکارتر و جمع بین روایات در آن مشکلتر و انکارکنندگان آن بیشتر و شبهه آن آشکارتر است.»
از اعتقادات مهم شیعیان در مسائل دین، معتقد بودن به این موضوع است که قرآن این کلام بزرگ الهی که در میان دو جلد قرار گرفته است، تحریف نگشته و با قطع به یقین هم خودشان و هم بزرگان و علماء ایشان قائل به همین قول هستند، چرا که برای این کتاب الهی تقدّس خاصی را نسبت به آن قائلند. اما مخالفین تشیع به دروغ میگویند شیعیان معتقدند که قرآن تحریف شده است.
روایات فراوانی از پیامبر وارد شده که شیعیان و دوستداران اهل بیت پیامبر خصوصاً حضرت علی (علیهالسلام) رستگارند و در روز قیامت با من و در کنار من خواهند بود. اینگونه روایات در کتب فرق و مذاهب فراوان به چشم میخورد طوری که مخالفین هم نتوانستند با کثرت فراوانی روایات در کتب خود به خدشه و اشکال تراشی بپردازند؛ چرا که وقتی چیزی حق بود و مورد تأئید خدا و پیامبر، دیگر جایی برای حرف و حدیث دیگران باقی نمیماند.
احادیث مهدویت از مسلّمات شیعه و سنّی بوده و هر دو مذهب، روایات آن را صحیح، متواتر و غیر قابل انکار دانستهاند تا جایی که حتّی وهّابیون نیز منکر آن را خارج از دین دانستهاند. با این وجود برخی همچون قرضاوی، قفاری با این دستاویز که بخاری و مسلم در دو کتاب خود آن را روایت نکردهاند، تلاش در انکار این روایات نمودهاند.
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، بنیانگذار فرقهی ضالّهی وهّابیت در شبههای گوید: «عمر طولانی و بیش از معمول، آن هم بیش از هزار سال در امّت پیامبر موضوعی است که دروغ بودن آن آشکار است. که پاسخ میگوییم طبق حدیث معرفت طول عمر امام زمان امکان دارد.
نماز جماعت یکی از مستحبات اسلامی است که شیعیان اقامه نماز پشت سر اهل سنت را جایز میدانند ولی مفتی وهابی نماز اهل سنت پشت سر شیعه را جایز نمی داند چون معتقد است که شیعیان گمراه و غالی هستند.
حدیث غدیر طبق علمای شیعه و سنی حدیثی متواتر است که قطعا از پیامبر صادر شده است، ولی ابنتیمیه بر این باور است که قسمتی از این روایت دروغ است و قسمتی از آن نیز ضعیف است.
مبلغان وهابیت همواره به دنبال متهم کردن شیعیان به تحریف قرآن هستند. این مساله در کلمات علی سالوس نیز به چشم میخورد که این بار علامه طباطبایی را معتقد به تحریف قرآن میداند. این در حالی است که این امر نشان از ناآگاهی وی است.