تضاد سیرت کوروش و زرتشت در احترام به ادیان
جریان باستانگرا ادعا میکند که کوروش دوم (مشهور به کوروش کبیر) به همه ادیان احترام میگذاشت و این احترام او به همه ادیان نشانهی بزرگواری اوست. این در حالی است که در جای جای اوستا، زرتشت همواره به خدایان و پیروان ادیان دیگر، معترض و آنان را سرزنش میکند. اگر احترام کوروش به ادیان، نشانه بزرگواری است، پس بیاحترامی زرتشت به ادیان نشانه چیست؟!
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ معمولاً جریان باستانگرا ادعا میکند که کوروش دوم (مشهور به کوروش کبیر)، به همه ادیان احترام میگذاشت و این احترام او به همه ادیان، نشانهی بزرگواری اوست.
حقیقت درباره کوروش
پیشتر، دلایلی ارائه کردیم که نشان میدهد کوروش تابع اخلاق و انسانیت نبود. بلکه برای او، "سیاست" و "منفعت" مهمتر از هر چیزی بود. هرجا مصلحت اقتضاء میکرد به دین گوساله پرستان و... احترام میکرد و هرجا منفعت ایجاب میکرد، دیگران را به خاطر عدم پیروی از یک دین خاص، سرزنش میکرد. حتی در آداب و مراسم دینی دیگران دست میبُرد و آن را به اجبار، به سود خود تغییر میداد.[1] به عبارتی، او ترجیح میداد تا مردم در جهل و خرافات باقی بمانند تا بتواند بر آنان حکومت کند. پس آن مواردی که او به دیگران آزادی دینی میداد، جای افتخار ندارد، بلکه همانند رفتار بریتانیا در احترام به عقائد مردم هندوستان بود. انگلیس ترجیح میداد مردم هند در همان گوسالهپرستی و خرفات بمانند تا راه برای سُلطه و غارت منابع هندوستان، باز باشد.
حال اگر فرض کنیم کوروش واقعاً به همه ادیان احترام میگذاشت، در این صورت باید گفت:
اولاً آزادی دینی در آن دوران، امری «تقریباً» رایج بود. یعنی برای نمونه در بینالنهرین، هزاران خدا / بُت ، پرستش میشد،[2] هرکس خدای خودش را و به جز موارد استثنایی، معمولاً کسی کاری به دیگری نداشت. ثانیاً سیره زرتشت در این قضیه کاملاً متعارض با سیره مفروض کوروش است.
سیره زرتشت
زرتشت از ابتدا، رسالتش بر مبنای دعوت به پرسش اهورهها و نهی از پرستش دیوها بوده است. در حقیقت، ما هر بخشی از اَوِستا (کتاب دینی زرتشتیان) را که باز کنیم، شاهد هجمه علیه دیوها و و سرزنش مردمان دیویَسنا (دیوپَرَست) هستیم. به عبارتی زرتشت، نه به خدایان آن مردم و نه به خودِ دیو پرستان احترام نمیگذاشت.[3]
در اوستا، هرکس دینی غیر از دین زرتشتی را بپذیرد و آن را ترویج کند، سرزنش شده است.[4] در گاتهای اوستا آمده که زرتشت، تنها دین خود را درست میدانست و هر اندیشهای غیر از اندیشه خود را باطل میپنداشت: «میخواهم سخن بدارم از آنچه در آغاز این جهان مزدا اهورای دانا مرا از آن آگاه نمود، کسانی که در میان شما به آیین وی آن چنان که من میاندیشم و میگویم دل ندهند، در انجام دنیا پشیمان گشته افسوس خورند».[5] همچنین زرتشت به پیروان خود سفارش میکرد که تا میتوانید به رهبران دیگر ادیان، بدی کنید: «کسی که به دروغ پرست بد کند چه با گفتار و چه با پندار، چه با دستها... این چنین کسان کام مزدا اهورا و خواست وی به جای آورند».[6] گذشته از این زرتشت، بارها حکم قتل پیروان دیگر ادیان را صادر کرده بود.[7]
حال باید پرسید که چگونه ممکن است دو سیره متناقض هردو درست باشند؟
پینوشت:
[1]. بنگرید به: «پاسخ به شایعه احترام کوروش به همه ادیان»
[2]. جرمی بلک و آنتونی گرین، فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بینالنهرین باستان، ترجمه پیمان متین، تهران: امیرکبیر، 1383.
[3]. بنگرید به: A. V. William, "DĒW", Encyclopædia Iranica, Vol. VII, Fasc. 3, pp. 333-334.
[4]. اوستا، به گزارش جلیل دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، 1391، ج 2، ص 847؛ ژام دارمستتر، وندیداد، ترجمه موسی جوان، تهران: دنیای کتاب، 1384، ص 246.
[5]. ابراهیم پورداود، گاتها کهنترین بخش اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، 1384، ص 207.
[6]. ابراهیم پورداود، همان، ص 482.
[7]. بنگرید به: «زرتشت: اکثر مردم دنیا باید کشته شوند.»
دیدگاهها
saman
1402/08/25 - 22:20
لینک ثابت
کانال «باستاننامه» پیرامون
افزودن نظر جدید