زرتشت و باستانگرایی
جریان باستانگرا ادعا میکند که کوروش دوم (مشهور به کوروش کبیر) به همه ادیان احترام میگذاشت و این احترام او به همه ادیان نشانهی بزرگواری اوست. این در حالی است که در جای جای اوستا، زرتشت همواره به خدایان و پیروان ادیان دیگر، معترض و آنان را سرزنش میکند. اگر احترام کوروش به ادیان، نشانه بزرگواری است، پس بیاحترامی زرتشت به ادیان نشانه چیست؟!
معاویه، قرآن را بر سر نیزه کرد تا قرآن ناطق امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را خانهنشین کند. در حقیقت، معاویه با ظاهری مسلمان، به جنگ اسلام آمد. باستانگرایان نیز کوروش و شعارهای میهنپرستانه را بر سر نیزه کردهاند تا ایران را زمین بزنند. به عبارتی، با ظاهری ایران دوستانه به جنگ ایران آمدند.
«ناسوخ» کتابی است که خوبیهایش بر عیبهایش چیره است. این کتاب، شاهنامه را مبنای تاریخ قرار داده است و این، خیزشی درخور تحسین، علیه روایتگریهای حیلهگرانه و برساختهی خاورشناسان غربی است.
وجود مساجد تاریخی و بارگاه امامزادگان در ابیانه و جانفشانیهای مردم آن در راه قرآن و اهل بیت علیهمالسلام، بهترین نشانه عشق و پیوند راستین و قلبی مردم ابیانه با اسلام است.
منشور کوروش و دیگر اسناد تاریخی نشان میدهد که کوروش، علاقهای به آزادی دینی نداشت، بلکه میکوشید تا آزادی دیگران را سلب کند. اما اگر کسی اصرار کند که کوروش هوادار آزادیهای دینی بود، در این صورت باید گفت: هدف او از تشویق مردم به بت پرستی، نگه داشتن آنان در جهل و خرافات بود تا بتواند بر آنان حکومت کند.
گفتار انجیل برنابا در ستایش کوروش، قابل قبول نیست. چون اولاً داستانی سر تا پا تناقض است. ثانیاً طبق قرآن، ذوالقرنین، پیش از فتوحات و سیر آفاقی، مؤمن بود، اما انجیل برنابا گویای آن است که کوروش، پس از فتوحات، تازه، به جرگه اهل توحید میپیوندد. پس کوروش نمیتواند ذوالقرنین باشد.
هخامنشیان، چه در هسته تمدن و چه در پوسته آن، حقیقتاً حرفی برای گفتن نداشتند. در پوسته، کل تخت جمشید و آثار هخامنشی به اندازه یک صدم اهرام جیزه(در مصر)، عظمت و ابهت ندارد. در هسته تمدن(انسان متفکر و متعالی)، هخامنشیان برای حفظ قدرت، به پدر و برادر و ناموس خود رحم نکردند.
باستانگرایان، شعار بازگشت به هویت کهن را سرمیدهند، اما ظاهرشان و باطنشان، تار و پود وجودشان، همگی غرب زده و مرعوب غرب است. آنان حتی تاریخ را به گونهای روایت میکنند که در نهایت، خواسته یا ناخواسته، منفعتی به غرب برسانند. به عبارتی برای غرب قصه گویی میکنند.
باستانگرایان به باورهای ما میتازند، اما وقتی ما برای پاسخ دادن به ایشان، از معایب هخامنشیان میگوییم، آنها به ما میگویند که انصاف داشته باش و از خوبیهای هخامنشیان هم بگو! پاسخ میدهیم مگر اینها خودشان از خوبیهای باورهای ما میگویند؟ چرا خودشان حاضر نیستند با انصاف درباره خوبی باورهای دیگران سخن بگویند؟
«دهانه غلامان»، یک شهر باستانی بوده است. در سالهای اخیر، برخی این منطقه باستانی را نمادی از شکوه و عظمت معماری هخامنشی خواندهاند. اما واقعیت آن است که نمیتوان ادعا کرد این شهر به دست هخامنشیان ساخته شده باشد، بلکه این شهر در اشغال هخامنشیان بوده است.
رسانههای باستانگرا، هر جا به ضررشان باشد، تحلیلهای رسانههای غربی (ولو درست باشد) را نمیپذیرند. اما هر جا به سودشان باشد، القائات رسانههای غربی (ولو دروغ و شایعه باشد) را میپذیرند. از جمله در داستان بیانیه اقدام مشترک اعضای شورای همکاری خلیج فارس و روسیه که این رسانهها به طرزی عجیب، بدون اندکی مطالعه، القائات رسانههای انگلیسی را بازنشر کردند.
علی کریمی با سوء استفاده از هویت خواهرش، 770 میلیارد تومن چک صادر کرد و چون این چکها برگشت خورده، اکنون خواهر علی کریمی در زندان به سر میبرد. کسی که از حقوق بشرِ کوروش دَم میزد و شعار زن، زندگی، آزادی سر میداد، به ناموس خودش رحم نکرد.
استوانه کوروش (که منشور کوروش هم نامیده میشود) از جمله موضوعاتی است که پیرامون آن، شایعات و دروغهای متعددی منتشر شده است. در این مستند، کوشیدیم که واقعیت را بیان کنیم.
شهرام جلیلیان، استاد دانشگاه چمران، سالها بر سر سفره نظام نان خورد و هزار محبت بیدریغ دید. اکنون در نامه به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، لب به تهدید باز کرده که به هر طریق، ولو با "نامردی"، چنین و چنان خواهم کرد.