نصیحت ذهبی به ابن‌تیمیه

  • 1397/02/15 - 21:35
معروف است که شمس الدین ذهبی نصیحتی به شیخ تقی الدین ابن‌تیمیه حرّانی داشته که به «النصیحة الذهبیة» معروف شده است، و نسخه‌ای از این نصیحت که خطی است در دار الکتب المصریة به خطّ قاضی القضاة برهان الدین بن جماعة نگه‌داری شده است. که گویا این نصیحت در وجود ابن‌تیمیه حرّانی در اواخر عمرش تأثیر گذاشته است.

خلاصه مقاله
معروف است که شمس الدین ذهبی نصیحتی به ابن‌تیمیه داشته که به «النصیحة الذهبیة» معروف شده است، و نسخه‌ای از این نصیحت که خطی است در دار الکتب المصریة به خطّ قاضی القضاة برهان الدین بن جماعة نگه‌داری شده است. در آن نصیحت آمده است: «... خوشا به حال کسی‌که عیب‌هایش او را از عیوب مردم بازداشته، و بدا به حال کسی‌که عیوب مردم او را از عیب خود بازداشته است. تا به کی خار و خاشاک را در چشم برادرت می‌بینی، ولی تنه درخت را در چشمان خودت مشاهده نمی‌کنی؟! تا به کی خود و مطالبی را که می‌پرانی و عباراتت را مدح می‌کنی، و در مقابل علما را مذمت کرده و به دنبال عیوب مردم هستی، در حالی‌که می‌دانی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از این کار نهی کرده است.» که گویا این نصیحت در وجود ابن‌تیمیه در اواخر عمرش تأثیر گذاشته است.

متن مقاله
معروف است که شمس الدین ذهبی نصیحتی به ابن‌تیمیه داشته که به «النصیحة الذهبیة» معروف شده است، و نسخه‌ای از این نصیحت که خطی است در دار الکتب المصریة به خطّ قاضی القضاة برهان الدین بن جماعة نگه‌داری شده است. در آن نصیحت آمده است: «... خوشا به حال کسی‌که عیب‌هایش او را از عیوب مردم بازداشته، و بدا به حال کسی‌که عیوب مردم، او را از عیب خود بازداشته است. تا به کی خار و خاشاک را در چشم برادرت می‌بینی، ولی تنه درخت را در چشمان خودت مشاهده نمی‌کنی؟! تا به کی خود و مطالبی را که می‌پرانی و عباراتت را مدح می‌کنی، و در مقابل علما را مذمت کرده و به دنبال عیوب مردم هستی، در حالی‌که می‌دانی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از این کار نهی کرده، آن‌جا که فرمود: (مرده‌های خود را جز به خیر یاد نکنید؛ زیرا آنان در گرو اعمالی هستند که پیش فرستادند.) آری! می‌دانم که تو برای این‌که خودت را قانع کنی، می‌گویی: من کسانی را تنقیص می‌کنم که هرگز بویی از اسلام استشمام نکرده و از سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آگاهی ندارد، و این در حقیقت جهاد به حساب می‌آید، ... آیا وقت آن نشده که از کارهایت دست برداری؟ آیا وقت توبه و انابه‌ات فرا نرسیده است؟ آیا تو در سنین هفتاد سالگی نیستی و هنگام رحلتت فرا نرسیده است؟ ... ولی من گمان نمی‌کنم که حرف مرا قبول کنی و به موعظه‌ام گوش فرادهی، بلکه بلندترین همّت تو در نقض این ورقه با نوشتن چند جلد کتاب است، تا با کلمات خود حرف مرا قطع کنی، و مدام از خود دفاع کنی تا این‌که بگویم: ای کاش که من ساکت شده بودم. اگر رحلت تو نزد من که مهربان و دوست و رفیق تو هستم این‌گونه است، چه رسد به حال تو نزد دشمنانت؛ دشمنانی که در بین آن‌ها افراد صالح و عاقل و فاضل وجود دارند، همان‌گونه که در میان دوست‌داران تو افراد فاجر، دروغ‌گو، جاهل، باطل، غیرمتوازن و گاو وجود دارند. من از تو راضی می‌شوم اگر مرا آشکارا دشنام دهی، ولی از مقاله من مخفیانه نفع ببری... .»[1]

گویا این نصیحت در وجود ابن‌تیمیه در اواخر عمرش تأثیر گذاشته است: ذهبی در ترجمه اشعری می‌گوید: «از ابوالحسن اشعری کلامی را مشاهده کردم که مرا به تعجب واداشت و آن ثابت است و بیهقی آن را روایت کرده که از ابوحازم عبدوی شنیدم که گفت: از زاهر بن احمد سرخسی شنیدم که می‌گفت: چون هنگام وفات ابوالحسن اشعری در خانه من در بغداد رسید، مرا فراخواند. نزد او رفتم، او گفت: بر من گواهی بده که هیچ‌یک از اهل قبله را تکفیر نمی‌کنم؛ زیرا تمام مسلمانان به یک معبود اشاره دارند گرچه عباراتشان مختلف است. من می‌گویم: نظر من هم همین است، و نیز شیخ ما ابن‌تیمیه در اواخر عمرش می‌گفت: من هرگز فردی از امت را تکفیر نمی‌کنم و می‌گفت: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده: (شخص مؤمن کسی است که بر نمازش محافظت داشته باشد)؛ پس هر کس ملازم نمازهای خود با وضو باشد، او مسلمان است.»[2]

پی‌نوشت:

[1]. «... طوبی لمن شغله عیبه من عیوب الناس، وتبا لمن شغله عیوب الناس عن عیبه. الی کم تری القذاة فی عین اخیک و تنسی الجذع فی عینک؟... .» دعوة شیخ الاسلام ابن‌تیمیه، ج 2، ص 480 ـ 493.
[2]. «رأیت للأشعری کلمة اعجبتنی وهی ثابتة رواها البیهقی، سمعت ابا حازم العبدوی، سمعت زاهر بن احمد السرخسی یقول: لمّا قرب حضور اجل ابی الحسن الأشعری فی داری... .» سیر اعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 15، ص 88.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.